12 زندانی سیاسی بند 350 زندان اوین در اعتراض به جان باختن هدی صابر و هاله سحابی دست به اعتصاب غذای نامحدود زده اند و خانواده های آنها در مصاحبه با “روز” خواستار پی گیری و مجازات عاملان جان باختن خانم سحابی و آقای صابر شدند.
خانواده های 6 زندانی سیاسی بند 350 زندان اوین به “روز” گفتند که این زندانیان خواهان معرفی و مجازات عاملان قتل هدی صابر و هاله سحابی هستند و مسولان باید به این خواسته توجه کرده و رخداد فاجعه ای دیگر جلوگیری کنند.
مادر عماد بهاور به “روز” می گوید که تا زمانی که فرزندش اعتصابش را نشکند او نیز لب به غدا نخواهد زد و همسر فیض الله عرب سرخی با حمایت از اعتصاب غذای این فعال سیاسی به “روز” می گوید که “دنیا باید بداند چه بر بابی ساندز های ایران می گذرد”.
همسر عبدالله مومنی و همسر ابوالفضل قدیانی نیز در مصاحبه با “روز” می گویند که این زندانیان سیاسی اعتراض دارند و مجبور شده اند با اعتصاب غذا اعتراض خود را به گوش مردم برسانند تا شاید کسانی که خود را به خواب زده اند بیدار شوند.
ژیلا بنی یعقوب، همسر بهمن احمدی امویی نیز از نگرانی خانواده ها درباره وضعیت زندانیان سیاسی به “روز” میگوید.
هاله سحابی در جریان تشییع پیکر عزت الله سحابی جان باخت و شاهدان عینی به “روز” گفتند که برخوردهای ماموران امنیتی و انتظامی در جریان تشییع پیکر آقای سحابی، عامل جان باختن هاله سحابی است.
حامد سحابی، فرزند عزت الله سحابی و برادر هاله نیز به “روز” گفته بود که خانواده او خواهان بررسی و شناسایی عوامل و مسببین جان باختن هاله هستند و بر این موضوع به عنوان حداقل حق خانوادگی شان اصرار دارند.
هدی صابر، روزنامه نگار و فعال ملی- مذهبی نیز در اعتراض به جان باختن هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و خانواده اش به “روز” گفتند که او بر اثر ضرب و شتم و تاخیر در رسیدگی پزشکی جان باخته است.
64 زندانی سیاسی نیز در نامه ای شهادت دادند که “هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری از سوی مامورانی که حدس می زنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بوده اند به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است”.
هم بندیان آقای صابر در بند 350 زندان اوین اعلام کرده اند که “حاکمیت کنونی مسوول مستقیم مرگ شهید صابر است”.
آغاز اعتصاب غذای نامحدود
و اکنون 12 نفر از هم بندان آقای صابر دست به اعتصاب غذای نامحدود زده و در بیانیه ای که در وب سایت کلمه منتشر شده اعلام کرده اند “همزمان با ایامی که مقارن با ۱۳ رجب زاد روز امام عدالت علی (ع)بوده و به یاد شهدای جنبش سبز از ندا تا هاله و از سهراب تا صابر نامگذاری شده است، ما ضمن اعلام تسلیت و همدردی با خانواده همه ی این شهدا، به ویژه خانواده های هم زندانیان عزیز از دست رفته مان، هاله سحابی و هدی صابر و مردم متین و صبور ایران، از روز ۲۸ خرداد (شنبه)اعتصاب غذای اعتراضی خود را آغاز می کنیم”.
بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، قربان بهزادیان نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمد جواد مظفر، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی در این بیانیه نوشته اند: “هاله سحابی فرزند وارسته مردی چون مهندس عزت الله سحابی که در مرخصی از زندان به سر می برد و در مراسم تشییع و تدفین پدرش، با هجوم نابخردانه ماموران به شهادت رسید و هدی صابر هم بندی ما که در اعتراض به این حادثه ناگوار دست به اعتصاب غذای تر و محدود زد اما دست اجل او را از میان ما برد، اما دو مساله شهادت او را به چالش مشروعیتی بزرگ برای نظام کنونی تبدیل می سازد: اول حبس او به مدت ده ماه بدون محکومیت و هر قرار قانونی و کاملا خودسرانه و جبارانه، آن هم در پیش دیدگان دستگاههای مسوول و مدعیان قضاوت و عدالت و دیگری رفتار سهل انگارانه و مغرضانه در برابر آثار اعتصاب غذای او به همراه ضرب و شتم که منجر به شهادت مظلومانه اش شد و شرح چگونگی آن در شهادتنامه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ منعکس شده است”.
