نکته اول : سفرهای خارجی رهبران کره شمالی
درساختار کره شمالی سمتی به عنوان رئیس جمهور وجود ندارد. هنگامیکه کیم ایل سونگ رهبر انقلابی کره شمالی درگذشت، کیم جونگ ایل جانشین پدرشد، اعلام کرد که پست ریاست جمهوری از آن رهبر انقلاب بوده و هرگز او برجایگاه بزرگ پدر نخواهد نشست و پست ریاست جمهوری در کشور برای ابد متعلق به رهبر انقلاب کره باقی خواهد ماند. بعد از این تحول برخلاف کیم ایل سونگ که رهبرکبیر و رئیس جمهور کره شمالی بود جناب کیم جونگ ایل که از دوران ولیعهدی رهبر دوست داشتنی لقب گرفته بود از اشغال پست ریاست جمهوری کشور خودداری نمود و فقط رهبر دوست داشتنی باقی ماند. درعین حال ساختار کشور نیازمند یک عنوان اجرایی بود و درنتیجه در این کشور پستی تحت عنوان رئیس پریزیدیوم اختراع شد که آنرا همتای رئیس جمهوری اعلام کردند اما چون این سمت فاقد هرگونه اختیار عملی و واقعی در امر حکومت بود، از سوی همه تشریفاتی تلقی گردید.
از ویژگی های کیم ایل سونگ آن بود که ایشان از سوار شدن به هواپیما هراس داشت و در نتیجه در تمام طول حیات خود تنها یک بار به اتحاد جماهیرشوروی آنهم به وسیله قطار سفر کرده بود. این ویژگی در دوره مسئولیت رهبری جدید هم تداوم یافت و ایشان تنها در سال های اخیر و درمسیر بهبود روابط این کشور با همسایگان به کره جنوبی و چین سفر نمود. یعنی همواره شیوه رهبران کره شمالی جز در موارد استثناء در خانه ماندن و به کشورهای دیگر سفر نکردن بوده است. البته این خصوصیت پس از جنگ سرد با شرایط کره شمالی نیز کاملا سازگاری داشت چون هیچکس از میزبانی رهبران این کشور چندان خشنود نمی شد.
چند سال پیش مقامات کره شمالی تصمیم گرفتند که در یک اقدام ابتکاری برای مقامات عالی کشورشان سفرهای خارجی جور کنند و به چند کشور از جمله هند، پاکستان ، ایران و احتمالا چند کشور دیگر اعلام کردند که رئیس پریزیدیوم آن کشور قصد دارد یک دیدار رسمی عالی حکومتی (State Visit)از کشورهای دوست کره شمالی داشته باشد. معنای این پیشنهاد آن بود که رئیس پریزیدیم به عنوان عالی ترین مقام رسمی کشور کره شمالی از سوی دیگران پذیرفته شود. در ایران کره ای ها مدعی بودند که رهبر دوست داشتنی همتای رهبری ایران است و بطور طبیعی رئیس پرزیدیوم همتای رئیس جمهور ایران محسوب می شود. با توجه به اینکه این سمت کاملا تشریفاتی بود و عملا در هیچ جای قوانین کره شمالی نیز رئیس پریزیدیم عالی ترین مقام کشور در روابط خارجی تعریف نشده بود، این پیشنهاد پذیرفته نشد و پیشنهاد گردید که معاون رئیس جمهور میزبان ایشان باشد. این سفر به دلیل عدم آمادگی ایران برای میزبانی در سطح تشریفاتی مورد انتظار آنان نهایی نشد و عملا کره ای ها هم آنرا راه کردند. بعدا معلوم شد که هند و پاکستان و سایر کشورهای مورد نظر کره ای ها نیزدلایل دیگر زیر بار سفر رئیس پریزیدیوم کره شمالی نرفته اند. کره ای ها ظاهرا حتی حاضر شده بودند که رئیس پریزیدیوم تشریفاتی آنان همتای رئیس جمهور تشریفاتی هند باشد اما هندی ها زیر بار نرفته بودند. طبعا سفر رئیس پریزیدیوم کره شمالی به هیچ کشوری انجام نشد و کره ای ها هم بعد از پافشاری اولیه محترمانه خودشان کنارکشیدند و آنرا دنبال نکردند و خیال دوستانشان را هم که نمی دانستند چگونه از زیر بار این درخواست شانه خالی کنند راحت کردند. من فکر می کنم اگر رهبر کره شمالی هم قصد سفر به این کشورها را داشت حداقل کشورهای دیگر زیر بار این میزبانی هم نمی رفتند و بهانه دیگری برای عقب انداختن سفر ایشان اقامه می کردند. کره ای ها درآن حد با تجربه و مغرور بودند که شرایط را درک کنند و کشورهای نامزد میزبانی هم از اینکه کره شمالی شرایط خود را درک کرده و مسئله را رها نموده بود خشنود شدند.
