انصراف در حمایت از موسوی

نویسنده
مازیار رادمنش

» در باره معصومه ابتکار

معصومه ابتکار، اولین زن ایرانی است که پس از پیروزی انقلاب 57 در سال 1376 به عنوان معاون رئیس‌ جمهوری انتخاب شد. ابتکار نقشی مهمی در ماجرای اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 ایفا کرده و مترجم گروگان‌ های آمریکایی بود. وی امروز از مهم‌ ترین چهره‌های اصلاح ‌طلب ایران و از منتقدان دولت احمدی ‌نژاد است. ابتکار که پیش از این به کاندیداتوری خود در عرصه ریاست جمهوری دهم اشاره کرده بود، روز 16 اردیبهش با صدور بیانیه ‌ای از کاندیداتوری در انتخابات آتی انصراف داد. وی با اشاره به اینکه بدون هیچ تردیدی او توانایی اداره قوه مجریه را دارد، نوشته است: “با این حال، نظر به ضروریات و مقتضیات شرایط کنونی، هیچ مصلحتی را بالاتر از مصالح ملی و نجات کشور و انقلاب نمی‌دانم و معتقدم همگان باید برای ایجاد تغییر سازنده که نقشه راه آن را خاتمی عزیز به ما نشان داد تلاش کنیم تا در پیشگاه خداوند و نسل‌های آینده روسفید باشیم. از این رو با توجه به ارزیابی‌های صورت گرفته، از همه علاقمندان به ایران عزیز برای حضور در عرصه حساس انتخابات و برپایی نمایشی از قدرت مردم سالاری دعوت کرده و اعلام می‌کنم ضمن احترام به مواضع شجاعانه حجت‌ الاسلام آقای کروبی، مناسب ‌ترین گزینه را برای اداره قوه مجریه در دوره آتی آقای مهندس میرحسین موسوی نخست‌وزیر محبوب امام می‌دانم.”

معصومه (نیلوفر) ابتکار کیست؟

معصومه ابتکار شهریورماه 1339 در تهران و در خانواده ای تحصیلکرده متولد شد. او تنها فرزند خانواده است. پدر و مادرش مشهدی بودند. مادرش او را نیلوفر صدا می زد؛ “در شناسنامه معصومه هستم ولی مادرم به خاطر علاقه به نام نیلوفر مرا به این نام می‌خواند. این نامیست که دوستانم در دانشگاه نیز مرا با آن می‌خواندند.” وضع مالی شان خوب بود، پدرش، دکتر تقی ابتکار استاد مهندسی مکانیک دردانشکده فنی دانشگاه تهران وابداع کننده اولین اتوموبیل حجم دود، ابداع کننده اتوموبیل ازمایع سوز به گازسوز بود. او به عنوان محققی نمونه ومخترعی مهم درصنعت سوخت خودرو مشهوراست. تقی ابتکارسالها درگروه مهندسی مکانیک دردانشگاه تهران تدریس می کرد. وی طرح گازسوزکردن تاکسی های تهران، شیراز، مشهدو… راخود به اجرا رسانیده است.

عقاید پدر و مادرش نیز روشنفکرانه بود؛ “پدر و مادرم هر دو افرادی دانشگاهی و روشنفکر مذهبی بوده و برای رژیم گذشته هیچ احترامی قائل نبودند.” پدرش تحصیلکرده بود و به همین خاطر برای گذراندن دوره فوق لیسانس و دکترا از سوی حکومت وقت بورس دریافت کرد. مادرش خانم فاطمه برزگر متولد 1313 است و  تحصیلات دبیرستان و بخشی از دانشگاه را در آمریکا و لیسانس رشته زبان انگلیسی و کتابداری را از دانشگاه تهران دریافت کرده است و هم اکنون مدیر بنیاد خیریه زینب کبری است. معصومه هنوز خردسال (2-3سال) بود که به همراه مادر و پدرش به آمریکا مهاجرت و 6 سال را در فیلادلفیا و ماساچوست سپری کرد.

در سال 47-47 پس از اینکه پدرش مدرک دکترایش را از دانشگاه پنسیلوانیا اخذ کرد، خانواده ابتکار به ایران بازگشت. او از این پس در مدرسه خصوصی ایران زمین دوران تحصیل اش را سپری کرد. آنطور که خود گفته به علاوه محیط آمریکا، شیوه پیشرفته آموزش در این مدرسه موجب شد که وی دانش آموز خوبی باشد و زبان را بصورتی عالی بیاموزد. جوانی اش با مطالعه گذشت و به روش شریعتی و مطهری علاقمند شد. او در این دوران غیر از مجلات زنان، مجلات خارجی نیز می خواند و مطالعات سیاسی نیز داشت. مثل اغلب جوانان متمول آن دوره، چون خود را انقلابی حس می کرد از بهره گیری از تسهیلات خانواده اجتناب می کرد. او نیز به فکر جامعه ای بی طبقه و توحیدی بود.