چه کسی تضمین میکند
در میان اسامی اعتصاب کننده ها، نام عمادالدین باقی، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و نویسنده ای است که همیشه مخالف اعتصاب غذا بوده است. فاطمه کمالی، همسر آقای باقی در این زمینه به “روز” می گوید که آقای باقی در حقیقت هم روزه است و هم در اعتصاب.
او توضیح میدهد: دوشنبه قبل که با آقای باقی ملاقات کردیم در این مورد صحبت شد و آقای باقی مثل همیشه تاکید داشت که با اعتصاب غذا مخالف است و می گفت که با اقای صابر هم صحبت کرده بود. آقای صابر وقتی میخواست دست به اعتصاب بزند موضوع را به آقای باقی گفته بود و ایشان می گفت “دلایل متعددی آوردم در مخالفت با اعتصاب و آقای صابر هم گفت حواسش هست که به سلامتی اش ضربه ای نخورد و اگر دید به ضرر وضعیت جسمانی اش است حتما می شکند و سقف اعتصاب هم تا روز 22 خرداد بود”و اما اتفاقی که برای آقای صابر افتاد وضعیت خاصی را در بند 350 به وجود آورده و جوانان پاکی تنها راه برای پایان دادن به خشم شان و نشان دادن اعتراض خود را اعتصاب غذا میدانند.
خانم کمالی با اشاره به مخالفت همسرش طی سالیان گذشته با اعتصاب غذا می گوید: ایشان دلایل مخالفت با اعتصاب غذا را از سالها قبل اعلام کرده ا ند و حتی در این زمینه مقاله ای نوشته اند. به دلایل شرعی و حقوق بشری مخالف هستند با این موضوع و می گویند طبق شرع آسیب زدن انسان به خودش حرام است همانگونه که خودکشی حرام است. به دلایل حقوق بشری هم می گویند حقوق بشر دفاع از حقوق انسان ها است و هیچ انسانی حق ندارد حقوق خودش را نادیده بگیرد.
از خانم کمالی می پرسم حال چرا آقای باقی دست به اعتصاب زده اند؟ او پاسخ میدهد: به دلیل ناراحتی اکثریت بند 350 از قضیه آقای صابر و خانم هاله سحابی، زندانیان سیاسی میخواستند واکنشی نشان دهند و متاسفانه اعتصاب را در نظر گرفته اند و در لیست اعتصاب کننده ها افرادی از همه جناح ها و چهره ها وجود دارد تا مقبولیت جمع را داشته باشد. لذا آقای باقی هم به احترام جمع با آنها همراهی کرده اما آنطور که شنیده ام ایشان تصمیم گرفته اند روزه بگیرند و روزه بیشتر از اعتصاب به ایشان ضربه میزند چون کسانی که اعتصاب کرده اند در طول روز آب و نمک و قند مصرف می کنند اما آقای باقی تنها در موقع افطار آب و نمک و قند میخورد.
همسر آقای باقی تاکید میکند که این روزنامه نگار در حقیقت هم در اعتصاب است و هم روزه. او می گوید: آقای باقی تصمیم گرفته روزه بگیرد که از لحاظ شرعی، روزه باشد و همزمان برای همراهی با بقیه اقدام به خوردن نمیکند و فقط در هنگام افطار آب و نمک و قند میخورد.
او با اشاره به نگرانی شدید خانواده ها از وضعیت موجود می گوید: ما به شدت نگران هستیم که فشار مضاعفی بر این افراد وارد شود. انها در حقیقت مطالبه ای سیاسی مطرح نکرده اند تنها یک واکنش عاطفی و اعتراض به از دست رفتن هاله سحابی و هدی صابرو نقض حقوق این افراد است.
خانم کمالی می افزاید: با توجه به وضعیت جسمی این افراد که همه آسیب دیده هستند و وضعیت سنی برخی از آنها، ما به شدت نگران هستیم و امیدواریم مشکلاتی بروز نکند و مصیبت دیگری برای خانواده ها و جامعه درست نشود.
