ممکن است آنها بمب نسازند

نویسنده

» نیوزویک و چاره ای برای معضل هسته ای ایران

فرید ذکریا

 

هرچیزی که درباره ایران می دانید نادرست است؛ حداقل اینکه ایران پیچیده تر از آن است که فکر می کنید. مثلاً بمب را درنظر بگیرید. رژیم ایران می خواهد یک قدرت هسته ای باشد، درعین حال می تواند از در اختیار داشتن یک برنامه صلح آمیز نیز خرسند باشد. (البته این خود، چالش ایران را پیچیده تر می کند) شواهد موجود چیست؟ مقامات ارشد ایران در تمام سطوح ظرف پنج سال گذشته، به دفعات تأکید کرده اند در پی ساخت تسلیحات هسته ای نیستند. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به نقل از آیت الله روح الله خمینی، بنیانگذار و پدر معنوی رژیم، گفته است که چنین تسلیحاتی «ضد اسلامی» هستند. آیت الله علی خامنه ای رهبر عالی ایران نیز در سال 2004 فتوائی صادر کرد مبنی بر اینکه استفاده از تسلیحات هسته ای برخلاف اخلاقیات است. وی در سخنرانی دیگری اعلام کرد «توسعه، تولید و یا ذخیرۀ تسلیحات هسته ای از نظر اسلام ممنوع (حرام) است.» خامنه ای در دیدار سال گذشته با محمد البرادعی رئیس آژانس بین المللی انرژی هسته ای نیز همین سخنان را تکرار کرد. البته تمام این ها می تواند دروغ باشد. ولی برای حکومتی که مشروعیت خود را از التزام به اسلام می گیرد، تکرار ضد اسلامی بودن تسلیحات و در عین حال در صدد توسعه آن بودن، اقدام غیرمعقولی است. دست نگهداشتن از یادآوری عقلانیت کلام خمینی به مردم و متوقف کردن صدور فتواهای جدید علیه تسلیحات هسته ای نیز بسیار غیر عقلانی به نظر می رسد. 

پیگیری استراتژی صلح آمیز هسته ای از فواید زیادی برخوردار است. کشور در چهارچوب قوانین بین المللی باقی خواهد ماند و خیلی راحت از حقوق خود تحت معاهده منع گسترش جنگ افزار هسته ای بهره مند می شود؛ موضعی که از پشتیبانی زیادی در سراسر دنیا برخوردار است.  چنین حالتی، اعمال تحریم های فراگیر علیه ایران را غیرممکن می سازد. و اینکه اگر ایران در پی گسترش نفوذ منطقه ای خود باشد، برای اینکار به بمب نیاز ندارد. در اختیار داشتن یک توانمندی «دست یافتنی»، اینکه بتواند ظرف چند ماه به داشته های خود صورت نظامی بدهد، امکان قدرت نمائی در گسترۀ بیشتر و با عوارض کمتر در خاورمیانه و آسیای مرکزی را فراهم می آورد.

ایرانی ها، انتحاری نیستند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل طی مصاحبه ای در هفته گذشته، رژیم ایران را به عنوان یک «دولت تابع مکتب انتظار مهدی موعود» توصیف کرد. در واقع ایران  رفتار هوشیارانه، حسابگرانه، در جهت پیشرفت منافع خود در صورت امکان، و عقب نشینی در صورت را از خود نشان داده است. اتحاد ایرانی ها با آمریکا علیه طالبان در سال 2001، به روی کار آمدن دولت کرزی کمک کرد. آنها در عراق به اقدام علیه آمریکا دست زدند، جائیکه نگران ایجاد یک مرکز ضد ایرانی در کنار مرزهایشان بودند. اسرائیل در جریان منازعه غزه در اوائل سال جاری به حزب الله علیه موشک پراکنی به خاک خود هشدار داد، و البته شواهد بسیاری وجود دارد که ایران نیز در همین جهت نقش آفرینی کرده است. طبقه حاکم در ایران وسواس زیادی برای اندوختن ثروت و حفظ قدرت دارد. برخی افراد از جمله بسیاری از اسرائیلی های طرفدار تحریم های طاقت فرسا علیه ایران، می گویند عوامل بسیاری از دولت پولهایشان را به بانک های دوبی و سوئیس سرازیر کرده اند تا اندوخته ای برای فرزندان و نوادگانشان فراهم کنند. چنین اقداماتی، خاص افرادی نیست که در انتظار ظهور مهدی هستند.

