لوله کشی ولایت فقیه

نوشابه امیری
نوشابه امیری

دوستی می گفت ولایت فقیه را در کشور لوله کشی کرده اند. آقای خامنه ای، ولی مطلق فقیه، منبع اول است. صاحب حقی مطلق. حقی که اول براساس”میزان مردم اند” حاصل شد و اینک رسیده است به “مردم خس و خاشاک”اند. این منبع “طبعا” پاسخگو نیست و هر چه بخواهد می کند. قدرتی که منبع اش، زمین نباشد، زمینیان را چه به پرسش؟ اما از آنجا که هر”آقا”، چاکری دارد و هر چاکرهم، نوکری، این نوع نگاه به حکومت، تا پایین ترین سطوح نیزرفته و هرکس بساطی راه انداخته است بیا و ببین.

اینطوری است که می رسیم به مجتبی  و طائب، به احمدی نژادورحیمی. به صفوی و احمدی مقدم؛ به حسین شریعتمداری و “آقا سید” اوین. به سعید مرتضوی و “مامورگمنام امام زمان” با حکم سفید دستگیری… اینان نیز همگی، به تقلید ازمنبع اول، قدرت شان بی حساب است و پاسخگویی شان در حد هیچ. یکی دردفتر “آقا” می تازد، یکی در اوین؛ یکی در کهریزک، آن دیگری در کیهان، یکی  در مجلس، آن دیگری در قوه قضاییه…. و بدین ترتیب، در پرتو “آقا”، و لوله کشی ولایت، “سیاه جامگان” هر جا که رسیده اند، بند و بساط قدرت غیر پاسخگو پهن کرده اند به گشادی.

در ترسیم این “بند و بساط” کافیست صحنه های حکومتی را بنگریم. آنکه رئیس جمهور منصوب است، هیچ باکیش نیست از نقض قانون و دروغگویی. آنکه در این وزارت و آن وزارت، لمیده، صبح وزارت نفت می خرد، شب می فروشد. آن سوت، سرداریست در حال یکه تازی. آمده ست در عرصه اقتصاد. رقیب، به تهدید از دور بیرون می کندو مخالف را، حذف فیزیکی. آن یکی سردار بازجو، روی کاغذ روزنامه، کیفرخواست می نویسد به جای مقاله و هر شب،  تیتر مرگ می زند.

آن سوتر دادستان، با کفش هایی که خون زهرا کاظمی برآن خشکیده ست، جان می خرد، سئوال کنکور می فروشد. و درست همان گاه که رئیس بالاتریش، سخنگوی “طالبان شیعی” شده ست، زیر نظر “رهبر”.

رهیافته مجلس، پرونده جنایت “ریفیقش” در کهریزک را می بندد؛جاعل مدرک، با حکم رسیدگی به مدارک مجعول، حقه بازی اعضای حلقه را، ماله می کشد. رئیس منصوب دانشگاه، دیوارهای دور دانشگاه بالاتر می برد تا چکمه پوشان، جان پاک جوانان میهن مارا لگدکوب کنند. “آقاسید” می شود “خدای” سلول ها؛ همان سلول ها که قانونش تجاوزست و شکنجه. سفیر جمهوری اسلامی، در سفارت خانه اش، بساط تمشیت به پا می دارد، …..

در این شرایط است که ولایت فقیه، لوله کشی می شود. دارندگان انشعاب نیز همانان اند که در “حلقه”اند؛ بیرون از آن، چوب بی قانونی است که همه جابالاست و عجبا که به نام قانون.

دارندگان انشعاب، می توانند بکشند بدون نیاز به پاسخگویی؛ قاتل باشند و حلقه گل برگردن. اختلاس میلیونی کنند بی هراس از تاوان؛منافع ایران بر باد دهند و بالاتر رود رتبت شان…. و همه هم به نام “ذوب شدگان” در ولی فقیه. آن بالایی هم لابد دلش خوش، که جهان در انتظار “نظم نوین” آقایان است؛ آقایانی که فراموش کرده اند “نظم آهنین” فروپاشیدبا همه دبدبه و کبکبه و پایی که به”ماه” رسید، چه برسد به این لوله کشی من درآوردی که بوی نامطبوعش، جهان را برداشته است.

 این بوی دل آزار، راه نفس “آقا” را هم خواهد بست. گفته باشیم.