کروبی و پی‏گیری اصلاحات

ملیحه محمدی
ملیحه محمدی

هیچ شک ندارم که این انبوه مطالبات اقتصادی، اجتماعی که از جانب گروه‏های نیرومند تر جامعه‏ی مدنی ایران چون زنان و دانشجویان طرح شده و همگی مورد قبول هر دو نامزد اصلاح‏طلب قرار گرفته است، به تمامی قابل اجرا نیست. نه از جانب موسوی و نه از جانب کروبی.

این بحث جانگزا هم بماند که به یمن عدم حضور سازمان‏ها و احزاب سیاسی نیرومند و اثرگذار، یکی از بزرگ‏ترین کمبودهای جامعه‏ی ما، یعنی مطالبات سیاسی، نه تقاضایش طرح است و نه وعده‏اش در میان!  مطالبات کارگری نیز وزن و اعتباری متناسب با هزینه‏هایی که به‏ویژه در این چهارسال دولت عوام‏فریبی پرداخته است، ندارد! هیهات است و این هر دو افسوس الزام و ضرورت بازگشت قهرکردگان و رنجیدگان از هر چیز و هر کس را به پای صندوق‏های رأی روشن و روشن‏تر می‏کند.

بعد از این اشاره‏ی تلخ، بپردازم به اینکه علی‏رغم اعتماد کامل به عدم تحقق همه‏ی وعده‏های کروبی چرا باید به او رأی داد؟

قبل از هر چیز، طرح این نکته شاید بد نباشد که معضلی که اصلاح‏طلبان در این دوره با  آن روبرو شده اند ـ نسبت به دوران مشابه‏ با توجه به فربه شدن روز به روز هیولای عوام‏فریبی ـ انتخابی میان خوب و خوب‏تر است! خیلی مراتب دیگر را هم می‏توانم در گیومه بگذارم که تلاش در جهت رفع اتهام دنباله‏روی من از این و آن محسوب شود، اما کمبود  وقت و حوصله‏ی کافی یک جوری در فضا موج می زند یا حس من این را می‏گوید که بهتر است قطع امید کنم و برگردم به امر اصلی و ضروری و معنی نهایی انتخابات ریاست جمهوری که عبارت باشد از نوشتن فقط “یک نام” و انداختن آن درون یک صندوق.

این تأکید و اصرار درمورد امری که همه می‏دانند، از بابت همان معضل مبارکی که گفتم برای اولین بار اصلاح طلبان با آن مواجه شده‏اند، برای من الزامی می‏شود!  ابهام میان دو نامزدی که به اکثر و در بعضی مراتب به همه‏ی مطالبات مطروحه پاسخ مثبت داده اند، موجب بروز پدیده ای شده است که در بیانیه “نهضت آزادی ایران” به شکل پیام مرددی میان دو نامزد اصلاح طلب بروز یافته است. موضع‏گیری بی‏سابقه‏ای که به نظر می آید امکان تکرار آن توسط گروه‏های سیاسی دیگر و نیز مهم‏ترین فعالان اجتماعی، یعنی زنان وجود دارد.

البته این امر که این بار در ایران و در صحنه اپوزیسیون دیگر طرح تحریم به عنوان یک راه‏کار سیاسی مطرح نیست و نگرانی‏های موجود در مورد احتمال باقی ماندن رئیس جمهور، حتا بی‏تفاوتی و انفعال را نیز در این دوره بر نمی‏تابد، عامل یاری‏گری است که می تواند مانع از برد احمدی نژاد در مرحله‏ی اول بشود. امیر محبیان تحلیل‏گر سیاسی اصول‏گرا که رفتار اجتماعی و منطق سیاسی‏اش شباهتی به احمدی‏نژادی‏ها ندارد ولی انتخابش احمدی نژاد است! در مصاحبه با رادیو زمانه تحلیل می‏کند که:

