گزارش - حبس زمان در عکس...

نویسنده
میترا سلطانی

این تنها آدمها نیستند که میتوانند خالق دنیاهای متفاوتی از جنس واقعیت یا اوهام و رؤیا باشند، بلکه “اشیای بیجان” یا در مفهوم گستردهتری چون “طبیعت بیجان” به واسطهی نبوغ ذاتی خود - در صورتی که به آنها جان ببخشیم و دارای روح تلقیشان کنیم - میتوانند دنیایی بدیعتر از دنیای دست ساختهی آدمها بیافرینند.
باید اشاره کرد که طبیعت بیجان با ویژگیهای خاص و قابل تأملی که دارد، همواره به عنوان شاخهای از عکاسی مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است، سرآمد تمام عکاسانی که به طبیعت بیجان پرداختند و از موضوعاتی بیجان، موجودات روح دار و نفس کش آفریدند، “ادوارد وستون” از بزرگان تاریخ عکاسی جهان است…فردی که به نظر می آید ستاره سنجری با تاثر فراوان از وی قرار گرفته است و با روش های نزدیک به وی دست به تولید آثارش می زند.

با دقت بر آثار موجود در این نمایشگاه متوجه ترکیب و رنگ بندی برخی از عکس ها و تابلوهای آن می شویم.تابلوهایی که در بخش رنگ بندی به دستمایه های مهمی رسیده اما در مرحله اجرا دارای ضعف و قوت های خود است.رنگ حاکم بر عکس ها تنالیتههای گرمی است که فضایی رؤیایی و دراماتیک ایجاد میکند و این بسیار در خدمت هدف عکاس است، چرا که عکاس قصد دارد به واسطهی نقش این اشیا خلوتی را بیافریند که گویا از غیاب شخصی ایجاد شده است.اشیایی که در ترکیب بندی های پایانی خود دربرابر دوربین هنرمند عکاس با چیدمان های متعددی برای ارائه بهتر و خلاقانه تر به مخاطب خود به وجود آمده است.

البته در عکس هاهیچگونه ملاحظهای برای جایگیری عناصر در فضای میانی کادر صورت نگرفته است و سعی نشده برای ایجاد تعادل از قوانین مشخصی پیروی شود و همین تناقص خود موجب تحریف بیشتر فضا و نزدیک کردن آن به اوهام و خیال است که البته بسیار در خدمت عکس است.

وقتی برای بار نخست عکس ها را درون این مجموعه می بینیم، در همان نخستین دید با واقعیتی رو به رو می شویم. آن هم این که عکس ها به صورتی غیر قابل باور به هم ریخته هستند. این بدان معناست که عکس ها هیچگونه ترتیبی ندارند. این از نقاط ضعف این مجموعه است. نخست با عکسی که از نمایی باز بهره برده روبه رو می شویم و سپس با عکس از اشیاء داخلی یک منزل جدید که در اولین برخورد بیننده با مجموعه معرفی نشده است. این امر موجب آن می شود که بیننده به صورتی نا خودآگاه از دیدن مجموعه لذت کافی را نبرد. بدین دلیل که مجموعه، دیگر از تک عکس مرحله ای بالاتر رفته. به همین دلیل باید عکس ها به عنوان واحد هایی کوچکتر از اجتماعی بزرگتر که کلیت فریم است، در دسترسی عکس به پیامی که عکاس می خواسته کمک کنند. می توان گفت که مجموعه های عکس باید از نقطه ای شروع و به نقطه ای ختم شوند. این ترتیب می تواند نظامی بزرگ به کوچک یا کوچک به بزرگ داشته باشد. آنچه عکاس نباید فراموش کند آن است که ترتیب چیده شدن عکس ها در یک مجموعه همان قدر که خود تک عکس ها نقشی مهم دارند، نقشی بسیار مهم در رساندن پیام به مخاطب ایفا می کند.

این پیوستگی در آثار ارایه شده در یک مجموعه عکس بدان جا که پیش از این عرض شد ختم نمی شود. این پیوستگی باید در مطالب ارایه شده در عکس ها نیز، یعنی هم موضوع عکس ها و هم محیط ثبت کردن عکس ها، اهمیت بسیار مهمی دارد. در عکس های ارایه شده با ترتیب ارایه شده در این مجموعه، مواجه با شکستی در پیوستگی موضوعات ارایه شده می شویم.