همسر آقای باقی سپس با اشاره به تضییع حقوق بدیهی زندانیان سیاسی می گوید: مرخصی، ملاقات حضوری و تلفن از حقوق اساسی زندانیان است که متاسفانه کاملا نقض می شود و در همین وضعیت بحرانی هم ما تماسی نداریم ببینیم چه می گذرد بر این افراد و این تاثیر بسیار بدی بر خانوده ها گذاشته است. اینکه قوه قضائیه و حکومت نسبت به حقوق زندانی ها و خانواده هایشان بی توجه هستند رنجی است که متاسفانه عمومیت پیدا کرده و قطعا به نفع خود حکومت هم نیست.
خانم کمالی تصریح میکند: آنچه که مسلم است آقای باقی نسبت به وضعیت پیش آمده معترض است و همواره نسبت به حقوق انسان ها و زندانیان و نقض آنها اعتراض داشته و همواره هم اعلام کرده او با شیوه اعتصاب از گذشته تاکنون مخالفت کرده و به کسی هم توصیه نمیکرد اما اینکه چه فشاری برانها وارد شده که منجر به اعتصاب شده ما را به شدت نگران کرده و ما اقدام خواهیم کرد در این زمینه و چه کسی تضمین میکند که فاجعه دیگری مثل هدی صابر پیش نیاید.
همراهی مادر عماد بهاور با این فعال سیاسی
عماد بهاور، مسول شاخه جوانان نهضت آزادی جزو این 12 نفری است که دست به اعتصاب غذا زده اند.
طاهره طاهریان، مادر این زندانی سیاسی به “روز” می گوید: من از طریق سایت ها در جریان اعتصاب غذا قرار گرفتم و به قدری نگران هستم که تا عماد اعتصاب غذایش را نشکند من نیز لب به غذا نخواهم زد.
او می افزاید: بچه های ما در چه شرایطی قرار می گیرند که دست به اعتصاب می زنند؟ من چگونه می توانم وقتی بچه ام گرسنه است غذا بخورم؟ اگر قرار است او صدمه ای ببیند من هم در کنارش هستم و هر مادری در هر شرایطی باید کنار فرزندش باشد.
مادر عماد بهاور با اشاره به جان باختن هدی صابر و هاله سحابی می گوید: هفته قبل که عماد را ملاقات کردیم وضعیت روحی بسیار بدی داشت بازوبند مشکی بسته بود هم او هم سایر زندانیان و جلوی چشمان انها آن وضعیت برای آقای صابر پیش آمده بود همه داغون بودند. ما هم همینطور واقعا حال و روز خوشی نمانده برای ما.
خانم طاهریان می افزاید: بچه های ما میخواهند به این مسائل رسیدگی شود و آقایان بگویند علت مرگ هدی صابر چی بوده؟ آخر من خودم در گروه پزشکی هستم و میدانم مریض را در وضعیت خیلی بد و سکته باز با تلاش به زندگی باز میگردانند و درمان می کنند. متاسفانه اینقدر دیر رسیده اند به آقای صابر که آن وضعیت پیش آمده و خود ما نیز خواهان رسیدگی به این مساله هستیم. اعتصاب بچه های ما نیز برای این است که پی گیری شود این موضوع.
او با بیان اینکه همه حقوق ابتدایی زندانیان سیاسی تضییع می شود می افزاید: بچه های ما اگر هم از نظر آقایان مقصر هستند و باید در زندان باشند، دلیل نمی شود حقوق آنها را رعایت نکنند مرخصی، ملاقات حضوری، حق تلفن و رسیدگی پزشکی از حقوق اولیه آنها است و باید حقوق شان رعایت شود. خود عماد یک سال و نیم است که یک روز هم به مرخصی نیامده. تلفن های بند 350 قطع است در تمام این مدت فقط یکبار ملاقات حضوری داشتیم و هر بار هم وعده واهی میدهند و سر می دوانند.
گفته بودند ساکت نمی مانند
مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی نیز که ار طریق سایت ها در جریان اعتصاب غذای همسرش قرار گرفته به “روز” می گوید: هفته گذشته که ملاقات کردیم همه این زندانیان سیاسی به خاطر قضیه آقای صابر خیلی به هم ریخته بودند و وضعیت غم انگیزی حاکم بود. چند نفری مثل آقای دلیر ثانی در اعتصاب بودند و ما از زندانیان خواستیم که با آنها صحبت کنند و راضی کنند که اعتصابشان را بشکنند. گفتند صحبت میکنند اما گفتند که اینقدر از این وضعیت ناراحت هستند که نمی توانند همین طور بنشینند و ساکت باشند. خب دیده بودند چی بر سر هدی صابر آمده. می گفتند ما هم ممکن است کاری کنیم و اعلام خواهیم کرد. تا امروز که شنیدم اعتصاب کرده اند.