بهرحال به رغم همه دوستی ها کشور بحران زده ای مثل کره شمالی نمی توانست انتظار داشته باشد که دیگران با میزبانی رهبران آن کشور، هزینه هایی را متقبل شوند که ناشی از سیاست های درست یا غلط اتخاذ شده توسط کره شمالی باشد. طبیعی است که کشوری که با سیاست هایش به تحریم های بین المللی و اجماع جهانی علیه خود کشیده می شود، باید آماده باشد که هزینه های آن سیاست ها را هم بپردازد و البته دوستان چنین کشوری نیز حق دارند که احتیاط کنند و زیر بار پرداخت هزینه های ناشی از تصمیمات کشور دوستشان نروند. . در ایران هیچکس چنین مطالبی ابراز نکرد. ابهامات تشریفاتی واقعی بود و همین ابهامات هم باعث شد که مسئله به بحث های دیگر کشیده نشود. مطمئن نیستم که در کشورهای دیگر هم با صراحت با آنها سخن گفته شده باشند اما من فکر می کنم اگر مسئولان کره شمالی پافشاری خود را ادامه می دادند بهرحال دیریازود یکی به آنها میگفت که از پافشاری دست بردارند و اگر واقعا معتقدند که باید روابط در سطح عالی با دنیا داشته باشند، اول خود را با جامعه بین المللی حل کنند و بعد مسئولان سیاست خارجی کره شمالی نیز در این زمان که چیزی به پایان دردناک مقاومت بی سرانجام کره شمالی باقی نمانده بود، به اندازه کافی تجربه داشتند زیرا مشکل آنان محدود به سفر رهبرانشان نبود و سفارتخانه های اندک این کشور در خارج و مسئولان سیاست خارجی این کشور نیز که فرصت بیرون رفتن از مرزهای این کشور را پیدا می کردند با تمام وجود شرایط پرفشار و تلخ و کمر شکن یک کشور منزوی شده را در سطح بین المللی لمس می کردند. شرایط پرفشاری که حتی صحنه های ورزشی بین المللی را برای ورزشکاران کشور منزوی بسیار تنگ می کرد.
نکته دوم : آداب سفر روسای کشورها
سفرهای خارجی روسای کشورهای جهان بر4 دسته هستند.
1. سفرهای عالی حکومتی (State Visit) که دارای عالی ترین مراحل تشریفاتی است و در کشورهای اروپایی آداب و رسوم مفصلی دارد و در کشورهای دیگر هم کم و بیش آداب ویژه ای دارد که آنرا از سایر سفرهای مقامات عالی متمایز می کند. این سفرها به دعوت رسمی ازعالی ترین مقام کشور در روابط خارجی توسط همتای خود در کشور میزبان انجام می شود. معمولا تشریفات چنین سفری هرچند سال یک بار و معمولا برای هر رئیس کشور در هردوره مسئولیتش یک بار تدارک می شود و حتما روال متقابل دارد.
