با حذف تمام اعتبارات مربوط به برنامههای کنترل جمعیت وزارت بهداشت، این وزارتخانه در سال ۱۳۹۱ هیچ مسوولیتی در قبال تنظیم خانواده و کنترل جمعیت ندارد. دلیل اتخاذ این تصمیم، “رهنمودهای مقام معظم رهبری و دستورات اکید رئیسجمهور” عنوان شده است. این دومین بار است که پس از اعمال سیاستهای تنظیم خانواده از سال ۱۳۴۶، تلاش برای افزایش جمعیت در دستور کار نهادهای حکومتی قرار میگیرد؛ یک بار از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی تا سال ۱۳۶۷و این بار در دولت محمود احمدینژاد.
محمداسماعیل مطلق، مدیرکل سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی خبر داده که اعتبار مربوط به کنترل جمعیت در سال جاری حذف شده است.
او گفته: “رهبر معظم انقلاب در سال گذشته رهنمودهایی مبنی بر پرداختن به افزایش جمعیت داشتند. علاوه بر رهنمودهای مقام معظم رهبری، رئیسجمهور نیز دستورات اکید در ارتباط با پرهیز از فعالیتهای مرتبط با تحدید جمعیت و پرداختن به سیاستهای جمعیتی مبتنی بر رشد کمی و کیفی صادر کرد.”
به این ترتیب و بنا به گفته این مقام مسوول، وزارت بهداشت همه برنامههای خود را در راستای پرداختن به اهداف سلامت خانواده و توجه به سلامت مادران، نوزادان، کودکان و سلامت باروی منعطف کرده است.
محمود احمدینژاد که بارها از سیاستهای کنترل جمعیت انتقاد کرده،طرفدار افزایش جمعیت ایران است. او که حتی وعده هدیه میلیونی به نوزادان تازه متولد شده را هم داده بود معتقد است ایران ظرفیت حضور ۱۲۰ میلیون نفر را دارد. او در همین راستا در آخرین اقدام خود در جایگاه رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرحی را تصویب کرد که به موجب آن برای افزایش نرخ باروری مشوقهایی درنظر گرفته میشود.
اما به جز شخص رییس دولت، دیگر مسئولان جمهوری اسلامی نیز در ماههای اخیر از سیاستهای جدید جمعیتی دفاع کرده و حتی با ارائه هشدارهایی نسبت به آینده ناگوار جمعیتی ایران، خواستار تصمیمات قاطع و فوری شدهاند.
از جمله رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی از اینکه “ جمعیت ایران طی ۸۰ سال آینده به ۳۱ میلیون نفر میرسد و ۴۷ درصد آن را سالمندان تشکیل میدهند” ابراز نگرانی کرده است. کبری خزعلی اعلام کرده است: “بعد از سالها تبلیغ و برنامه ریزی هم اکنون وضعیت نرخ رشد جمعیت به گونهای است که تلاش میکنیم برای هر پدر و مادر دو فرزند به عنوان جایگزین داشته باشیم.”
همچنین رییس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه عنوان کرده است که مادر ایرانی به دلیل “فرهنگ بدی که از ماهواره اشاعه یافته تا ۳۰ به دنبال تفریح و گذران وقت است و بچه دار نمی شود.” محمد جواد محمودی میگوید: “یک زن تا سن ۳۵سالگی که به گفته پزشکان بهترین سن باروری است باید ۴ فرزند به دنیا آورد.”
او در ارائه نگرانیهای خود از وضعیت جمعیتی کشور و پیشبینی “انقراض نسلی” ایران در سال ۱۴۲۰، نگاهی هم به شعار تعیین شده برای سال ۹۱ از سوی رهبر جمهوری اسلامی دارد: “افزایش جمعیت موجب افزایش تولید ملی می شود. جمعیت مطلوب از نظر درآمد ملی و تولید ملی حدی از جمعیت است که در آن بازده نهایی نیروی انسانی برابر با صفر باشد. در چنین حالتی افزایش یا کاهش فیزیکی جمعیت موجب کاهش درآمد ملی می شود. به معنایی که کاهش و افزایش جمعیت ارتباطی مستقیم با افزایش و کاهش درآمد ملی دارد.”