آقای عرب سرخی عضو سازمان مجاهدین انقلاب است و همسرش میگوید: در شهادت نامه ای که زندانیان سیاسی منتشر کردند خواسته شان را نوشته بودند آنها خواستار پی گیری قضیه و شناسایی و مجازات عاملان هر دو قضیه آقای صابر و خانم سحابی هستند. اعتصابشان هم در این راستا است و ممکن است در نامه فعلی حرفلی نزده باشند اما در ان نامه گفته بودند که میخواهند عاملان شناسایی و مجازات شوند.
به خانم قدس می گویم که با توجه به قضیه آقای صابر، همه نگران وضعیت کسانی هستند که دست هب اعتصاب زده اند و او می گوید: ما هم عصبی هستیم اما من از همسرم می خواهم که اتفاقا به اعتصاب غذایش ادامه دهد من همیشه از همه خواسته ام اعتصابشان را بشکنند اما از همسرم میخواهم این بار که به اعتصابش ادامه دهد تا دنیا بدانند اینجا چی می گذرد. اگر انور دنیا یک بابی ساندز است و همه می شناسند باید بابی ساندز های ما را هم بشناسند. از جوان ترها می خواهم اعتصابشان را بشکنند اما از همسرم میخواهم ادامه دهد.
همسر آقای عرب سرخی می افزاید: در روایات قضیه خلخال پای یک زن یهودی و فریاد امام علی را داریم جان آدمیزاد که از آن خلخال پا بی ارزش تر نیست. امیدوارم کسانی که هنوز ذره ای دلسوزی دارند به کمک بیایند و کمک کنند این قضایا جمع شود.
کسانی که خود را به خواب زده اند بیدار شوند
همسر ابوالفضل قدیانی نیز به “روز” می گوید که “ خبر را از سایت ها شنیده ایم اما علت اعتصاب غذای همسر من و سایر زندانیان، شهادت هاله سحابی و هدی صابر است و باید به این مساله رسیدگی شود و عاملان این دو فاجعه معرفی شوند”.
ابوالفضل قدیانی نیز عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است و همسرش می افزاید: در مورد آقای صابر کاملا مشخص است و خود ایشان در زندان نام کسی که ایشان را مورد ضرب و شتم قرار داده بود گفته اند و باید به این مساله رسیدگی شود و این خواسته ما خانواده های زندانیان هم است.این وضعیت به شدت ما را نگران کرده و نمیدانید بعد از قضیه آقای صابر چه استرسی بر ما وارد شده.
او سپس به بیماری قلبی همسرش اشاره کرده و می گوید: همسر من هم ناراحتی قلبی دارد و ما واقعا نگران هستیم. به خصوص اینکه ماه رمضان یکبار که روزه گرفت بستری شد اما میدانیم که هیچ فردی دوست ندارد به خودش ضربه بزند و همسر من و سایر زندانیان سیاسی مجبور شده اند اینگونه صدای اعتراضشان را برسانند و این اعتصاب غذا موجب می شود حداقل کسانی که خود را به خواب زده اند بیدار شوند.
همسر آقای قدیانی می افزاید: زندانیان سیاسی چیزی جز صلاح این مملکت نمیخواهند و همه اعتراض هاشان به رفتارهای نادرست آقایان بوده، ولی متاسفانه می بینیم به جای اینکه افراد خاطی مجازات شوند کسانی مجازات می شوند که دلسوز این مملکت هستند.
مسولان رسیدگی کنند
همسر عبدالله مومنی نیز در مصاحبه با “روز” اشاره میکند که آقای مومنی و سایر زندانیان سیاسی در زندان دست شان خالی است و تنها با اعتصاب می توانند اعتراض خود را اعلام کنند.