2. سفرهای رسمی کاری (Official Visit) به لحاظ آداب دعوت روال سفرهای حکومتی را دارد اما به لحاظ تشریفات ساده تر از سفرهای عالی حکومتی برگزار می شود و برنامه های تشریفاتی آن خیلی محدود تر است. اگر به اقتضای ضرورت یک رئیس کشور دو سفر متوالی به کشور دیگری انجام دهد یا دیدارهای متقابل مقامات عالی دو کشور مکرر شود این عنوان برای سفر آنان استفاده می شود و عملا تشریفات به حداقل می رسد.
3. سفرهای عبوری: گاه رئیس یک کشور به دلیل ضرورت کاری یا ملاحظات تبلیغاتی و امثال آن اعلام می کند که قصد دارد در سرراه سفر به جایی دیگر، توقفی در یک کشور داشته و با مقامات دیدار کوتاهی داشته باشد. این سفر عملا بدون دعوت رسمی انجام می شود و بخصوص اگر سفر متوالی یک رئیس جمهور به کشور دیگر باشد و یا به دلیل یک ضرورت فوری بین المللی تدارک شده باشد مناسب است و مشکلی ندارد. درچنین مواردی کشور میزبان آداب تشریفات را درحد ممکن بجا می آورد اما طبعا نشان می دهد که مشتاق سفر میهمان خود نبوده و درخواست سفر از سوی میهمان صورت گرفته است. اینگونه سفرها چند ساعته است و معمولا بیشتر از نصف روز طول نمی کشد. اگر رئیس کشوری به دلیل عدم دعوت رسمی او از سوی یک کشور دیگر، دست به چنین سفر بی دعوتی رسمی بزند و عملا خودش را به کشور میزبان تحمیل کند، به لحاظ تشریفاتی عمل میهمان ناشایست بوده و خلاف شئونات ملی خواهد بود.
4. سفرهای تفریحی و یا خصوصی (والبته زیارتی): مقامات عالی و روسای کشورها مرخصی و تفریح و اوقات فراغت هم دارند و برخی کشورها برای این برنامه های روسای کشورها هم تدارکاتی دارند. مثلا عربستان سعودی در ایام حج از روسای کشورهای اسلامی و خانواده آنان ( هر سال 4 یا 5 رئیس ) را برای شرکت در مراسم حج و تعداد خیلی بیشتری را برای سفر عمره دعوت می کند تا آداب دینی خود را به عنوان میهمان امیر به ا نجام برسانند و در کاخ های مشرق به حرمین شریفین میهمان امیر باشند. ( مثل چهارمین سفر رئیس جمهور به عربستان سعودی) . کشور سوئیس از سفر روسای کشورها در ایام اسکی استقبال می کند. کشورهای میزبان بازی های جهانی و المپیک از روسای کشورها برای مراسم افتتاح دعوت می کنند تا هم به مراسم افتتاح بازی هایشان جلوه سیاسی بیشتری ببخشند و هم درعین حال فرصت فراغتی برای روسای کشورهای دوست فراهم کنند. ( مثل سفر اول رئیس جمهور به قطرکه تنها رئیس جمهور پذیرنده دعوت میزبان برای شرکت در افتتاح بازی های آسیایی قطر بود.) و موارد متعددی از این دست که به وضع کشور میزبان و مزیت هایش بستگی دارد. ویژگی این سفرها این است که براساس پذیرایی از میهمان بنا شده و بنابرآن است که به میهمان خوش بگذرد. طبعا روسای کشورهای میزبان به اقتضای ضرورت، با میهمانان عالی مقام خود دیدار تشریفاتی هم می کنند و او را به شام یا نهاری دعوت می کنند اما معمولا قرار نیست که در این سفرها کاری از پیش برود و مسئله اصلی تفنن و افزایش تاثیرات انسانی در روابط میان رهبران کشورهاست.