علیرضا فانی در یادداشتی بر این نمایشگاه نوشته است:” بزرگداشت مرگ که در این مرز و بوم بزرگترش می‌داریم، همواره با مراسمی پرهزینه و فاخر همراه است؛ مراسمی آیینی و فرهنگی که گاهی مرزهایی مبهم با خرافه پیدا می‌کند. چنان پرشکوه برگزار می‌شود که گویی مردگان عزیزتر از زندگان و مرگ پیشتر از زندگی است.”

او در ادامه این نوشته آورده است:” از ویژگی‌های عکاسی این است که می‌تواند زمان را در خود حبس کند. تصویر چیزی را جاودانه کند و در تلاشی بی فرجام بکوشد تا پایان را انکار کند. هنرمند اما در این مجموعه، پایان‌هایی کم اهمیت را تصویر می‌کند و فانی بود را که فرجامی‌ست ناگزیر، جاودانگی را با گنایه ای طنز آلود به بازی می‌گیرد و بزرگداشتی با شکوه برای پایان برگزار می‌کند.

نورپردازی نیز در این عکس بسیار قابل تامل است. نور ها بسیار نا مرتب و غیر هارمونیک انتخاب شده اند. در این نمایشگاه متاسفانه، عکاس متاسفانه با بی توجهی به نوع چیدمان سوژه، که نوری بیش از حد زیاد به آن خورده و در اصطلاح عکاسی سوخته، توجه را به نحوی عمیق از بین می برد. نور بی شک عاملی است که توجه را بسیار زیاد به خود جلب می کند و باعث از بین رفتن نقطه ی مرکزی توجه می شود.

علی اتحاد - منتقد هنری - نیز در یاداشتی دیگر بر این نمایشگاه نوشته است:« سنجری با بازتولید عکاسانه‌ی نقاشی‌های کلاسیک، اشیای مستعمل معاصر را کنار عناصر سنتی نقاشی‌های «طبیعت بی جان» می‌نشاند. بطری آب معدنی که مچاله شده و آماده دور انداختن است، قیچی که دیگر تیغه‌هایش از کار افتاده، پاکت خالی سیگار، دستکش لاستیکی‌ که سر انگشت‌هایش پاره شده است و… همگی اشیائی‌اند که دیگر به کار نمی‌آیند اما در ترکیب بی‌نقص تصاویر چنان جای گرفته‌اند که گویی در اوج درخشش و شکوفایی‌اند.”

او در ادامه نوشته است:« در مواجهه‌ نخستین با آثار این مجموعه، نه اشیای مستعمل که کلیت فضای رنگین و درخشان «طبیعت بی جان» است که خودنمایی می‌کند، اما در چشم برهم زدنی اشیای معاصر – این ناسازه‌های در حال اضمحلال – خود را نشان می‌دهند. این‌ها اشیای هر روزه‌ی زندگی معاصرند که چیزی برای عرضه ندارند لیکن با مرگشان است که شایسته‌ی بزرگداشتی پر طمطراق می‌شوند.”

عکس های موجود در این مجموعه، همه به دلیل وضعیت بسیار بد نوری، دچار نوعی تیزی در خود شده اند که بی شک از زیبایی ها می کاهد. در چنین عکس هایی، نقش سایه بسیار مهم است. به دلیل وجود همین نور بسیار شدید، عکاس قادر به نمایش ظرافت هیچ یک از خودرو ها نبوده است

بیوگرافی:

سنجری در سال 1384 تحصیل در رشته گرافیک دانشگاه الزهرا را آغاز کرد و در مدت تحصیل از واحدهای عکاسی گوهر دشتی و غزاله هدایت بهره برد. او سپس دوره‌های حرفه‌ای را نزد یحیی دهقان‌پور و حمید سوری گذراند و در پروژه «یاد بودی برای امروز» علیرضا فانی (که سال گذشته در گالری خاک به نمایش در آمد) به عنوان دستیار حضور داشت.وی در سال 1388 مجموعه عکسی به نام «مهمان خوانده» خلق کرد که هنوز به نمایش عمومی در نیامده است، اما در این فاصله موفق به دریافت جوایز متعددی نظیر نفر ممتاز فراخوان خانه معاصر، دیپلم افتخار بخش ویژه تصویر سال، منتخب چاپ از سوی انتشارات یساولی و انتشار در مجله الکترونیکی تاک شده است.