مجید توکلی، فعال دانشجویی دربند که از سوی دادگاه بدوی به تحمل هشت سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده، با نوشتن لایحه ای خطاب به رییس دادگاه، ضمن اعتراض به حکم صادره، توضیحاتی در خصوص اتهامات وارده به خویش بیان کرده است.به دنبال انتشار این نامه، دهها تن از فعالان جنبش زنان و همچنین دیگر فعالان اجتماعی با انتشار بیانیه ای، پوشاندن لباس زنانه به مجید توکلی را به چالش کشیدند. بیانیه این فعالان نیز پس از دستگیری مجید توکلی امضا، اما بعد از انتشار این لایحه، منتشر شده است.
لایجه مجید توکلی در بهمن ماه و در شرایطی که او در سلول انفرادی نگهداری می شده، نوشته اما دیروز منتشر شده است.
این دانشجوی زندانی در آغاز این لایحه، اتهامات خود را چنین برشمرده است: “در حکم صادره شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب که در روندی بسیار سریع در کمتر از یک ماه به تشکیل دادگاه و دو هفته پس از آن به ابلاغ حکم رسیده آمده است که به استناد ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به تحمل یک سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رهبری به دو سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی به اتهام توهین به رییسجمهور به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم شدهام و به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی ۵ سال محروم از فعالیتهای سیاسی و ۵ سال ممنوعالخروج از کشور گردیدهام.”
مجید توکلی در ادامه به محکومیت پنج ساله خود به اتهام شرکت در مراسم روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر اشاره می کند و می نویسد: “این تجمع به روال هر ساله از سال ۳۲ به بعد (به مدت ۵۶ سال) همیشه در دانشگاههای کشور در اعتراض به تلخیهای موجود در جامعه و با تأکیداتی بر استبدادستیزی و آزادیخواهی برقرار و پابرجا بوده است. سالهای گذشته نیز آنچه دیدههای خود من بوده است، انتقادات جدی دانشجویان در تجمعات و تریبونهای آزاد و دیگر مراسمهای روز دانشجو بوده است که از جنبش انتقادی دانشجویی نیز چنین انتظار میرفته است.”
این فعال دانشجویی در بخش دیگری از لایحه اش، به یکی دیگر از اتهاماتی که با آن مواجه شده می پردازد: “پیرامون اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام نیز به سخنرانی در جمع دانشجویان در همان تجمع دانشجویی و خودجوش ۱۶ آذر در دانشگاه امیرکبیر استناد شده است در حالی که کلیه صحبتهای بیان شده در آن تجمع دانشجویی انتقادات عادی و همیشگی جنبش دانشجویی به علاوه انتقادات جدی به فضای ایجاد شده پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ و تلخیها و سختیهای فراوان رفته بر مردم در این چندماه بوده است.”
او در ادامه تاکید کرده است که دادستان “باید” برای اتهام “تبلیغ علیه نظام” که در کیفرخواست آماده، مدرک و دلیل بیاورد، نه اینکه: “ایشان فیلم سخنرانیها را ارائه نماید و مصداقی از آنچه تبلیع علیه نظام دانسته را بیان کند تا من به دفاع از آن بپردازم و نه اینکه اتهامی باشد که من حتی مصداق آن را نمیدانم.”
مجید توکلی می افزاید: “آنچه که در صحبتهای من بوده، اعتراض و انتقاد به رویه فعلی برخورد با مردم و اتفاقات تلخ بازداشتگاههایی چون کهریزک و بازداشت دانشجویان و روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و توقیف روزنامهها و سانسور اخبار و برخوردهای خشن پلیسی در سطح شهرها، به ویژه تهران بود که منجر به قتل چندین نفر از هموطنانمان و مجروح شدن عدهای دیگر هم شده است [که مدارک آن چنان مستند و واقعی است که در آن تردیدی نیست] و انتقاد از این تلخیها که خاطر همه ایرانیان و همچنین سایر انسانهای آزاده جهان را آزرده است، که نه ناپسند بلکه بسیار نیکو انتقادی انسانی و اخلاقی است و نمیتواند ملاکی برای انتساب اتهام باشد.”
او در ادامه خاطرنشان می سازد: “بیان این انتقادات پس از ماهها اصرار مردم بر تردیدهای جدی بر پایمال شدن حقشان و ایستادگی آرام و پرصلابتشان به نظر من بسیار حقمدارانه است و برخوردهای امنیتی با چنین انتقاداتی ستم بر حق و حقیقت و جفای بر آیندهی ملتی است که درپی برگزیدن نمایندگانی نیک برای نمایشی مجدد از عزت ایرانی در سراسر جهان بودهاند. بنابراین با تأکید فراوان بر این نکته که هیچ فعالیت تبلیغی در تجمع ۱۶ آذر توسط من وجود نداشته است این اتهام را وارد نمیدانم و خواهان تبرئه از این اتهام میباشم.”