این سفرها با همین هدف تاثیرات خوبی دارد و باعث تشدید دوستی مقامات عالی و رهبران کشورها می شود. این سفرها می تواند جنبه رسانه ای پیدا نکند و به صورت کاملا خصوصی برگزار شود و اکثر موارد هم به همین شکل انجام می شود. خبری کردن آن بیش از هر چیز به تمایل میهمان بستگی دارد. مثلا درگذشته دولت ایران از مقامات عالی و رهبران کشورهای خلیج فارس برای شکار در ایران دعوت می کرد و همین شیوه متعارف را برای سفر آنان اعمال می نمود. حتی دعوت کننده گاه استاندار فارس یا بوشهر بودند و مقام میهمان تفریح و شکار خود را در همان جنوب انجام می داد و به کشورش باز می گشت. ترک ها بخصوص از وقتی وضع اقتصادی بهتری پیدا کرده اند، چنین برنامه هایی را بیشترتدارک می بیننند. آنان در ایام تابستان ( آگوست یعنی 11 مرداد تا 10 شهریور ) که ماه مرخصی در اکثر کشورهاست برنامه دعوتی دارند از مقامات عالی و رهبران کشورها که بر آن نام برنامه آگوست یا چیزی شبیه این نهاده اند. این دعوت برای همان تفنن و تفریح تدارک شده است و روسای کشورهای آسیای میانه و قفقاز معمولا از مشتریان پروپاقرص این برنامه ها در سال های گذشته بوده اند. از ویژگی های دعوت روسای کشورها در ماه آگوست توسط مقامات ترکیه، این است که دعوت به استانبول انجام می شود نه به آنکارا پایتخت آن کشور و برنامه های تدارک شده برای میهمانان برنامه های تفریحی و تفننی مورد علاقه آنهاست. رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه هم اگر طرفین وقت و حوصله داشته باشند و یا ضرورت داشته باشد در دفاتر خود در استانبول که مربوط به ایام تعطیلی و مرخصی آنان است، با میهما نا ن خود دیدار می کنند. اما همه تشریفات تدارک شده به وضع نشان می دهد که این دیدار یک دیدار عالی حکومتی و یا حتی یک دیدار رسمی کاری نیست بلکه دعوتی است برای چیزی در حد گردشگری دیپلماتیک.
نکته سوم : بی آدابی ها در سفرهای رئیس جمهور
درمیان سران کشورهای همسایه ایران، بخصوص رهبران پاکستان و ترکیه همواره اهمیت زیادی برای دیدارهای دوجانبه درسطح عالی با ایران قائل بوده اند. رهبران این دو کشور معمولا به صورت رویه سفر به ایران را ( حتی گاه بدون رعایت نوبت سفر متقابل سران کشورها) در زمره اولین دیدارهای خارجی ضروری خود پس از رسیدن به قدرت دانسته و همواره از دیدار متقابل رهبران ایران از کشورشان قویا و به گرمی استقبال می کرده اند. این رویه پس از انقلاب اسلامی نیز کم و بیش متعارف بوده و همواره از سوی رهبران این کشورها رعایت می شده است. به دلایلی که طبعا به موقعیت عمومی ایران در صحنه بین المللی مربوط است در سه سال گذشته این کشورها و همچنین هند، حاضر به دعوت از رئیس جمهوری ایران برای دیدار رسمی از این کشورها نشده اند. با فشار مسئولان ریاست جمهوری کشورمان، تلاش زیادی از سوی مسئولان وزارت امور خارجه برای جور کردن چنین سفرهای دنبال شده اما بی نتیجه مانده است. نهایتا رئیس جمهور ایران در ماه های گذشته به سفرهای عبوری به دو کشور پاکستان و هند تن داد و در دو دیدار نصف روزه در مسیر سفر به سریلانکا به این کشورها سفر کرد. طبعا به دلیل آنکه این سفرهای بجای دیدارهای عالی حکومتی انجام می شود برای جمهوری اسلامی ایران تحقیر کننده بود و نشان می داد که تا رهبران ایران شدیدا به دعوت کشورهای دیگر برای سفر خارجی محتاجند و حاضرند برای عملی کردن سفرها از تمامی ملاحظات متعارف بین المللی برای رعایت احترام متقابل هم دست بردارند.