“اینکه آقای احمدی‏نژاد در دور اول پیروز خواهد شد یا در دور دوم، به میزان مشارکت مردم برمی‏گردد. تعداد کسانی که می‏توانند رأی بدهند، چهل و شش میلیون است. اگر بیست و سه میلیون، یعنی پنجاه درصد شرکت کنند، به نظر من، آقای احمدی‏نژاد در دور نخست پیروز خواهد شد. اما اگر میزان شرکت از مرز شصت درصد عبور کند و به مرز هفتاد درصد برسد، مقداری دشوار است که ایشان بتواند رکورد سابق خود را تکرار کند و در دور نخست پیروز شود، به دور دوم خواهد رفت. در دور دوم وضعیت ایشان مقداری دشوارتر می‏شود. به خاطر اینکه تعدد و تکثر آرا بین رقبای آقای احمدی‏نژاد از بین می‏رود و هواداران رقبای ایشان به سمت یک فرد مایل می‏شوند و حالت دو قطبی پیش می‏آید که ممکن است وضعیت را برای ایشان مقداری دشوارتر کند.“۱

یعنی، مثل روز روشن است که مهم‏ترین عامل شکست یا پیروزیِ این بدترین گروه  محافظه‏کاران، صاحبان مخرب‏ترین سیاست‏ها، عاملان تخریب و تحدید جامعه‏ی مدنی و نابودی سرمایه‏های مادی و معنوی کشور، قریب به نیمی از جمعیت رأی دهنده‏ی همین سرزمین است که به هر دلیل در انتخابات شرکت نکرده است.  این پیام فرخنده از جامعه‏ی مدنی شنیدنی است که این موج بلند، امواج عوام‏فریبی و گداپروری رئیس جمهور را به زیر خواهد کشید. براین امید بمانیم و ببینیم که میان دو نامزد اصلاح‏طلب، در مجموعه‏ی “شرایط موجود” که حاکی باشد از توانایی آنها، خواست شان و امکانات مادی و ذهنی خودشان، کدام یک می تواند سهم بیشتری از مطالبات را متحقق کند؟! در این ترسیم شرایط، باید فرض کنیم که مقاومت نیروی ما در مقابل هر دو کاندیدا یکسان است.

در توضیح مزیت گزینش کروبی بر موسوی، غلامحسین کرباسچی، رئیس ستاد انتخاباتی مهدی کروبی نامه سرگشاده ای را در سطح وسیعی منتشر کرده است. با عنوان تکان دهنده‏ی “نگران ایران” که بسیاری از خواندن آن منقلب شده‏اند. در آن نامه او بدون انگشت نهادن به واقعیت تلخ انبوهی ترسناک مشکلات کشور در سطوح اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، عرصه‏ی خطیر بین‏المللی و لابد با این فرض که همه به آن آگاهی دارند، به هفت دلیل از دیگاه خود تکیه کرده است که محک گزینش کروبی است. اولین و به گمان من مهم‏ترین آن‏ها،ادعایی است که بر پایه  “پراگماتیسم” عمل گرایی ـ یکی از عنصری‏ترین قواعد میدان سیاست  ـ  باید مورد توجه قرار بگیرد :

“چون معتقدم سیاست مرد عمل می خواهد و مهدی کروبی مرد عمل و سیاست است”.

