خفقان بین المللی نه، داخلی آری

نویسنده
مهرداد شیبانی

مهرداد شیبانی

هفته مذاکره بود با همان شیطان بزرگ سابق و در ماهی که سالگرد درگذشت آیت اله خمینی است که دستور قطع رابطه “میش” را داد که جمهوری اسلامی باشد با “گرگ” که آمریکای جهانخوار لقب داشت.

اعلامیه رسمی وزارتخارجه جمهوری اسلامی از “گفت وگو” خبر می داد و خودرئیس هیئت گفت وگو کننده ایران یعنی حسن کاظمی قمی هم چند بار از “گفت وگو” نام برد، اما دار و دسته امنیتی ـ نظامی که روزنامه کیهان را به ستاد “اطلاعاتی” تبدیل کرده است؛اصرار داشت باتیتر 84 سیاه به مرد بباوراند که: “ایران تفهیم اتهام کرد.”

ظاهرا برادران حسن شایانفر و حسین شریعتمداری حتی موفق نشدند هم سنگران خود را هم قانع کنند. روزنامه جمهوری اسلامی که توسط مسیح مهاجری اداره می شود، نوشت: “قرار بود در مذاکرات بغداد، هیات ایرانی به آمریکا به عنوان متهم تفهیم اتهام کند و وظایف اشغالگران را به هیات آمریکایی گوشزد نماید، اظهارات سفیر آمریکا در عراق مبنی بر تکرار اتهامات واهی دست داشتن ایران در ناامنی‌های این کشور، صحنه را کاملا برعکس می‌کند و متهم را در جایگاه شاکی و طلبکار قرار می‌دهد.”

ارگان حزب اله هم نوشت: “چنان‌که پیش‌بینی می‌شد مذاکرات روز گذشته هیات‌های ایرانی و آمریکایی افزوده‌ای برای امنیت ملی ما به همراه نداشت. هرچند این مذاکره که قرار بود 2 ساعته برگزار شود 4 ساعت به طول کشید ولی به جز متن سخنرانی سفیر ایران و اتهاماتی که سفیر آمریکا در رسانه‌ها علیه کشورمان منتشر کرد، خبر جزییات مذاکرات به بیرون منتقل نشد و متن مذاکرات مثل خود گفت‌وگو در پشت درهای بسته ماند.کاظمی‌قمی در این جلسه متنی را قرائت کرد که نه تنها حرف جدیدی نداشت که حتی بسیاری از ادعاهای ایران علیه آمریکا را نادیده گرفته بود. قمی در کنار این موضوعات سرنوشت دیپلمات‌های ایرانی در بند آمریکا را به فراموشی سپرد و ذکری از آنان به میان نیاورد.”

گردانندگان روزنامه ضد ایرانی کیهان “قرائت متنی را که حرف جدیدی نداشت” به حماسه ای تبدیل کردند: “ایران همانطور که به طور رسمی هم اعلام شده بود، در حضور مقام های عراقی فهرست روشنی از اتهاماتی را که امریکا باید به سبب سوء مدیریت گسترده، همراهی با تروریست ها و توطئه علیه دولت منتخب مردم عراق پاسخگوی آنها باشد، ارائه کرد و موقعیتی به وجود آورد که پس از این آمریکایی ها مجبور باشند از موضع یک متهم فکری به حال خود بکنند و برای این همه اتهام مستند پاسخی فراهم آورند.حسن کاظمی قمی روز دوشنبه مسئولیت خود را با مهارت و خبرگی تمام انجام داد که البته از دیپلماتی کار کشته چون او که سوابقی گسترده و عمیق در مطالعه و مدیریت تحولات و بحران های منطقه خاورمیانه دارد، جز این هم انتظار نمی رفت.”

هوشنگ امیر احمدی هم سوابق این دیپلمات برجسته را در معرض افکار عمومی گذاشت: “آقای کاظمی قمی یک سابقه امنیتی، نظامی دارد. ایشان از نیروهای قدس بود که مدتی در هرات بود، بعد در لبنان بود، و عراق به عنوان شارژدافر بود و بعد شد سفیر. ایشان ارتباطات بسیار تنگاتنگی با نیروهای نظامی امنیتی هم در داخل کشور و هم نیروهایی که در خارج از کشور با ایران کار می کنند دارد. از جمله حزب الله، نیروهایی مثل صدر درعراق و دیگران. به همین دلیل ایران خواسته یک نفری را آنجا بگذارد که از نظر امنیتی، نظامی هم درگیر بوده، هم اطلاعات دارد، و هم اینکه اصولا از یک دید امنیتی، نظامی به جریان مذاکرات نگاه میکند، نه از دید دیپلماسی.”

هرچه بود، دور اول مذاکرات به پایان رسید. دور بعد به یک ماه بعد موکول شد و علی لاریجانی که مذاکرات را درگفت وگوهای آتی موثر می خواند، روانه گفت وگوبا اتحادیه اروپا شد. سفر او در شرایطی انجام گرفت که به گزارش بی بی سی “مهلت شورای امنیت به ایران برای تعلیق غنی سازی اورانیوم و برآوردن سایر خواست های شورا به پایان رسیده و مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در گزارشی، سرپیچی جمهوری اسلامی از اجرای قطعنامه شماره 1747 شورای امنیت را تایید کرده است.”

علی لاریجانی پیش از سفرگفت: “روش‌های خفقان بین المللی جواب نمی‌دهد.” و همکاران او دردولت احمدی نژاد، کار برد مشت آهنین راشدت بیشتری بخشیدند تا نشان بدهند “روش های خفقان داخلی” جواب می دهد.

