مردم امروز و حکومت وحشت

علی اصغر رمضانپور
علی اصغر رمضانپور

ادامه حکومت وحشت بر مردم امروز پایدار نیست. می توان روزنامه ای مانند “مردم امروز” یا “روزان” یا هر نشریه دیگر را بست. می توان با هیاهو و ضرب و شتم، نماینده ای مانند علی مطهری را از تریبون مجلس پایین کشید. می توان علیه موسوی و کروبی و رهنورد و خاتمی سفارش کشیدن کاریکاتور داد. می توان دوباره بساط اعدام را به راه انداخت و ترس را به خیابان ها برد اما هیچ یک از این راه ها نمی تواند به پایدار ماندن حکومت وحشت برای همیشه کمک کند. می توان مردم را با ترساندن، به سکوت و دست برداشتن از اعتراض وادار ساخت اما نمی توان با ایجاد وحشت آنان را قانع کرد.

دلیلِ بستن روزنامه ای مانند مردم امروز از سوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، همراهی با آنچه “توهین به پیامبر اسلام” نامیده شده، در نشریه شارلی ابدو اعلام شده است. اما این استدلالی بی اساس است. شعار “من شارلی هستم” نه به معنای تایید کاریکاتورهای منتشر شده در این نشریه فرانسوی که به معنای نفی رفتار خشونت بار و وحشت آفرینِ کسانی است که به این روزنامه حمله کردند و گروهی انسان را به شیوه ای بی رحمانه کشتند. همان طور که نشریه یالثارات ( ارگان انصار حزب الله) که با کمک بسیج و سپاه پاسداران منتشر می شود حق دارد از حمله به شارلی ابدو دفاع کند و به مردم بابت این کشتار تبریک بگوید، مردم امروز و هر روزنامه دیگری نیز حق دارد نظر کسانی را بازتاب دهند که این حمله را محکوم می کنند و حمله به روزنامه نگاران و حمله به آزادی بیان را تهاجمی به خود و به حق خود می دانند.

 روشن است که در تیتر روزنامه ای مانند مردم امروز نشانی از حمایت از توهین به پیامبر اسلام نیست، اما بیش از همه کسانی این را می دانند که روزنامه را بسته اند. آن ها در واقع روزنامه را به این دلیل بسته اند که از مخالفت عمومی با تروریست هایی خبر داده است که این جنایت را انجام داده اند. در عمل، گردانندگان نشریاتی مانند یالثارات، مردم امروز را بسته اند. کسانی که با تروریست ها احساس همدلی و همراهی می کنند. کسانی که اختیار برنامه بیست و سی را در صدا و سیما برای حمله به روزنامه در اختیار دارند و تهدید می کنند که اگر مقام های دولتی با مردم امروز برخورد نکنند مردم برخورد خواهند کرد که به معنای تهدید به حمله توسط گروه های فشار است. آن هم در حالی که مقام های رسمی دولت و حتی احمد خاتمی، امام جمعه تهران، عمل تروریست ها را محکوم کرده اند.

 بستن روزنامه مردم امروز این احتمال را مطرح می کند که به رغم اعلام نظر رسمی رییس قوه قضاییه، جناح های وابسته به تندور ها که در این قوه بانفوذ هستند و این حمله را حتی رسما محکوم نکرده اند، در پشت پرده، با این حمله موافق باشند. جمع آوری نامه علیه مردم امروز در مجلس توسط حمید رسایی، چهره حامی انصار حزب الله، موید این احتمال است. به تعبیر دیگر کسانی که روزنامه مردم امروز را می بندند خواهان تداوم سیاست استفاده از وحشت برای جلوگیری از ابراز نظر آزادانه مردم هستند. همان سیاستی که در پایین کشیدن علی مطهری از تریبون مجلس بازتاب می یابد؛ سیاستی که می گوید اگر دهانتان را نبندید آن را به زور خواهیم بست.

شاید صادقانه ترین اظهار نظر در میان تندرو ها همان نوشته هفته نامه یالثارات باشد که حمله به روزنامه شارلی ابدو و کشتن روزنامه نگاران و مامور پلیس مسلمان محافظ آنان را “پدیده ای مبارک” توصیف و از حسن روحانی رییس جمهوری به دلیل محکوم کردن این حمله تروریستی انتقاد کرده است. با توجه به این دیدگاه است که می توان دانست چرا محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم دولت احمدی نژاد و رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، به جای محکوم کردن تروریست ها، روزنامه شارلی ابدو را محکوم کرده است. آقای زاهدی حتی خواهان توقف مذاکرات بر سر برنامه اتمی به دلیل ماجرای انتشار کاریکاتور ها شده است و حمله بی رحمانه و کشته شدن ۱۲ انسان را دارای اهمیتی در حد محکومیت ظاهری نمی بیند. این موضع، قابل فهم تر از موضع علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی، است که در کنار محکوم کردن روزنامه فرانسوی، “کارگردانی” این ماجرا را بر عهده غربی ها می داند. این موضع دو پهلو، این تناقض را مطرح می کند که نکند پدیده مبارک مورد نظر انصار حزب الله توسط خود غربی ها انجام شده باشد.

