ثبت نام گسترده، لیست های چند لایه

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

چند هفته ای بیش به زمان ثبت نام مجلس هشتم، و سه ماهی بیش به روز رفتن یا نرفتن به پای صندوق های ‏های رای باقی نیست، اما تنور انتخاب هنوز چندان که باید داغ نشده و کارزار انتخاباتی گسترده ای از جانب ‏تحول خواهان و اصلاح طلبان به راه نیفتاده است.‏

اگر جنب و جوشی هم در جامعه دیده می شود، نه حرکتی است یک پارچه در سطح و عمق، بلکه بیشتر محدود ‏است به فعالیت احزاب و گروه ها و جریان های سیاسی، و یا زیادش کسانی که در فکر ثبت نام هستند و جلب ‏آرای صاحب نفوذان، برای قرار گرفتن در لیست های انتخاباتی. و گر نه، تا این زمان در بطن جامعه چندان ‏جوششی به چشم نمی خورد. نه در میان اقشار گوناگون، موضوع انتخابات مجلس به بحث روز تبدیل شده ‏است؛ نه در میان کنشگران جامعه مدنی که قربانیان اصلی روی کار آمدن حزب پادگانی، ورود راه یافتگان به ‏مجلس به خانه ی ملت یا ورود احمدی نژاد به کاخ ریاست جمهوری بوده اند، این حادثه ی سرنوشت ساز ‏دغدغه ی چندانی را برانگیخته است؛ نه در میان کارآفرینان، صاحبان صنایع، کشاورزان و اعضای صنوف ‏تولیدی و تجاری، و همچنین اعضای سندیکاها، اتحادیه ها و انجمن های کارگری و کارمندی که متضرر ‏اصلی ناکارایی ها و ناتوانی های دولت و بی برنامگی ها در اقتصادی مبتنی بر واردات و دلالی و منتهی به ‏تورم افسار گسیخته و بیکاری بوده اند، حرکت محسوسی ایجاد کرده است. ‏

با این وجود، دو حادثه در حال شکل گیری است و پیامدش دو اجماع نظر برای اقدام های بعدی. اول اینکه این ‏صدا دارد بلندتر و همگانی تر می شود که شرایط کشور بحرانی است، پس مجلس هشتم باید مجلس “نجات ‏ملی” باشد و وظیفه اصلی اش پس از تشکیل، اقدام فوری برای حل بحران از طریق حذف و تعدیل قدرتمندان ‏بحران زا و تنش آفرین. دوم اینکه اراده ای قویتر و بیشتری در مقایسه با دوران انتخابات مجلس هفتم وجود ‏دارد که به طور حتم و جد در تصمیم گیری و استقلال رای “انتخاب کنندگان” و “انتخاب شوندگان” اثر ‏بگذارد. گام اول این اقدام “حذف گسترده ی رقبا”‌ست که تا این زمان به نظر می رسد تنوع و تعدد آنها ‏وسیعتر و بیشتر شده است، و گام دوم جلوگیری از بیرون آمدن نام نمایندگان واقعی ملت از صندوق های ‏رای- از طریق سازوکارهای قانونی و فراقانونی چیده شده در ید پرقدرت دو قلوی انتخاباتی صاحب اختیار: ‏‏”جنتی- افشار”.‏

اقدام هایی که ساده ترین و کم هزینه ترین چاره معضل آن ثبت نام گسترده است و بستن لیست های چند لایه ‏در تهران، مراکز استان ها و شهرستان ها، حتی المقدور کاملا مشترک یا دارای اشتراکات بسیار.‏

از آن سو، جریان “ضد اصلاحات” و “اقتدارگرایان تمامیت خواه” حس می کند که به طور کامل قافیه را ‏باخته است. به این دلیل روز به روز بیشتر در مقابل خواسته ی ملت، و حتی رو در روی هم پیمانان دیروز ‏خود قرار گرفته است. علت این امر هم روشن است چون به خوبی بر این نکته واقف است که اگر در انتخابات ‏گذشته در برخی از حوزها حمایتی از جانب اقشار مختلف مردم بوده یا نتیجه ی مطلوب دور از انتظاری به ‏دست آمده است، عمدتا پیامد برنامه ریزی چند لایه، اثر گذاری بحث برانگیز و اعمال نفوذ مسئله ساز حزب ‏پادگانی بوده است. تازه طی این مدت در اردوگاه اقتدارگرایان ثبات نسبی حاکم نبوده است و اکنون اکثریت ‏طیف راه یافتگان به مجلس در شرایط سیاسی - اقتصادی جدید به این جریان تمامیت خواه پشت کرده، یا حتی ‏رو در روی آنها ایستاده است. واکنش این گروه از مجلس نشینان نیز طبیعی است و قابل پیش بینی، چون آنها ‏تازه متوجه این حقیقت کتمان ناپذیر شده اند که هم چوب را خورده اند و هم پیاز را؛ هم دیگر در لیست های ‏خاص و سفارشی جا و جایگاهی ندارند، هم با نمایش وابستگی شدید به حاکمیت و تعطیل کردن نقش نظارتی ‏مجلس، دیگر مردم آن ها را لایق “خانه ی ملت” نمی دانند، پس کلاهشان پس معرکه است؛ حتی اگر اکنون به ‏ضرورت کسب آرای جدید، موضوع فراخوانی احمدی نژاد به خانه ی ملت را مطرح کنند. ‏

