دکتر گاف و رحیم خردادیان

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

در حالی که تمام جهان اسلام در حال انفجار است، در ایران مهم ترین موضوع روز داستان جذاب و دلپذیر حضور رحیم مشائی در یک مراسم رقص در ترکیه است. خبرگزاری فارس مدعی شد که رحیم مشائی به مدت 12 دقیقه در محل اجرای رقص بوده است، به همین دلیل رحیم مشائی که علیرغم چهره مظلوم و هیکل ریزه میزه اش به نظر می رسد که جزو گنده لات های مقیم مرکز است، پاشنه اش را ورکشید و گفت: « به موقعش خدمت خبرگزاری فارس می رسیم. به من تهمت زدند، پای تهمت هم باید بایستند.» وی از عماد افروغ و ابوطالب، نمایندگان مجلس شکایت کرد. عماد افروغ هم پاسخ داد که « رحیم مشائی توهم دارد.» و اضافه کرد: « تشنه دریافت شکایت آقای مشائی هستم.» و ادامه داد که« کوتاه نمی آیم، متقابلا شکایت می کنم.» از طرف دیگر غلومی، شوهر شمسی پهلوون، معروف به الهام، سخنگوی دولت گفت: « قضاوت در مورد سی دی مشائی با قوه قضائیه است.» اما مهم ترین اظهار نظر در این مورد توسط الهام صورت گرفت. وی به شکلی عجیب و باورنکردنی گفت: « آقای مشائی پس از متوجه شدن برنامه جلسه را ترک کرده است.» آگاهان در همین راستا، نوار صدایی را که در طول مدت رقص 12 دقیقه ای ضبط شده است، بدست آورده اند. این نوار گفتگویی است میان رحیم مشائی و یکی از دوستان که کنارش نشسته بود و با همدیگر رقص را نگاه می کردند. کارشناسان با گوش کردن این نوار فهمیدند که رحیم مشائی بینوا در تمام مدت رقص متوجه نشده بود که خانم مذکور در حال رقص است. بدینوسیله نوار مکالمه فوق الذکر که دقیقا پیاده شده است، منتشر می شود.

رحیم! یه بویی می آد، نکنه داره می رقصه؟

متن نوار گفتگو میان رحیم مشائی و محمد( یکی از دوستانش) در حال تماشای رقص

زمان و مکان واقعه: ترکیه، 15 ماه قبل

…. صدای کف زدن حضار می آید. بتدریج صدای موسیقی بالا می گیرد…

رحیم مشائی: ممد؟ یه صدایی می آد.

محمد: فکر کنم ترانه است.

رحیم: ترانه اش اسلامیه؟

محمد: فکر کنم، اگر اسلامی نبود می ریم بیرون.

رحیم: تو می گی این آقاهه چی کار می کنه؟

محمد: این که آقا نیست، خانومه، موهاش رو نمی بینی.

رحیم: پس چرا من چشمم خوب نمی بینه، فکر کردم آقاست. داره چی کار می کنه اون وسط؟

محمد: نمی دونم، فکر کنم داره می آد برامون قهوه ترک بیاره.

رحیم: فکر نکنم قهوه بیاره، چون توی دستهاش هیچی نیست.

محمد: شاید اومده برامون یک پیامی چیزی بیاره.

رحیم: نه، فکر نکنم، نگاش کن، چرا دست هاش رو بالا برده؟

محمد: ممکنه ژیمناستیک باشه، من شنیدم زنها هم ژیمناستیک می کنن.

رحیم: ولی فکر نکنم ژیمناستیک باشه، چون لباس ژیمناستیک نازکه.

محمد: من می گم نکنه اسکی روی یخ باشه.

رحیم: اسکی روی یخ نیست، وگرنه سردمون می شد.

محمد: من می گم ممکنه پرتاب دیسک باشه، چون دست هاش رو داره می چرخونه.

رحیم: آخه ممد، این چه حرفی یه می زنی! اگه پرتاب دیسک بود یه بشقاب دستش بود.