 از 16 سالگی وارد فعالیت های انقلابی شد و در کمیته های کارگری کرج فعالیت می کرد. سال 56 دیپلم خود را از مدرسه ایران زمین گرفت و در همان سال در رشته مهندسی پتروشیمی دانشگاه پلی تکنیک پذیرفته شد. به دلیل علاقه ای که به حرکت های دانشجویی داشت جذب فعالیت های انجمن اسلامی و انجمن مهندسین شد که رابطه نزدیکی با مهندس بازرگان و فعالین سیاسی ملی مذهبی داشت. او در همین مکان با افرادی آشنا شد که بعدها صفحات مهمی از تاریخ پس از انقلاب را به خویش اختصاص دادند. حبیب اله بی طرف، عباس عبدی، محسن میردامادی از جمله این افراد بودند. در این دوره او چون دیگر دانشجویان انقلابی بر آتش انقلاب 57 دامن زد، اما زندانی نشد.

انقلاب و نابودی رابطه ایران و آمریکا

چندی از انقلاب نگذشته بود که او و همفکرانش احساس خطر کردند؛ “دانشجویان از سرنوشت انقلاب ترسیده و احساس کردند انقلاب در تهدید است، به خصوص اینکه آمریکا نظام جدید در ایران را برسمیت نشناخته بود. ما بحث‌ها و صحبت‌های زیادی داشتیم و این سوال مطرح بود که باید چه کنیم و چه اتفاقی برای انقلاب افتاده است. گروه‌های مختلفی از دانشجویان جمع شده و گفتیم که باید دست به اقدام بزرگی بزنیم که تبلیغات مخالف انقلاب را خنثی سازیم. ما هیچ راهی جز گروگان‌ گرفتن نداشتیم.”

اول بر آن شدند که به سفارت روسیه حمله ببرند، اما بعد با حمایت آیت الله موسوی خوئینی که سال ها بعد نشریه راهبردی سلام وابسته به جناح چپ را هدایت می کرد، هدف خود را به سوی سفارت آمریکا تغییر دادند؛ “در آن زمان نوزده سال سن داشته و دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم. هنگامی که جنبش دانشجویی شروع شد، من با هیجان بسیاری در آن شرکت کردم و چند روز پس از اشغال سفارت آمریکا از من خواسته شد تا به خاطر تسلط بر زبان انگلیسی به گروه بپیوندم تا کار ترجمه بین گروگان‌ها و دانشجویان را بر عهده گیرم.” 13 آبان سال 58 روزی است که در تاریخ روابط دیپلماتیک جهان به عنوان یک فاجعه محسوب می شود. حمله به سفارت یک کشور و گروگان گرفتن دیپلمات هایی که طبق قوانین ژنو، مصونیت دیپلماتیک دارند.

گروگان گیری قرار بود 3 یا 4 روز بیشتر نباشد

او هرچند شاهکار گذشته خود و دوستانش را رد نمی کند، اما تاکید می کند؛ “در آن زمان مانند تمامی انقلابی‌ها احساس یاس و ناامیدی می‌کردیم. ما ترسیدیم که چیزی از دست بدهیم. امروز گمان می‌کنم که امام خمینی در تدارک امور بسیار سریع عمل کرد. وی بلافاصله خواستار همه‌پرسی و سپس تصویب قانون اساسی و همه‌پرسی مجدد شد. تمام این امور در حالی رخ داد که گروگان‌های آمریکایی هنوز در ایران بودند. امروز دیگر سیطره بر سفارت‌خانه‌ها فایده‌ای ندارد. در آن زمان ما دولت و دستگاه‌های امنیتی و قانونی نداشتیم، ولی امروز مجلس و دولت و دستگاه‌های امنیتی داریم که می‌توانند در این زمینه فعالیت کنند. آنچه که ما انجام دادیم رخدادی ویژه در شرایطی خاص بود. “

ازدواج و پذیرایی از میهمانان با یک کاسه لوبیا

مدتی از پایان گروگان گیری نگذشته بود، که در سال 60 معصومه ابتکار و سیدمحمد هاشمی اصفهانی از فعالین دانشجویی با یکدیگر ازدواج کردند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام های عیسی و طاها است. عیسی فوق لیسانس اقتصاد دارد و متاهل است و طاها دانشجوی معماری است.