چنین وضع و چنین حسی در بدنه ی حاکمیت، حتی در درون وزیران، مدیران ارشد و مسئولان استان ها، در ‏سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی- امنیتی، نیز تبلور یافته است که نمودش روز به روز در جامعه ‏بیشتر مشهود می شود و طیف های جدیدی از جریان های مخالف “اقتدارگرایان تمامیت خواه” و ضد ‏‏”استبداد” را شکل می دهد. جریان هایی که در وضعیت جدید صفحه ی شطرنج سیاسی ایران، نه تنها ‏حاضرند در انتخابات مجلس هشتم به صورت مستقیم و غیرمستقیم هم سو با ائتلاف گسترده ی “ضد استبداد” ‏حرکت کنند، بلکه خوشحال می شوند اگر بتوانند در سطوحی خاص- هرچند محدود- رسمی یا غیررسمی با ‏گروهی از اصلاح طلبان یا محافظه کاران معتدل به ائتلافی نوشته یا نانوشته برسند.‏

تحولی که مایه ی نگرانی فزاینده ی بازیگردانان پشت پرده ی جریان “اقتدارگرایان تمامیت خواه” شده است. ‏جریانی که هم نگرانی عدم حضور گسترده ی مردم در شرایط برگزاری انتخابات فرمایشی را دارد- جون با ‏حذف گسترده ی رقبا، دیگر نشانه ای از انتخابات “آزاد، سالم و عادلانه” در کشور وجود نخواهد داشت و ‏انگیزه ای برای مشارکت جدی مردم- و هم دغدغه ی پراکندگی و ریزش فزاینده ی نیروهای خودی، و حتی ‏شکل گیری اتحادها و ائتلاف های جدید ضد استبداد. ‏

نشانه های بروز و آشکار و رسانه ای شدن این نگرانی ها و دغدغه ها را می توان در بلندگوی تبلیغاتی و ‏ارگان مطبوعاتی جریان “اقتدارگرایان تمامیت خواه” مشاهده کرد، سرمقاله ی روز شنبه کیهان. آنچه که به ‏دستور حسین شریعتمداری نماینده ی ولی فقیه در این روزنامه ی تصرف شده از بیت المال نوشته می شود.‏

‏ این نگاه و این اشاره به “چالش های انتخاباتی”، از یک سو با این هدف است که واقعیت های کتمان ناپذیر ‏اوضاع وخیم و شرایط بحرانی کشور را که می تواند نشانه ی اقبال به لیست “مجلس نجات” باشد، تنها ‏‏”تبلبغات و جو روانی” رقبا معرفی کند و از سوی دیگر، وانمود کند که آنچه در ذیل لیست جریان ‏‏”اقتدارگرایان تمامیت خواه” در حال بسته شدن است، گزیده ای از بهترین نیروهای کارشناس و با تجربه ‏کشور است، و لابد چون روال گذشته اکثرا ناشناخته. به این دلیل است که ادعا می شود: ‏

‏ “اصلاح طلبان سعی دارند وضعیت کشور را فوق العاده و در شرایط خاص معرفی کنند. دو منظور هم مد ‏نظرشان است. یکی آنکه با بحرانی خواندن وضع موجود و دمیدن از طرف گشاد این ساز، عدم تفاهم و ائتلاف ‏گروه های اصلاح طلب را غیر مهم جلوه دهند و اینگونه القاء کنند؛ در شرایطی که کشور در وضع فوق ‏العاده به سر می برد، اتحاد و ائتلاف داشتن یا نداشتن خیلی مهم نیست، بلکه مهم تغییر وضعیت کشور است! و ‏دیگر آنکه با طراحی شعارها و پیام های انتخاباتی با مضمون اتحاد برای نجات کشور(!) به زعم خود، مردم ‏را بسوی انتخاب نامزدهای خودشان (یا همان ناجیان کشور!) سوق دهند.