محمودی با تاکید بر اینکه “هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مانند ایران در ۲۵ سال نرخ باروری از ۴. ۶ به ۶. ۱ برسد ” ایران را دارای کمترین نرخ باروری در کشورهای مسلمان و پایین تر از کشورهایی مانند نروژ، ترکیه و آمریکا معرفی میکند.
به اعتقاد او فضای گفتمانی کم فرزندی در جامعه پیامدهایی مانند شیوع و تقلید کم فرزندی، هدایت تنظیمی، پزشکی شدن فرزندآوری، رفاه و کیفیت فرزندان و ایجاد دانش تحریف شده در این زمینه را به همراه داشته است.
رضایت آیتالله خمینی به کنترل جمعیت
وزارت بهداری در حکومت پهلوی از سال۱۳۴۶ واحد “بهداشت و تنظیم خانواده” تاسیس کرد و موفق شد تا نرخ رشد جمعیت ۱. ۳ درصدی را در سال ۱۳۵۵ به ۷. ۲ درصد برساند. شعار معروف “فرزند کمتر، زندگی بهتر” یادگار سیاستهای آن دوران است. با استقرار جمهوری اسلامی تمامی برنامهها و سیاستهای مربوط به تنظیم خانواده و کنترل جمعیت تعطیل شد و حتی تشویق به افزایش جمعیت برای افزایش تعداد “سربازان اسلام” از تریبونهای مذهبی و رسمی شنیده میشد.
در سال پایانی جنگ و با شرایط نابسامان اقتصادی کشور، نرخ رشد جمعیت به ۹. ۳ درصد رسیده بود. علیرضا مرندی، وزیر وقت بهداشت هیات دولت را مجاب کرد تا مصوبهای برای کنترل جمعیت و تنظیم خانواده داشته باشد، اما از ترس مخالفتهای مذهبی، دولت این مصوبه را به طور محرمانه ابلاغ نمود. مرندی که اعتقاد داشت مصوبه محرمانه کارا نیست، به سران سه قوه هم نامه مینویسد و “تقاضای ارشاد” میکند. در نهایت موضوع به رهبر جمهوری اسلامی ارجاع میشود و آیتالله خمینی در پاسخ مینویسد: “رشد جمعیت و تنظیم خانواده مسئله بسیار مهمی است که باید در محافل علمی و دانشگاهی و رسانهای مورد بحث و بررسی قرار گیرد.”
به این ترتیب نخستین قانون کنترل جمعیت و تنظیم خانواده با تصویب مجلس در سال ۱۳۶۷ به اجرا در آمد. مرندی در تشریح وضعیتی که منجر به پیگیری تصویب این قانون شد گفته است: “آن زمان کشورهای اروپایی رشد جمعیت بسیار کمی داشتند، مثلا ایتالیا آن زمان ۷۰۰ سال یکبار جمعیتش دو برابر میشد اما جمعیت ایران هر ۱۷ ــ ۱۸ سال یکبار دو برابر میشد آن هم با وضعیت اسفباری که بود مانند مدارس شش شیفته، اگر قرار بود همان وضعیت ادامه یابد مدارس باید از شش شیفت به ۱۲ شیفت افزایش مییافتند.”
ابهام بزرگ ایران ۱۵۰ میلیونی
احمدینژاد اما نپری غیر از این دارد و همچنان بر تصمیم خود برای افزایش جمعیت مصر است؛ اوحتی در این راه اصلاحاتی هم در قانون تنظیم خانواده اعمال کرده است. او علمای مذهبی و مراجع تقلید را هم به یاری طلبیده و خواستار آن شده که مردم را از کنترل جمعیت برحذر دارند. اما آیا نگرانی از سالخوردگی جمعیت ایران به جاست و ایران ظرفیت افزایش جمعیت به بیش از ۱۵۰ میلیون نفر را دارد؟
وبسایت خبرآنلاین با ارائه جدولی بر این نگرانی که نیمی از جمعیت ایران در سال ۱۴۶۰ سالمند خواهند بود، صحه گذاشته است.