محمد: چرا اینقدر لباس تحریک کننده پوشیده؟ این که اسلامی نیست.

رحیم: ممد! نگاش کن، داره پاهاش رو می بره بالا، این چیه؟ نکنه…

محمد: من می گم شاید داره رژه می ره…

رحیم: رژه که این جوری نیست، ببین داره خودش رو چه جوری تکون می ده.

محمد: رحیم! دیگه نگاهش نکن، مسوولیت داره، شاید تئاتر باشه، اگه تئاتر باشه خیلی ناجور می شه.

رحیم: نه، تئاتر نیست، چون اگر تئاتر بود لااقل زنیکه دو کلمه حرف می زد.

محمد: ببین داره همه جاش رو تکون می ده، نکنه داره قر می ده.

رحیم: نه، قر نمی ده، من خودم قر دیدم، این جوری نیست.

محمد: رحیم! بیا بریم بیرون، سه می شه، بیرون مون می کنن.

رحیم: نه ممد، زشته، اینجا کنفرانس اسلامیه، کسی جرات نمی کنه چیزی بگه.

محمد: ولی من فکر کنم این زنه داره موسیقی می زنه….

رحیم: موسیقی می زنه؟ با چی؟ نه ممد، موسیقی اینجوری نیست.

محمد: حاجی! تو هم واردی ها، اگه موسیقی نیست، پس چرا من یه جوری شدم؟

رحیم: ممد! ببین خانومه داره دامن شو می زنه با پاش بالا، نکنه؟

محمد: نکنه چی حاجی؟ جون من بگو چی شده؟

رحیم: می گم شاید این زنه، بار یا کاباره باشه، تو چی می گی؟

محمد: نه بابا، کاباره که چراغاش خاموشه، تازه، توی نمایشگاه که کاباره نمی آرن.

رحیم: ممد! تو می گی واسه چی این زنه ده دقیقه است که داره همینجوری تکون می خوره؟

محمد: حاجی! یه چیزی بگم ناراحت نمی شی؟

رحیم: نه، بگو…

محمد: جون حاجی قسم بخور…

رحیم: به ولای علی ناراحت نمی شم.

محمد: من می گم ممکنه رقص باشه، چون همه جاش تکون می خوره.

رحیم: راست می گی. بزن بریم.

و بدین سان بود که آنان پس از 12 دقیقه فهمیدند که دارند به رقص نگاه می کنند. و بلافاصله پس از پایان رقص کف زدند و بعد از اینکه همه از سالن بیرون آمدند، بلافاصله از سالن خارج شدند.

جنگ جنگ تا پیروزی

همه دارند به جان هم می افتند، یکی این وسط حواسش باشد. از یک طرف فلسطینی ها در سوگ صدام به خیابان آمدند و در حالی که عکس صدام و عرفات را در دست داشتند، به دادن شعار علیه دولت عراق و آمریکا پرداختند. احمدی نژاد هم قرار است به خالد مشعل زنگ بزند و به او بگوید اگر یک بار دیگر به نفع صدام شعار دادید، باید پول ما را پس بدهید. از طرف دیگر لشگر جهنگوی پاکستان اعلام کرد که قصد حمله به رهبران و علمای شیعه و اماکن مقدس شیعیان را در پاکستان دارد. طالبان هم وعده داد که امسال حملات انتحاری و چریکی اش را به نیروهای خارجی افزایش می دهد. وسط این بازار شلوغ قذافی دیوانه هم از دهانش در رفت و گفت که یهودی ها و مسیحیان هم حق دارند به مکه بروند و طواف کنند. شورای عالی امور اسلامی مصر هم به حول و قوه الهی قذافی را تا اطلاع ثانوی تکفیر کرد. فعلا دارند دعوای شیعه و سنی و عرب و فارس را زنده می کنند، احمدی نژاد و حوزه علمیه قم هم شوخی شوخی دارند بنزین می ریزند روی آتش. فعلا روزی پنجاه مسلمان در جنگ با استکبار جهانی توسط همدیگر به قتل می رسند.