یکی دیگر از اتهامات مجید توکلی، توهین به رهبر جمهوری اسلامی است. این دانشجوی زندانی در خصوص این اتهام هم چنین نوشته است: “آنچه که در سخنان من وجود داشته تنها جملهای بوده است که با فراخواندن دیکتاتورها و مستبدان به شنیدن صدای دانشجویان (به نمایندگی از مردم ایران) از آقای خامنهای خواستهام که این صدای آزادیخواهی دانشگاه را بشنود.، در حالیکه جمله مورد استناد دادستانی عبارت بود از اینکه «همه دیکتاتورها و مستبدین بخصوص آقای خامنهای بشنوند»….[ضمن اینکه] اساساً لفظ «دیکتاتور» لفظی توهینآمیز نیست. بسا اینکه بسیاری از نحلهها و جریانهای سیاسی و فلسفی به ستایش از اقسامی از دیکتاتوری پرداختهاند.”
مجید توکلی در ادامه در خصوص “همتراز کردن” رهبری با “دیکتاتوری” در سخنرانی خود، چنین نوشته است “آنچه دیکتاتوری است جمع انحصارطلبی (مطلق بودن) و اقتدارگرایی است که نمیتوان هردو را نیک دانست و دیکتاتوری را بد. نمیتوان فصلالخطاب بودن به این معنا که دیگر پس از آن سخنی نباشد و هرچه گفته شد، فقط پاسخ چشم آید، را پذیرفت و دیکتاتوری را نه. که خود کلمه فصل الخطاب معنایی از دیکتاتوری است و اساساً نمیشود کسی اوامر را دیکته و دیگران تقریر نمایند و گفت دیکتاتوری نیست که در واقع پذیرش امر دیکتاتوری در ساختار فعلی محقق است و نمیتوان ذکر کلامی را ناپسند دانست و وصف حالش را نه.”
این فعال زندانی در دنباله توضیحاتش در خصوص رهبر جمهوری اسلامی تصریح کرده است: “اگر ایشان را به عنوان شخص اول حاکمیت ایران فرض بدانیم و مشکلات عدیدهای در عرصه کلان مملکت به وضوح دیده شود، نگفتن و انتقاد نکردن جنایت و خیانت است که گفتن نه تنها اتهام و جرم نیست بلکه خدمتی بزرگ، اخلاقی و انسانی به مردم و آیندهی کشور میباشد. حال آنکه در ادامه سخن اینجانب فقط مخاطب بودن ایشان مدنظر بوده است و نه پاسخگویی؛ هرچند پسندیده است ایشان در مقام رهبر و شخص اول حاکمیت ایران پاسخگو، مدیر و مدبری نیک نیز باشند.”
در بخش دیگری از این لایحه، مجید توکلی در مورد شرایط نگهداری خود و فشارهایی که بر او اعمال شده چنین نوشته است: “نگاه به سوابق من از سوی مقام قضایی و یا حداقل مشورت با مقامات قضایی دادگستری استان تهران میتواند نقطه مقابل آنچه در اینجا مورد استفاده قرار گرفته و سندی بر اجحافهای امنیتی قضایی صورت گرفته و مؤیدی بر وقوع ظلم مورد انتقاد و اعتراض اینجانب باشد و خود شاهدی است بر مظلومیت متهمانی که گاه (چنان که اینجا و در این پرونده نیز بوده است) به یکباره ربایش امنیتی و قضایی میشوند و تا ماهها اجازه تماس و ملاقات با هیچ فردی را ندارند و نمیتوانند چند دقیقهای با خانواده خود نیز سخن بگویند و از حق داشتن وکیل محروم هستند و در دادگاه نیز بدون اینکه دسترسی به اسناد و مدارکی داشته باشند، - در جایگاه متهم ـ قرار میگیرند و نهتنها تا قبل از دادگاه که تا روزهای پس از آن نیز همچنان در انفرادی خواهند بود. حال همهی این شرایط نامطلوب را اضافه نمایید به این روند بسیار پرعجله و شتابان رسیدگی به این پرونده که تأمل و تحقیق قضایی را بسیار مورد تردید قرار داده است.”
در آخرین بخش لایحه مجید توکلی آمده است: “امید است که رفتار این جایگاه در ادامه روند شتابان و نمایشی چندهفته قبل مؤیدی بر شائبه فرمایشی و نمایشی بودن و نشاندن «بی» بر مقام داد و دادگاه نباشد که گذر زمان نیک دادستانی است که به قضاوتی سخت در دادگاهی بزرگ همهی قضاوت و عمل را به داوری دقیق خواهد نشست.”
بیانیه فعالان اجتماعی
پس از انتشار متن دفاعیه مجید توکلی، صدها تن از فعالان جنبش زنان و دیگر فعالان اجتماعی و سیاسی، متن بیانیه ای را که چندین روز پس از بازداشت مجید توکلی امضا کرده بودند، منتشر کردند.