یکی از مشاوران نتانیاهو در باره ایران گفت: «به عملاق فکر کنید». در انجیل آمده است که عمالیق دشمنان قسم خوردۀ قوم یهود هستند. در  کتاب ساموئل آمده است: «برو و عملاق را شکست بده، و هرآنچه دارند را نابود کن، و آنها را رها نکن، بلکه هم زن و هم مرد، نوزاد و شیرخوار، گاو نر و گوسفند، شتر و الاغ را نابود کن.» به این ترتیب، وقتی رئیس جمهور ایران و مشاورانش به یک متن مذهبی رجوع می کنند که مجوز الهی برای انهدام تمام اعضای یک نژادرا صادر می کند، به چنین چیزی «انتظارمهدی موعود» می گویند.

ایران یک دیکتاتوری نیست. قطعاً یک دموکراسی هم نیست. حکومت ایران، مخالفان را زندانی می کند، مجلات را تعطیل می کند و منتقدان اندکی را تحمل می کند. اما یک دیکتاتوری یکپارچه نیست. شاید بهترین توصیف برای آن، اولیگارشی (حکومت معدودی از اغنیا و ثروتمندان) با مناظرات قابل توجه و اختلافات موجود در میان برگزیدگان و دست چین شده باشد. حتی آنچه رهبر عالی نیز خوانده می شود، یک هیأت مؤسس دارد که مجلس خبرگان نام دارد، مجلسی که او را انتخاب می کند و رهبر باید آنها را راضی نگه دارد. عموماً احمدی نژاد را به چشم «ملای دیوانه» ای می بینند که کشور را اداره می کند، ولی او رئیس اجرائی بی چون و چرا نیست و در واقع، زائده ای در کنار نهاد روحانی است. او یک فرد عامی بدون هیچ ارتباطی با آیت الله هاست؛ همین موضوع او را به یک اتفاق نادر در طبقه حاکم تبدیل می کند. او در انتخابات سال 2005، در ابتدا نامزد مورد نظر رهبر عالی کشور نبود. حتی در شرایط فعلی، ملاها آشکارا او را دوست ندارند. او هم در مقابل، کارهائی را عمدا انجام می دهد که قلمروی ملاها را تضعیف می کند. ممکن است ایران آمادۀ معامله باشد. ما هنوز نمی دانیم که دست یافتن به یک توافق محتمل است یا خیر؛ زیرا هرگز برای مذاکره مستقیم تلاشی نکرده ایم. درحالیکه به نظر می رسد رژیم درمورد حق ایران برای در اختیار داشتن برنامه صلح آمیز هسته ای یکپارچه است، موضعی که از حمایت عامه برخوردار است، برخی رهبران (در داخل) نسبت به هزینه های رویکرد فعلی از خود حساسیت نشان می دهند.   

اینکه «میانه رو ها» از فواید بالقوه محدود کردن برنامه هسته ای خود، از جمله تجارت، دانش فنی و به رسمیت شناخته شدن از سوی آمریکا استقبال کنند، دست یافتنی است. ایرانی ها بر توانائی غنی سازی اورانیوم در خاک خود اصرار دارند. یک پیشنهاد این است که غنی سازی در ایران انجام شود، اما تنها تحت نظارت یک کنسرسیوم بین المللی. این یک پیشنهاد بی نقص نیست، زیرا اگر ایرانی ها خلاق و مترصد باشند، می توانند تقلب کنند. اما از نقطه نظر ایرانی ها نیز پیشنهاد بی نقصی نیست، زیرا باعث استقرار یک نظام نظارتی دائم در داخل کشورشان خواهد شد. با این حال، هر دو طرف می توانند نسبت به آنچه برای عملی شدن پیشنهاد حیاتی به نظر می رسد، اقدام کافی کنند. چرا قبل از به راه انداختن جنگ بعدی در خاورمیانه، این راه حل امتحان نشود؟

 

منبع: نیوزویک- 23 مه 2009  

www.newsweek.com/id/199147