گفته می شود که قرار است رئیس جمهور به زودی دیدار دو جانبه ای از ترکیه داشته باشد. من تردید ندارم که اگر ایران در وضعیت کنونی نبود ترک ها خیلی زودتر باشکوه ترین پذیرایی خود را برای رئیس جمهور ایران در یک دیدار رسمی عالی حکومتی تدارک می کردند و اگر امروز متاسفانه وضعیتی مثل ماجرای سفر رئیس پریزدیوم کره شمالی به کشورهای دوست به وجود آمده، صرفا ناشی از سیاست خارجی ایران و وضعیت نابسامان ایران در صحنه بین المللی است. خبرها حکایت از آن دارد که این سفر نه تنها در وضعیت بهتری از سفرهای اخیر دیگر نخواهد بود، بلکه متاسفانه وضعیت بدتری هم دارد. به دنبال فشار وزارت خارجه و سفارت ایران در ترکیه، نهایتا مقامات ترکیه پذیرفته اند که رئیس جمهور ایران را نه برای انجام دیدار رسمی درحد عالی، بلکه در چارچوب سفرهای تفریحی رهبران کشورها در ماه آگوست به استانبول و نه آنکارا ، دعوت کنند و قرار است لطفشان این باشد که برنامه های سیاسی و دیدارهای طی سفر را قدری بیشتر از حد متعارف تدارک نمایند.
طبعا تصور نمی شود که رئیس جمهور ایران قصد داشته باشد از برنامه های تفریحی متعارف این سفرها استفاده کند و به همین دیدار های دو جانبه دل بسته است ، اما تن دادن رئیس جمهور ایران به انجام چنین سفری که عرف توریستی دارد، بجای سفر رسمی سطح عالی دوجانبه به کشور ترکیه، تاثیرات تحقیر کننده خود را خواهد داشت. هرچند ممکن است با کمک رسانه های ملی این سفر در ایران بجای یک سفر متعارف در سطح عالی به کشور ترکیه جا زده شود ولی مسلما، حداقل رهبران ترکیه و آگاهان سیاسی به خوبی درخواهندیافت که رئیس جمهور ایران به دلیل عدم دعوت رسمی برای سفر به کشورهمسایه اش، حتی به استفاده ا ز چنین شیوه هایی نیز برای نشان دادن تحرک سیاسی خارجی نیازمند شده است. تاثیر سوء چنین رویه های بر عزت و منزلت ملی ایران بسیار جدی است.
نکته چهارم : پیشنهادی با خسارت کمتر
عدم تمایل کشورهایی چون همسایگان خوب ایران، یعنی ترکیه و پاکستان برای دعوت از رئیس جمهور ایران نشانه خیلی بد و نگران کننده ای است و حکایت از وجود نارسایی های جدی و زخم های بدون التیام در روابط خارجی ایران دارد. اما این نشانه، تنها نشانه نگران کننده و تکان دهنده اوضاع بسیار نابسامان ایران درصحنه بین المللی نیست. همه دست اندرکاران سیاست خارجی که فهم حداقلی از رفتار تشریفاتی همراه با احترام متقابل دارند می توانند گواهی بدهند که رفتار دیگران با آنان تغییر کرده و درحد شایسته و متناسب با احترام متقابل نیست. همه ایرانیانی که پایشان را از مرزها بیرون می گذارند می توانند گواهی بدهند که هر کشور کوچک و بی هویتی هم از اعمال ناشایست نسبت به آنان دریغ نمی کند . هر بازرگان و صاحب فعالیت اقتصادی که جای پایی در خارج از کشور دارد می تواند گواهی دهد که رفتار ناشایست با بازرگانان و سرمایه داران ایرانی در کشورهای دیگر تلخ و نگران کننده است. حتی فوتبالیست های ایران هم در ماه های اخیر طعم تلخ فوتبالیست یک کشور تحت تحریم را چشیده اند و می توانند گواهی بدهند که کشور منزوی حتی با پرداخت پول هم نمی تواند رقیب بازی تدارکاتی برای تیم ملی خود پیدا کند و هرروز یک کشور و یک تیم، به یک بهانه جدید شانه خالی می کند.