سایت ادوار نیوز در مورد این بیانیه نوشته است:“آذر ماه ۱۳۸۸، با انتشار خبری از خبرگزاری فارس ماجرای بازداشت مجید توکلی با مسائل زنان نیز درآمیخت. مجید توکلی روز ۱۶ آذر ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه برخی دیگر از دانشجویان قصد خروج از دانشگاه امیرکبیر را داشت توسط نیروهای امنیتی بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. یک روز پس از دستگیری وی خبرگزاری فارس با انتشار عکسی از مجید توکلی با چادر و مقنعه پرداخت و مدعی شد که او با لباس مبدل قصد فرار داشتهاست و به تمسخر زنانگی پرداخت. این اقدام خبرگزاری فارس موجی از انتقاد مردان به پوشش اجباری برای زنان و همچنین حمایت همزمان از مجید توکلی را منجر شد و صدها نفر از مردان اقدام به پوشیدن چادر یا روسری و انتشار عکس خود در فضای مجازی کردند.”
در این بیانیه به نقل از ادوار نیوز همچنین آمده است:” سی سال پیش و پس از انقلاب بهمن 1357 که با اجباری شدن تدریجی حجاب، و رژه ی سرکوبگران و فریادهای یا «روسری یا توسری»، «روسری» برسرمان نشست به روشنی دیدیم که چگونه نه تنها زن بلکه زنانگی نیز تحقیر می شود. در نبود تحلیلی درست و منسجم از مسئله، اهمیت، ربط و پیامدهای آن برای کل جامعه سر انجام با پوشاندن سر زنان واقعیت ها نیز گویی در پرده رفت. اندک مردانی در کنار ما به حجاب اجباری اعتراض کردند و بسیاری از هر گروه و دسته ساکت ماندند. سرانجام آنچه به اجبار توسری ها و اخراج ها و خانه نشین شدن ها بر سر تمامی زنان ایرانی نشست هم نماد شخصیت زنان شد، هم نماد زنانگی زن مسلمان، و هم نماد تحقیر زنان و ناگزیر تحقیر مردان. اینک، که پس از سی سال، با اوج بی سابقه گرفتن و عریان شدن تمامی برنامه های سرکوب و تحقیر حکومتی، و از جمله تحقیر زن و زنانگی، حال از زبان مردان می شنویم که مردان جامعه را به تمسخر نماد اجبار، به جای زنانگی فرا می خوانند. سی سال گذشت تا مردان بیشتری در این مبارزه «زنانه» شرکت جویند. اینک، انتشار تصاویر متعدد مردان ایرانی با پوشش روسری، مقنعه و چادر در شبکه اینترنت در پی بازداشت مجید توکلی دانشجوی مبارز، و تحقیر او به دلیل زنانه پوشی، نه تنها مفهوم حجاب اجباری که هر آنچه زنانه = حقیر هست را به چالش کشیده است. چرخشی در مواضع که می توان ظهور پارادیم جدیدی را در آن خوشامد گفت.”
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است:” به این ترتیب، از داستان سیاستمداری که با لباس زنانه از کشور خارج شد تا خروج دانشجویی با حجاب کامل به سبک صدا و سیمای ملی از دانشگاه، راه پر سنگلاخی طی شد. در این مسیر کم نبودند مردان برابری خواهی که به دلیل حمایت از حقوق زنان مورد تحقیر و تویبخ و شماتت قرار گرفتند که چرا شان مردانگی را زیر سوال برده اند. هر آنچه به زنان مربوط می شد ابزاری برای تحقیر جدی مردانی شد که آن را به کار می گرفتند. پخش یکباره تصاویر نامتعارف مردان با روسری و چادر و مقنعه و انواع پوشش هایی که زنانه تلقی می شد؛ و مدت ها تصویر متعارف زنان و نماد زنانگی بود، تمامی مرز بندی های ذهنی و کلیشه ای را به چالش کشید. قرار بود یکی از نقش های حجاب اجباری، تفکیک قاطع زنان از مردان در عرصه عمومی باشد و آنچه این تصویرها را از منظر بصری چنین قوی و ساختارشکن می کند به مراتب بیش از تصویر زنان بی حجاب، به چالش کشیدن این تفکیک به شیوه ای بدیع و دمکراتیک است. براستی نیز، نقد، خلق و کاربست شیوه های نو، دموکراتیک ، خشونت ستیز و ساختار شکن در جامعه مردانه و تحقیر ستیز، یعنی همان چه که جنبش مردمی کنونی نیز در پی آن است، سال هاست که از سوی جنبش زنان دنبال می شود. از این رو، اهمیت تجاربی از این دست درون جنبش ها، بخصوص در همبستگی و همدلی و همدردی ای است که خواه و ناخواه ایجاد می کند و دامنه حمایت را می گستراند. آری، این بار آنان که تحقیر می شوند همان هایی هستند که سال ها به ضرب چماق، تحقیر بر سر زنان نشاندند اما به یمن جنبش مردم این عمل شان این بار انعکاسی دگرگونه یافت، انعکاسی خارج از تصور حکومتمردان تمامیت خواه. چه دیر اما چه پرخروش و با شکوه آمدند این مردان معترض به تحقیر زن و زنانگی. پوشش مبدل مجید توکلی، دانشجوی قهرمان دانشگاه امیرکبیر، چه به اجبار زندانبانان و چه به اختیار خودش برای گریز از مهلکه تمامیت خواهانّ، هرگز نماد تحقیر نیست، آنچه تحقیرآمیز است نه زنانگی و نماد های آن، اجبار زنان به استفاده از آن است.”