فاطمه آدینه وند می گوید: این زندانیان سیاسی با آقای صابر بوده اند و دیده اند که چه اتفاقی افتاده و به شدت ناراحت هستند. هفته قبل که من عبدالله را دیدم از اول سلام علیک تا اخر ملاقات فقط گریه میکرد حتی نشد از حال خودش و کمر دردش بپرسم و او نیز هیچ نگفت فقط گریه میکرد و به شدت ناراحت بود. دست بند مشکی هم بسته بود هم او هم سایر زندانیان و اکنون خبر آمده که اعتصاب کرده اند.
آقای مومنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم است و همسرش م یگوید: این اعتصاب یک اعتراض است و امیدوارم مسولان به این قضیه رسیدگی کنند و دیگر چنین مسائلی برای کسی پیش نیاید.
انتخاب دیگری نیست…
ژیلا بنی یعقوب، همسر بهمن احمدی امویی نیز می گوید که این روزنامه نگار و سایر زندانیان سیاسی از قضیه هدی صابر به شدت متاثر بودند و گفته بودند که باید اقدامی بکنیم.
خانم بنی یعقوب می گوید: دوشنبه بهمن را دیدم اینقدر غمگین و اندوهگین بود که در تمام دو سال گذشته که در زندان او را می دیدم چنین وضعیت نداشته که این همه از لحاظ روحی به هم ریخته باشد. بقیه زندانیان سیاسی را هم که از پشت کابین و شیشه می دیدم همه اشک می ریختند و بهمن فقط درباره هدی حرف میزد و از بی مبالاتی مسولان زندان و اتفاقاتی که افتاده و می گفت با بچه ها داریم بحث هایی می کنیم ببینیم چکاری می توانیم انجام دهیم.
این روزنامه نگار می افزاید: من به شدت با اعتصاب غذا مخالف هستم به دلیل بی توجهی، بی مبالاتی و بی مسولیتی مسولان زندان نسبت به بچه ها و به بهمن هم گفتم که به نظر می رسد جان شما برای اینها بی اهمیت است و دست به اعتصاب نزنید. اما بهمن از نظر روحی در شرایطی نبود که بشود با او حرف زد و می گفت به خاطر هاله و هدی باید کاری بکنیم. اول هم که دیدید ان شهادت نامه را نوشتند و اعلام کردند که منتظر مقامات آقایان می مانندو ما خانواده ها هم طول هفته منتظر بودیم و کمی امید داشتیم که مسولان رسیدگی کنند اما خب نشد و بچه ها در شهادت نامه نوشته بودند این اولین اقدام است و آخرش هم گفته بودند که تا اخر سر این قضیه ایستاده اند و اکنون در سایت ها خبر اعتصابشان را خواندیم.
همسر بهمن احمدی امویی سپس با اشاره به اینکه “شاید این راه را انتخاب کرده اند چون در زندان هیچ چیز دیگری ندارند” می گوید: ما خیلی نگران هستیم. بعد از اتفاقات اخیر به خصوص بعد از قضیه آقای صابر، به شدت نگران هستیم و در جریان اعتصاب سال گذشته شان اینقدر نگران نبودیم فکر میکردیم مقامات زندان حواسشان است به اعتصاب غذا ها و چک پزشکی میکنند و نمی گذارند مورد حادی پیش بیاید اما با قضیه آقای صابر کاملا ناامید شده ایم.
خانم بنی یعقوب می افزاید: از برخی زندانیانی که به مرخصی آمده اند میپرسیم که چرا 6 ساعت تاخیر کردند در رسیدگی پزشکی به آقای صابر و همه می گویند که اساسا در زندان هر اتفاقی برای زندانی بیفتد که نیاز به رسیدگی پزشکی داشته باشد خیلی طول می کشد و روال اداری و تصمیم گیری طولانی است و بهمن هم برای من تعریف میکرد همیشه که وقتی سرما میخوریم یا دچار مشکلی در بدنمان می شویم بیش از یک هفته طول می کشد ما را به بهداری ببرند و وقتی می برند که سرماخوردگی خوب شده یا بدن با ان مساله کنار آمده و… خب وقتی روال این است ما به شدت نگرانیم و باید در هر بندی پرشک یا امدادگر و وسایل اولیه اورژانسی وجود داشته باشد تا دیگر اتفاقی که برای آقای صابر افتاد برای کسی نیفتد. شما ببینید زمان طلایی در نارسایی قلبی و ایست قلبی فقط 4 الی 5 دقیقه است با اوضاعی که اکنون در زندان ها حاکم است ما واقعا نگران زندانیان هستیم.