سخنگوی قوه‌ قضاییه اتهام آمریکایی‌های ایرانی‌تبار بازداشت‌شده را “اقدام علیه امنیت ملی” اعلام کرد. منظورش نازی عظیما، خبرنگار رادیوفردا، هاله اسفندیاری، مدیر برنامه خاورمیانه مرکز مطالعات “وودرو ویلسون” در واشینگتن، کیان تاجبخش، جامعه‌شناس و از مشاوران موسسه‌ “اوپن سوسایتی” در آمریکا و علی شاکری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب ساکن آمریکا بود که به اتهام تلاش برای راه اندازی “انقلاب نرم” تحت تعقیب هستند.

“سازمان دیده‌بان حقوق بشر” در بیانیه این هفته خود، اعلام کرد: “دستگیری و زندانی کردن محققین ایرانی-آمریکایی در ایران، نشان‌دهنده عزم دولت ایران برای بازداشتن و ترساندن فعالان داخلی جامعه مدنی برای ارتباط و همکاری با ایرانیانی است که خارج از کشور زندگی می‌کنند.”

۱۶ تن از سناتورهای زن آمریکایی، که در میانشان نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا و هیلاری کلینتون، سناتور سرشناس نیویورک دیده می شود، از دبیرکل سازمان ملل خواستند برای آزادی هاله اسفندیاری و نازی عظیما تلاش کند.

111 پژوهشگر ایرانی که در دانشگاههای آمریکا فعالیت دارند، در بیانیه ای “شرایط خفقانی جمهوری اسلامی” را چنین تصویر کردند: “توقیف غیرقانونی دکتر هاله اسفندیاری، پژوهشگر سرشناس ایرانی – آمریکایی و رئیس برنامه‌ خاورمیانه‌ مرکز بین‌المللی پژوهشگران ویلسون، نهادی غیرسیاسی در شهر واشینگتن آمریکا، نمونه‌ نگران‌کننده‌ دیگری از تهاجم اخیر جمهوری اسلامی ایران نسبت به کسانی است که در راه تحقق و تثبیت نهادهای مدنی و پیشبرد حقوق بشر در ایران تلاش می‌کنند. در یکسال و نیم اخیر، بسیاری از کوشندگان پیشگام حقوق زنان، رهبران سازمان‌های غیردولتی، انجمن‌های دانشجویی، سازمان‌های معلمان، و اتحادیه‌های کارگری آماج این تهاجم شده‌اند. برخی از این کوشندگان، از جمله شماری از اعضای سازمان‌های غیردولتی حقوق زن، تنها به خاطر پخش بیانیه‌ای که شامل درخواست لغو قوانین تبعیض‌‌آمیز علیه زنان ایران است، دستگیر و زندانی شده‌اند. رهبران و اعضای انجمن‌های دانشجویی نیز در سراسر ایران تنها به جرم اعتراض به فرسایش استقلال اداری و علمی دانشگاه‌ها و بی‌اعتنایی مقامات مسئول به خواست‌های صنفی و مشروع خویش، به کیفر اخراج از دانشگاه، و تحمل زندان محکوم شده‌اند.”

عیسی سحر خیز در سمیناری درتهران گفت: “امروز شاهدیم که چگونه همه اصول حقوق بشر نقض می‌‏شود و این غیر از فیلترینگ سایت‌‏ها و پارازیت‌‏ها روی امواج رادیویی و تلویزیونی است، در حالی که بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هر فردی حق آزادی بیان دارد و حق دارد در کسب اخبار و اطلاعات به تمام وسائل دسترسی داشته باشد. شرایط امروز انسان را به یاد نیمه اول دهه هفتاد می‌‏اندازد که فضایی از رعب و وحشت برای روزنامه‌‏نگاران ایجاد شده بود. امروز حتی روزنامه‌‏نگاران از سفر به خارج منع می‌‏شوند. هیات نظارت وزارت ارشاد چنان تیغ را از رو بسته است که روی قوه قضاییه دوران اصلاحات را سفید کرده است، در حالی که احکام آن وجاهت قانونی ندارد.”

اتحادیه اروپا هم از وضعیت حقوق بشر و “بی‌‏عدالتی در ایران” ابراز نگرانی کرد. محمد رضا خاتمی از تنگتر شدن “مرز بین خودی و غیر خودی” گفت. بی بی سی در گزارشی به بازداشت “دعوت شدگان به تجمع در تبریز” پرداخت. خبرگزاری ایسناگزارش داد که “دستگیری معتادان در 10 استان کشور” آغاز شده است. از برگزاری مراسم سالگرد نهضت آزادی ایران جلوگیری شد. احمد خاتمی روحانی تند رو خواستار اعدام دیک چنی و اوباش تهران شد. اوگفت که

“یک تودهنی محکم نظام” مسائل را حل می کند.

بیهوده نبود در هفته ای که فیلم “پرسپولیس” جایزه ویژه هیئت داوران را گرفت و پخش جهانی آن آغازشد تا گوشه ای از رنج های مردم ایران د رمعرض دید مردم دنیا قرار بگیرد، سردار صفار هرندی جمهوری اسلامی را “قطب معنوی دنیا” نامید. از دیدگاه طالبانی، چنین جامعه ای قطب معنوی جهان است.قطبی که محمد رضا خاتمی برای رهائی از آن ایران را نیازمند “نجات ملی” می بیند. وعبداله رمضان زاده همگان را می خواند تا راهی برای “جلوگیری از مصیبت عظما” بیابند.

و در همین حال بزرگترین مانور نظامی آمریکا در خلیج فارس برگزار می شود.

جدل با “خفقان جهانی” به جنگ بکشد و یا به باز شدن سفارت آمریکا در تهران بیانجامد، “خفقان داخلی” است که مردم را در خانه نگه می دارد تا دیدگاه طالبانی سرنوشت ایران را طبق خواست باندهای ثروت وقدرت رقم بزند.