جمعیت
جمعیت بالای ۶۰ سال
۷۳۹۷۴۰۰۰
۷. ۵ درصد
۷۸۶۵۷۰۰۰
۱۰. ۷ درصد
۷۸۹۸۵۰۰۰
۱۶. ۳ درصد
۷۷۳۹۲۰۰۰
۲۴. ۴ درصد
۶۵۸۸۰۰۰۰
۴۵. ۵ درصد
۴۶۴۱۷۰۰۰
۵۲. ۹ درصد
۳۱۳۹۷۰۰۰
۴۷. ۴ درصد
اما آیا سیاستهای دولت مبنی بر تشویق هر خانواده به داشتن بیش از دو فرزند راهگشاست؟
جدول زیر نشان میدهد که با فرض اجرایی شدن نظر دولت، جمعیت کشور در سال ۱۴۲۵ به آستانه ۱۰۰ میلیون نفر میرسد که ظرفیت های لازم برای پاسخگویی به آن وجود ندارد. از جمله پروفسور پرویز کردوانی، جغرافیدان برجسته ایرانی معتقد است که ایران بیش از 45 میلیون نفر ظرفیت آبی ندارد.
جمعیت (نفر)
باروری (درصد)
۷۰۵۰۰۰۰۰
۱. ۸
۷۴۶۰۰۰۰۰
۱. ۵۵
۷۸۶۰۰۰۰۰
۱. ۶۸
۸۲۳۰۰۰۰۰
۱. ۸۲
۸۸۳۱۰۰۰۰
۲. ۰۹
۹۴۱۶۰۰۰۰
۲. ۳۶
۹۶۹۶۰۰۰۰
۲. ۴۹
در آخرین سرشماری رسمی انجام شده، جمعیت ایران ۷۵ میلیون و ۱۴۹ هزار و ۶۶۹ نفر اعلام شده است که از این تعداد ۶. ۴۹ درصد زن و ۴. ۵۴ درصد مرد هستند.
تعداد خانوارها هم 21 میلیون و 185 هزار و 647 بوده است یعنی خانوادهها ترجیح دادهاند به طور متوسط ۵. ۱ فرزند داشته باشند. بزرگترین استان از لحاظ جمعیتی، تهران با بیش از ۱۲میلیون نفر شناخته شد و کوچکترین استان هم ایلام با ۵۵۷ هزار نفر بوده است.
در سال ۸۵ میانگین سنی مردان ۹۷. ۲۷ سال بود که در سال ۹۰ به ۸۶. ۲۹ سال رسید و زنان نیز از ۹۵. ۲۷ سال در سال ۸۵ به ۰۳. ۳۰ سال افزایش یافت. از سوی دیگر امید به زندگی در مردان در سال ۸۵، ۷۱. ۱ سال بود که در سال ۹۰ به ۷۲. ۱ سال رسید. امید به زندگی زنان در سال۸۵، ۱. ۷۳ سال بود که در سال ۹۰ به ۶. ۷۴ سال افزایش یافت.
همچنین اعلام شده که در سال ۹۰ به میزان ۲. ۹۳ درصد جمعیت کشور باسواد بودند؛ ۲. ۱۷ درصد جمعیت مردان کشور دارای تحصیلات عالی و ۴. ۱۷ درصد زنان کشور دارای تحصیلات دانشگاهی. ضریب نفوذ اینترنت هم در جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال کشور را حدود ۳۰ درصد بوده است.
اما آمارهای رسمی درباره کیفیت زندگی شهروندان ایرانی سخنی نمیگویند. افزایش روزافزون تورم و فشارهای روحی و روانی بر کیفیت زندگی ایرانیان چه تاثیری گذاشته است؟ بیکاری، افزایش جرایم و ناامنی و تبعات آن آیا به عدد و رقم درآمده و میتوان بر مبنای آنها سیاست افزایش جمعیت را مورد بررسی قرار داد؟ نکته ابهام بزرگ عدم انتشار، مبناهای علمی اتخاذ چنین تصمیمی است.