این ادعای کرباسچی واقعیت غیر قابل انکاری است. خیلی‏ها دوست دارند که در بررسی کارنامه‏ی کروبی به مجلس ششم نگاه کنند و بگویند “او حکم حکومتی را پذیرفت” هیچ‏کس دوست ندارد که بگوید در آن شرایط، چه کسی اگر بود نمی‏پذیرفت و هیچ‏کس نمی‏خواهد ببیند که اصلاح‏طلبان در یکی از اولین اقدام‏های خود در مجلسی که محافظه‏کاران از بیم آن خواب نداشتند و جامعه‏ی پر مشکل ایران چشم به آن دوخته بود، چرا به جای آوردن هر لایحه و طرحی برای گشودن گره‏ای از مشکلات انبوه مردم، قانون مطبوعات را چون شمشیر دموکلس بر استبداد وحشت زده نازل کرد و در حالی که قدرت دفاع از اقدام خود را نداشت، چنان جبهه بیهوده ای را گشود؟ شاید در خارج از کشور، کسی به اندازه‏ی من از اصلاحات و همان اصلاح‏طلبان دولتی دفاع نکرده باشد. به آن دفاع پای‏بندم و خود را محق می بینم؛ اما در همان زمان این حرکت اصلاح طلبان را نسنجیده دانستم و بسیار جاها هم بیان کرده‏ام.

دوستان منتقد کروبی از جمله دوست ندارند به یاد بیاورند که وقتی نماینده‏ی مردم همدان که با رأی مستقیم مردم خود فقط شش ماه بود که  به مجلس راه یافته بود، زندانی شد و در شهر خودش ده تا مغازه هم به حمایت از او بسته نشد، کروبی وقتی دید با هیچ حرف و سخنی نمی‏تواند آزادی او را باز بیابد، در مقام رئیس مجلس تهدید به ترک مجلس و استعفا کرد و آزادی نماینده‏ی زندانی تنها حاصل شهامت و پیگیری او بود.

دوست ندارند به یاد بیاورند که وقتی هاشم آقاجری به اعدام محکوم شد، در حالی که گروه‏های فشار و عوامل سرکوب، روزی یک نمایش “اعدام باید گردد” به راه می انداختند و از روحانیون و علما تصدیق می گرفتند،او در مقام رئیس قوه‏ی مقننه و در لباس روحانیت شدیدترین حمله را به منشأ صدور حکم انجام داد و رسماً حکم اعدام آقاجری را “شرم‏آور” نامید!

یکی از درخشان‏ترین فصل‏های اصلاحات دوم خردادی، “مجلس ششم” بود که شیرین عبادی در باره‏اش گفت: “یکی از شریف‏ترین مجالس بعد از مشروطیت است.” و کروبی ریاست این مجلس را داشت و همواره در آن جایگاه و پس از آن نیز از حقوق شهروندی همه‏ی آسیب‏دیدگان دفاع کرد و همین مصداق یکی دیگر از ادعاهای کرباسچی در باره او است و آشکارتر از آن است که نیاز به ذکر شواهد داشته باشد:

 ”مهدی کروبی در تمامی این سال‏هایی که همه سکوت کرده‏اند، همیشه در دفاع از حقوق شهروندان در صحنه بوده و مدافع حقوق شهرندان است.”  این راست است و فارغ التحصیلان ادوار تحکیم و دفتر تحکیم وحدت که امشب بیانیه‏ی شجاعانه‏شان در توضیح همین مورد در شخصیت کروبی منتشر شد، گواهان صالح این مدعا هستند زیرا که موجودیت‏شان در رفت و آمد به دادگاه‏ها و سپری کردن ایام در بازداشت‏گاه‏ها گذشته است.

کروبی نشان دادهاست  که باکی از دشنام و تهدید و تکفیر ندارد و موقعیت نسبتاً با اهمیت او هم به عنوان یک روحانی مؤثر در امور کشوری، اجازه بسیاری پرده دری های گروههای آشکار و نهان فشار را نخواهد داد و این نه تنها فرصتی برای او که امکانی برای ثبات و ارامش در بستر انجام امور است. این امکان فرصت دمی آسودن در این جامعه پرتنش ما فراهم می کند و اجازه می دهد تا ثباتی که کمترین دموکراسی و توسعه به وجود آن نیازمند است برقرار شود.