و همه این ها، تازه اول ماجراست. هنوز تحریم های علیه ایران رسما به مقامات سیاسی کشور کشیده نشده است. هنوز راه های ارتباطات خارجی ایرانیان مسدود نشده است. آنچه اتفاق افتاده تنها تاثیرات ضمنی تصمیمات علیه ایران در زمینه های دیگر از جمله تحریم های اقتصادی و بانکی در صحنه بین المللی است. اگر واقعا رئیس جمهور و مسئولان عالی کشور فکر می کنند که باید با دنیا رابطه خوب داشت و از بروز این نوع نارسایی ها در سیاست خارجی نگران شده اند، بی جهت به مسئولان سیاست خارجی فشار وارد نکنند که برای جور کردن سفر خارجی رئیس جمهور به هر شرط ذلت باری تن بدهند. بجای این کارها بنشینند و چاره درست کار را پیدا کنند. فکر کنند کدام اشتباهاتشان باعث شده که کشور به سمت چنین انزوایی بی نظیری کشیده شود که پس از انقلاب اسلامی ایران هم سابقه نداشته است. درجهت درمان بیماری اصلی و رفع عوامل اصلی بروز این نارسایی های فزاینده در سیاست خارجی کشور گام بردارند. پنهان کردن واقعیت های تلخ و تکان دهنده این شرایط از مردم ایران، به قیمت تن دادن به چنین رفتار تحقیر آمیزی در نزد خارجیان هم دوام چندانی نخواهد آورد. تا چندی دیگر کشورها از رئیس جمهور ایران حتی به قیمت تن دادن به شرایط تحقیر آمیز و برای دیدار تفریحی و غیر رسمی هم دعوتی به عمل نخواهند آورد و انجام سفر عبوری و بدون دعوت او راهم نخواهند پذیرفت. حضور رئیس جمهور در اجلاس های بین المللی همچون موارد اخیر موجب وهن ملی خواهد شد و تدریجا همین حضور تحقیر آمیز نیز ناممکن خواهد گردید.
مسلما در اثر تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران ، کشورمان به سمت انزوای هرچه بیشتر در صحنه بین المللی کشیده شده و این روند تا زمان رفع مشکلات ایران با جامعه بین المللی به شکل تند شونده ای ادامه خواهد یافت. اگر تصمیم دولت تداوم سیاست خارجی کنونی بدون هرگونه تجدید نظری است، بهتر است که به پیامدهای طبیعی این سیاست ها هم تن دهد و از تدارک سفرهای نمایشی با چنین هزینه های گزاف معنوی برای رئیس جمهور خودداری کند. تجربه کره شمالی نشان می دهد که رئیس کشور منزوی، برای حفظ حداقل غرور و عزت خودش و کشورش باید به محدود کردن سفرهای خارجی اش به تنها دو سفر طی مدت بیست سال هم تن بدهد. منزوی بودن خوب یا بد اسباب و الزامات خودش را دارد. نمی شود هم کشور را به سمت انزوای کامل کشاند و به دنبال جوکردن سفرخارجی بود و برای مردم کشور ادعای تحرک بین المللی نمود.
بی تردید ایران کره شمالی نیست و این وضع نیز برای ملت ایران قابل تداوم نیست و دیریا زود ملت ایران و نمایندگان ملت با رای خود دولت خود را مجبور خواهند کرد که روش خود را اصلاح کند و در جهت بازسازی موقعیت کشور در صحنه بین المللی گام برداشته و این وضع نابسامان را سامان بخشد ، اما در وضع بحران کنونی، توسل به چنین روش های تحقیر کننده ای به منظور جور کردن سفر خارجی برای رئیس جمهور ، می تواند برای همیشه در خاطره جهانی و حداقل میزبانان باقی بماند و حتی با رفع مشکلات بین المللی ایران نیز به آسانی پاک نشود. مسلما خسارت تعطیل کردن سفرهای رئیس جمهور پیش از آنکه دیگران آنرا تعطیل کنند، به مراتب کمتر از خسارات ناشی از پذیرش این همه بی عزتی و توهین و تحقیر برای انجام این سفرهاست.
منبع: سایت امروز