شاید جنگ روانی و رسانه ای که ماههاست علیه دولت اصولگرا راه انداخته و با هر اقدام دولت بر طبل ‏مخالفت با آن می کوبند، آتش تهیه ای است که برای پیروزی جبهه خود در انتخابات مجلس تدارک دیده و می ‏بینند.“‏

‏ و همزمان، برای جایگزین کردن مهره های طرد شده و سوخته، یا گریخته از فضای انحصاری و استبداد ‏زده، تلاشی صورت می گیرد جهت یارگیری جدید و تبلیغی می شود برای به نمایش گذاردن نوعی دموکراسی ‏هدایت شده از بالا:‏

‏ “لازم است شخصیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که فکر می کنند با استقبال خوبی مواجه ‏می شوند و حضورشان می تواند به نشاط فضای انتخاباتی کمک کند، پای در میدان رقابت بگذارند. انتخابات، ‏موضوع بسیار مهمی است و شرکت در آن و حضور همه جانبه مردم به دلیل ضرورت حفظ انقلاب و عظمت ‏نظام یک وظیفه به شمار می آید. بایستی از تمام نقطه نظرات گروه های مختلف برای همکاری در جهت ‏برگزاری انتخابات پرشور و گسترده با محوریت مشارکت حداکثری مردم، بهره جست. مجلس هشتم باید ‏مجلسی باشد که بتواند چهره های فرهیخته و کارآمد را دربر گیرد تا قادر باشد مشکلات و معضلات را به ‏سرعت حل کند و نظام مقدس جمهوری اسلامی را در تحقق اقتدار و استقلال روزافزون، یاری نماید.“‏

به این مجموعه بحث این نکته را نیز می توان افزود که هدف این فراخوان دعوت به ثبت نام در انتخابات، ‏شاید زمینه سازی هایی است برای کمرنگ کردن موضوع رد صلاحیت های گسترده نامزدهای تحول خواه و ‏اصلاح طلب، از طریق دستکاری و افزایش مخرج کسر ثبت نام کنندگان در برابر صورت کسری که در اثر ‏فیلتر تنگ شورای نگهبان و رد نشدن بسیاری از نامزدها، احتمالا کوچک و کوچکتر می شود.‏

در شرایطی که تقریبا مشخص شده است اکثر قریب به اتفاق جریان ها و گروه های سیاسی تحول خواه و ‏اصلاح طلب تا کنون به این جمعبندی رسیده اند که باید گام اول “کارزار انتخاباتی” را - فارغ از آزاد بودن یا ‏نبودن انتخابات مجلس هشتم - فعالانه و محکم برداشت، لذا نه تنها نباید چون قبل بحثی از تحریم انتخابات به ‏میان آورد، برعکس باید از خط مشی ثبت نام گسترده پیروی کرد، جریان اقتدارگرا می خواهد با تشویق ‏نیروها به ثبت نام، بخش مخرج کسرثبت نام کنندگان را در حد امکان بزرگ و بزرگتر کرده، و سهم رد ‏صلاحیت شدگان را در مقایسه با کل نامزدها کم و بی اهمیت جلوه دهد.‏

در این شرایط، روشن است که ثبت نام هر چه بیشتر نیروهای تحول خواه و اصلاح طلب در انتخابات 24 ‏اسفند 1386 سیاست درستی خواهد بود که از یک طرف میزان آزاد بودن انتخابات را به محک افکار عمومی ‏خواهد گذارد و از جانب دیگر خود زمینه ساز خواهد شد تا در گام اول نامزدهای قرار گرفته در لیست های ‏چند لایه برای تائید صلاحیت شدن از ضریب امنیت بیشتری برخوردار شوند. و به تبع آن، نیروهای فعال ‏کمی و کیفی بیشتری از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند و راهی شرکت در گام دوم “کارزار انتخاباتی” شوند.‏

‏ گام جدیدی که در صورت جواب دادن فشارهای داخلی و خارجی و برگزار شدن انتخاباتی نسبتا “آزاد، سالم ‏و رقابتی” باید در زمان خود با تبیین هر چه بیشتر علت وخامت اوضاع کشور، از جمله خطر بروز جنگ در ‏شرایط تداوم حاکمیت جریان “اقتدارگرایان انحصار طلب” و همچنین تشریح علت ضرورت های تشکیل ‏‏”مجلس نجات ملی” با جدیدت بیشتری دنبال شود. این گامی است که این بار نه تنها به مشارکت فعالان ‏سیاسی- اجتماعی نیاز دارد، بلکه شرط اصلی تحقق آن حضور چشم گیرتر نمایندگان و اعضای نهادهای مدنی ‏در کارزار انتخاباتی پیش رو است، برای ترغیب مردم به مشارکت هرچه وسیعتر و رفتن پای صندوق های ‏رای، هر چه بیشتر.‏

البته باز با تاکید بر این نکته که جریان ضد استبداد، دموکرات و آزادیخواه و طرفدار صلح و حقوق بشر اگر ‏واقعا اصلاح طلب است و تحول خواه، نباید بدون فراهم شدن پیش شرط های لازم و آماده بودن زمینه های ‏مناسب برای حضور در یک انتخابات مشروط، از جمله حق داشتن نامزدهای کافی و نظارت دقیق و مناسب بر ‏صندوق ها در جهت صیانت از آرای مردم، وارد کارزار انتخاباتی شود. و یا خدای ناکرده، منافع ملی و ‏مصالح کشور را وانهد و سطح بحث را فرو کاهد به حد حفظ منافع گروهی و حزبی، به امید رد صلاحیت ‏کمتر و احیانا کسب چند صندلی نمایندگی بیشتر.‏

‏ ‏