هلن کوپر
بیایید فرض کنیم 20 ژانویه 2009 است و باراک اوباما تازه مراسم تحلیف ریاست جمهوری را بجا آورده است. ایران در رأس سیاست خارجی او قرار دارد و تهران هنوز دشمن شماره یک واشنگتن به شمار می رود. اما اوباما رئیس جمهور جدید رویکردی متفاوت نسبت به این موضوع دارد: برخلاف رؤسای جمهور اسبق آمریکا که از مذاکره با سران ایران پرهیز می کردند، اوباما غرق در دیپلماسی جسورانه شخصی خود خواهد شد، مشوق های اقتصادی به ایران اعطا خواهد کرد و احتمالا ً قول خواهد داد در صورتی که ایران با اهداف سیاست خارجی آمریکا همراهی نماید، از تغییر رژیم ایران صرفنظر کند.
خلاصه اینکه اوباما بدون هیچ پیش شرطی با ایران مذاکره خواهد کرد. وی ماه گذشته در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز گفت: “تصور می کنم برای ما مهم است نشان بدهیم که بجز تغییرات رفتاری مصمم به تغییر رژیم نیستیم.” اوباما افزود، او “مایل است در فضایی از حسن نیت در مورد ضمانت های خاصی مذاکره کند.“
این اقدام حرکتی جسورانه بدور از سیاست ایران است که تاکنون توسط رئیس جمهور بوش دنبال شده و احتمالا ً توسط هیلاری کلینتون نیز اتخاذ خواهد شد. بوش و کلینتون هر دو معتقدند نباید با سران ایران سیاست تشویقی مذاکره مستقیم با رئیس جمهوری آمریکا را دنبال کرد. اوباما نیز به نوبه خود این تصور را که باید برای تنبیه دشمنان از مذاکره با آنها خودداری کرد، “مضحک” خوانده است.
ظاهرا ً اغلب تحلیلگران سیاست خارجی با اوباما موافقند. در گزارش مشترک سال گذشته جیمز بیکر، وزیر اسبق امور خارجه آمریکا، و لی همیلتون، نماینده اسبق مجلس نمایندگان آمریکا، در مورد عراق به دولت بوش تأکید شده است باب گفتگو با ایران و سوریه را باز نماید. اما عملی کردن چنین پیشنهادی مشکلات خود را خواهد داشت: مهمترین و برجسته ترین این معضلات برای اوباما این است که باید با چه کسی مذاکره کند؟
طبق پروتکل سیاسی، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران گزینه حتمی خواهد بود. اما به گفته بسیاری از تحلیلگران سیاست خارجی، احمدی نژاد بدترین کاندیدای احتمالی برای گفتگوی دونفره با رئیس جمهور آمریکا است.
در صورتی که همه چیز طبق برنامه پیش رود، احمدی نژاد مجددا ً در انتخابات ریاست جمهوری تابستان 2009 بعنوان کاندیدا معرفی خواهد شد. این در حالی است که وی علنا ً از موضعی محکم بر علیه آمریکا حمایت کرده است و طبیعتا ً مقامات آمریکا ترجیح می دهند با سیاستمداران میانه روتر ایران مانند محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی روبرو شوند.
به گفته کارشناسان مسائل ایران، بی شک گفتگوی مستقیم اوباما و احمدی نژاد نزد رئیس جمهوری ایران بعنوان موفقیت موضع سرسختانه او در قبال شیطان بزرگ تلقی خواهد شد، موفقیتی که موضع میانه روتر بدان نائل نشد.
کریم سجادپور کارشناس ایرانی- آمریکایی عضو مؤسسه صلح بین المللی کارنگی می گوید:” علت اینکه من لزوما ً نمی گویم از گفتگوی بی قید و شرط با ایران حمایت می کنم این است که صورت خوشی ندارد که در برابر احمدی نژاد ابتکار عمل نشان بدهیم، کاری که با خاتمی نکردیم. این فرصتی است که می تواند رفتار بد را تقویت کند.“
نشست احمدی نژاد با اوباما در ماههای قبل از کاندیداتوری مجدد رئیس جمهور فعلی ایران هدیه ای سیاسی خواهد بود که هیچ از یک رؤسای جمهور آمریکا نمی خواهند به احمدی نژاد بدهند، به ویژه زمانی که آرای انتخاباتی فرصت خارج شدن وی از گردونه را مهیا خواهد کرد.
بنابراین در این میان دو گزینه وجود خواهد داشت: یا صبر کردن تا اتمام انتخابات ریاست جمهوری ایران که نقطه احتمالی نزدیک تر شدن ایران به فناوری ساخت سلاح اتمی خواهد بود و یا رفتن به سراغ آیت الله علی خامنه ای که به اعتقاد همگان اداره ایران را در دست دارد.
منبع: نیویورک تایمز، 25 نوامبر