 با و جود محکوم کردن تروریست ها توسط دولت و امام جمعه تهران در نخستین ساعات انتشار خبر، که واکنشی بود به وحشیانه بودن این حملات که در رسانه ها بازتاب یافته بود، در روزهای بعد لحن سخنان تندروها که در رسانه های ایران بازتاب یافت، بیشتر در محکومیت کاریکاتوریست ها بود تا تروریست ها. این رفتار در کنار بی توجهی به این حادثه در سخنان آقای خامنه ای در صبح همان روز حادثه، قرائنی برای این فرضیه است که تندروهای حاکم بر قوه قضاییه ایران و مجلس و سپاه و بسیج اعتقادی به محکومیت تروریست ها ندارند و به همین دلیل انعکاس اخبار مربوط به محکومیت تروریست ها با شعار “من شارلی هستم” را بر نمی تابند.

موضع تندروها در پرهیز از محکوم کردن تروریست ها افزون بر دلیل داخلی، دلیل خارجی نیز دارد. از دید این افراد نباید اخبار این حادثه در رسانه های داخل کشور به گونه ای باشد که احساس محکوم کردن تروریست ها را ایجاد کند، مبادا طیفی از هواداران بنیادگرایی اسلامی در کشورهای اسلامی که از حمله به شارلی ابدو خوشحالند و مخاطب تبلیغات جهانی تندروها هستند، از این موضع گیری ناراحت شوند. سخنان آقای زاهدی به خوبی بیانگر این حساسیت است. حساسیتی که به نظر او رسانه ها باید به آن توجه کنند: “چشمان امت اسلامی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دوخته شده است بر همین اساس پیام هایی که از کشور ما، به ویژه در زمینه مبارزه با استکبار جهانی وتوطئه‌های ایادی آن از جمله رسانه‌های غربی و نشریه فرانسوی شارلی برای مسلمانان مخابره می‌شود، بسیار دارای اهمیت است.” به این ترتیب روزنامه مردم امروز شاید قربانی خواست تندروها برای دادن پیامی در حمایت ازتروریست ها به حامیان این اقدام تروریستی در میان بخش هایی از بنیادگرایان مسلمان شده باشد؛ خواستی که تلاشی برای حمایت از حکومت وحشت، نه فقط در ایران که در سطح بین المللی تلقی می شود.

در شرایطی که حکومت وحشت خود را به زور تحمیل می کند، وظیفه روزنامه نگاران این است که بر آزادی بیان تاکید کنند و مخالفت مردم جهان با سانسور و وحشت آفرینی را بازتاب دهند. کاری که روزنامه مردم امروز به ساده ترین و کم حساسیت ترین شکل و در چارچوب یک مسوولیت حرفه ای انجام داده است. کاری که حتی بر اساس تفسیر بسته ای که از قانون در ایران اعمال می شود خلاف عرف و قانون نیست.

 گروهی که از روزنامه مردم امروز به دلیل بازتاب دادن این تحولات به شکل موثر (در قالب تیتر صفحه اول) انتقاد می کنند گویی از یاد برده اند که فرق نمی کند که سانسورگر روزنامه شما را ببندد یا اینکه شما در درون خود و از ترس سانسورگر از اراده او تبعیت کنید. بخشی از اعتبار روزنامه نگاری و روزنامه نگاران ایران به این بوده است که نخواسته اند از ترس بسته شدن، اراده سانسور را به درون دل خوش راه دهند و چنان رفتار کنند که حکومت وحشت انتظار دارد. اگر با این توقیف ها می شد دهان مردم را بست و جامعه ایران را از اندیشیدن بازداشت چنین نبود که هر روز در ایران روزنامه ای توقیف شود و روزنامه نگاری محکوم شود یا سایتی بسته شود. توقیف هر روزنامه ای را باید محکوم کرد همان طور که اراده مستقل و آزاد روزنامه نگاران محکوم کننده اراده حکومت وحشت است.