اما استناد دیگر کرباسچی به توانایی کروبی، شاید مهمترین دلیلی باشد که در انتخاب هر رئیس دولتی و در هر شرایط مفروضی باید نقش بازی کند. او می نویسد:

“چون به اداره کشور براساس برنامه اعتقاد دارم و مهدی کروبی کسی است که با برنامه های شفاف و مصداقی به میدان آمده است (و یک تیم 50 نفره تدوین برنامه های او را به عهده دارند) برنامه هایی برای همگان از حفظ محیط زیست تا توسعه و بهبود وضعیت مناطق محروم، از اصلاح قوانین تا بسط آزادی و حقوق شهروندان، از تامین امنیت برای مردم تا تامین امنیت برای رشد و تقویت جامعه ی مدنی ؛  برنامه هایی برای رفع تبعیض از زنان (از حقوق زنان  تا زنان سرپرست خانوار و زنان خانه دار)، برای رفع تبعیض از اقوام ایرانی و اقلیت های مذهبی، برای دانشگاه و دانشجو (از اساتید و کارکنان دانشگاه تا دانشجویان آزاد و سراسری و…)، برای کارگران، معلمان، پرستاران، اصناف و بازار، برای آزاد سازی فضای فرهنگ، اندیشه، ادبیات و هنر، برنامه هایی برای بازگرداندن اعتماد به مردم، برای کار و مسکن و ازدواج، برای ایجاد نشاط و امید در جامعه، برای رفع تحریم های بین المللی علیه ایران، برای بازگرداندن اقتدار ملی ایران در سطح بین المللی برای سازندگی و توسعه همه چانبه و در یک جمله  تغییر برای ایران. “

این مورد اما امری نیست که من به عنوان شهروندی که زندگی اش در خوب و بد سیاست های نظری گذشته است، شخصاً به آن آگاهی داشته باشم. اما اینجا شهادت دهنده خود گواه قابل تأملی برای پذیرفتن این شهادت است!

غلامحسین کرباسچی یکی از تواناترین و پی گیر ترین مدیران اجرایی است که کشور ما لااقل پس از انقلاب به خود دیده است ست. به عنوان یک شهروند  تهرانی که پس از انقلاب در سفر به هر کجای ایران شاهد توقف کمترین امور ساخت و نگاهداری آبادی و آبادانی های کشور بود، در سفری که در نوروز سال شصت و هشت با جمعی از دوستان به اصفهان کردیم ناگهان شهری را دیدم که انگار از نو متولد شده است! در برخورد با اهالی هم می دیدی که چطور به شهر و شهرداری خود غره هستند! همان سال شصت و هشت بود گمانم که با چهره عبوسش به شهرداری تهران آمد و در مدت زمان کوتاهی رنگ و شادابی را به چهره پایتخت در رکود و کدورت فرو رفته ما نشاند. تهرانی ها به یاد دارند روزانه شاهد بودند که  گرد و زنگ و خاک از برگ درختان تا کوچه و خیابان ها برگرفته می شد، زباله ها از محدوده شهر به سرعت های باور نکردنی محو می شدند. وآسفالت های خیابانها مرمت می شد. به گوش خودم در نماز جمعه تهران شکایت  خطیب جمعه را از رادیو شنیدم که می گفت: “برادران ما دارند در فلسطین می میرند ما “زیباسازی شهر تهران را می خواهیم چه کنیم؟” از امام جمعه که گمانم آیت الله “امامی کاشانی” بود شنیدم که می گفت: من به این جوان می گویم زندان اوین هم هست ها….

هم شهادت چنین عنصر اجرایی مجربی بر کارایی کروبی ارزشمند است و هم حضور و همگامی این دو با هم.

ای کاش زنان ایرانی نیز که مهر خود را به مطالبات و طرح های این دوره از انتخابات زده اند و خود نیز همچون دانشجویان از قربانیان دائمی تبعیض و خشونت و بی قانونی هستند، توان و نیروی سازنده خود را در این دور ازانتخابت به امکانات و توانایی های مهدی کروبی پیوند بزنند.

 

http://zamaaneh.com/analysis/2009/05/post_986.html