محمود به خوزستان می رود

باز هم محمود فتنه رفت شهرستان و نبرد با استکبار را ادامه داد. دیروز احمدی نژاد به خوزستان رفت و تا این لحظه هنوز منفجر نشده است. محمود فتنه بعد از دیدن مردم خوزستان گفت: «کشورهای غربی رو به نابودی هستند.» وی در همان حال که دولتش مشغول عقب نشینی در مورد خروج از ان پی تی است، در کمال صداقت اعلام کرد: « ما سر سوزنی از حقوق هسته ای خود عقب نمی نشینیم.» آگاهان گفتند: چشم، حتما بهش می گیم. وی که هنوز از صدام درس عبرت نگرفته است، گفت: « سرنوشت صدام برای جنایتکاران درس عبرت است.» وی در میان مردم شهرستان « فاطمه قلمبه» (سوسنگرد سابق)، حضور یافت و یکی دیگر از شیرینکاری های خودش را ارائه داد و چند جمله به زبان عربی برای مردم عرب زبان این شهر گفت. تا اینجا معلوم شده که احمدی نژاد تقریبا به همه زبانهای موجود در ایران، غیر از فارسی تسلط دارد و از هر کدام حداقل یک جمله بلد است.

دکتر گاف بازهم ارائه داد

آقا! یکی به این یارو بگوید که وظایفش چیست و چه کارهایی را حق ندارد بکند. دکتر گاف هر روز در حال ارائه یک گاف خفن است. دیروز احمدی نژاد حکم سرپرستی الهام را برای وزارت دادگستری و با حفظ سمت صادر کرد و اعلام کرد که بزودی وزیر دادگستری را معرفی می کند. اسماعیلی، عضو حقوقدان شورای نگهبان هم سه چهار ساعت بعد از اعلام این گاف رئیس جمهور اعلام کرد که « وزیر دادگستری را رئیس قوه قضائیه پیشنهاد کرده و رئیس جمهور از آن پیشنهادات یکی را انتخاب می کند.» اگر کار همینجوری پیش برود، از هفته آینده سفیر فرانسه و انگلیس در ایران را هم احمدی نژاد به وزارت خارجه معرفی می کند.

بادامچیان احتمالا زنده است

من فکر می کنم این اسدالله بادامچیان دچار احساس جاودانگی شده و همیشه احساس می کند بقیه در حال نابودی هستند و خودش تنها موجودی است که زنده است. یک مدتی گیر داده بود به مرحوم بازرگان و دائما می گفت: ملی گرایی مرده است. بعد از مدتی گیر داد به هاشمی رفسنجانی و رسما اعلام کرد که کارگزاران مرده اند. بعد از خاتمی هم گیر داد به اصلاح طلبان و روزی هفتاد و شش بار می گفت اصلاح طلبان مرده اند. دیروز هم یک جسد جدید کشف کرد و گفت: « رایحه خوش خدمت کارش پایان یافته و اگر هم بماند، تاثیری بر روی مسائل سیاسی نخواهد داشت.» آگاهان توضیح دادند که در حال حاضر تنها موجود زنده سیاسی در ایران جمعیت های موتلفه هستند که سن متوسط شان یک سال و نیم از خدا کمتر است. از طرفی مصطفی تاج زاده، مشت محکمی به دهان بادامچیان زده و گفت: « آن آقایی که چندبار مصاحبه کرد و گفت اصلاح طلبان مرده اند، تقدیر چنین بود که این آقا از تنها نامزد اصلاح طلبان شکست بخورد.»

یک گام تا ابرقدرت شدن باقی است

در راستای اینکه سردار رحیم صفوی هفته گذشته اعلام کرد که ایران بزودی ابرقدرت منطقه می شود، آگاهان گزارش کردند که از دیروز ایران یک گام به سوی ابرقدرت شدن برداشت و در همین راستا جریان گاز در 11 استان کشور قطع شد. لازم به یادآوری است که ایران مهم ترین منبع گاز جهان را در اختیار دارد.