عباس عبدی درباره ازدواج ابتکار می گوید: “با اینکه دختر (معصومه ابتکار) و پسر (سید محمد هاشمی) از خانواده مرفهی بودند، اما عروسی را در منزل یکی از دوستان برگزار کردند، البته آن موقع رسم بود که عروسی‌ها در مسجد برگزار می‏شد. شب قبل از عروسی یکی از دوستان دیگر (حبیب اله بیطرف) که بعداً هم وزیر شد، با دوست دیگری (محسن میردامادی) تماس می‌گیرد که شنیده‌ام فلانی می‌خواهد در عروسی خود چلوکباب بدهد، آیا راست است؟ وی هم اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و قرار می‌شود موضوع را پیگیری کند. به داماد زنگ می‌زند که شنیده‌ام می‌خواهی چلوکباب بدهی، آبروریزی می‌شود، بهتر است خورشت بدهی. فردا شب که عروسی بود، همه منتظر شام بودیم که یک کاسه لوبیا و یک قاشق سهم هر کس برای شام بود!! داماد بیچاره از ترس این که آبروریزی نشود لوبیا را ترجیح داده بود! البته اخیراً که پسر آن ایشان (عیسی) عروسی داشت به رسم یادبود عروسی پدر و مادرش یک مقدار لوبیا هم در کنار ده‌ها قلم غذای دیگر به میهمانان خود که در بهترین باغ الهیه بود تقدیم کرد تا جبران بخشی از مافات شود!!”

سردبیر کیهان انگلیسی و مطالعات زنان

معصومه در سال 60 به رشته تکنولوژی پزشکی تغییر رشته داد. در همین سال به دلیل سوابق گذشته به عنوان سردبیر کیهان انگلیسی منصوب شد که تا سال 62 در همین شغل مشغول به کار بود. با باز شدن دانشگاه ها به دانشگاه بازگشت و درسش را ادامه داد. سال 63 به عنوان نماینده ایران در سومین کنفرانس زنان در نایروبی شرکت کرد. یک سال بعد به همراه دوستان دیگرش مرکز مطالعات و تحقیقات زنان را تاسیس کرد و به عضویت هیئت مدیره آن در آمد. در سال 65، لیسانسش را در رشته تکنولوژی پزشکی از دانشگاه شهید بهشتی اخذ کرد. در سال 66 در مقطع کارشناسی ارشد رشته ایمونولوژی دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شد. یک سال بعد به عضویت هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس در آمد که تاکنون نیز ادامه دارد.

در سال 68 در رشته ایمونولوژی فارغ التحصیل شد. او سپس امتیاز فصلنامه فرزانه را گرفت و به انتشار آن پرداخت. دو سال بعد دوره دکترای ایمونولوژی را در دانشگاه تربیت مدرس آغاز کرد و در سال 74 در همین رشته فارغ التحصیل شد. وی سپس به عنوان رئیس کمیته کاری اجلاس مقام زن در جوامع اسلامی سازمان کنفرانس اسلامی در سال 73 برگزیده شد.. ابتکار در سال 74 به ریاست مرکز هماهنگی زنان انتخاب شد. در سال 75 به عنوان نایب رئیس کنفرانس جهانی زنان در تهران و ریاست کمیته کار زنان در کشورهای اسلامی را عهده دار شد. ابتکار در آستانه برگزاری چهارمین کنفرانس جهانی زن (پکن – ۱۹۹5) مسئولیت دفتر هماهنگی سازمان‌های غیردولتی زنان و نیز نایب رییس کمیته ملی این کنفرانس را عهده دار شد.

معصومه ابتکار در سال ۱۳۷۵ با تشکیل شبکه سازمان‌های غیردولتی زنان در ایران به عنوان رئیس این شبکه انتخاب شد. در سال 76 مسئولیت پروژه ایجاد رشته مطالعات زنان در دانشگاه تربیت مدرس را بر عهده گرفت و با روی کار آمدن دولت خاتمی فصل جدیدی را در زندگی کاری اش رقم زد.

دوم خرداد و دولت نهم

ابتکار درباره سید محمد خاتمی و جذب خود به بدنه دولت می گوید: “در دوره آقای خاتمی وی مرا به عنوان عضوی از گروه کاری خود انتخاب کرد که البته برای من افتخار بزرگی بود. خاتمی نمونه بارز یک سیاستمدار مسلمان و پیشرو است. او دقیقا می‌داند که چه می‌خواهد و به خوبی معنای برخورداری مردم از حقوق شهروندی و دموکراتیک خود را می‌داند.” وی شهریورماه سال 76 به عنوان ریاست سازمان حفاظت از محیط زیست و معاون رئیس جمهور منصوب شد. سمتی که تا سال 84 در آن مشغول به کار بود. کارنامه سازمان محیط زیست در زمان معصومه ابتکار چندان درخشان نیست و در مدت هشت سال تعرضات گوناگونی به عرصه های ملی و طبیعی وارد آمد، نمونه آنها قوانین عجیبی بود که به هر بهانه ای صادر شد.

با این همه او توانست در سال 2006 (1385) جایزه قهرمان زمین را از سازمان ملل دریافت کند. پس از کنار گذاشتن وی از سوی دولت نهم، او به فعالیت های مردم نهاد روی آورد؛ عضویت هئیت امنای مرکز گفتگوی تمدن ها، مؤسس و رئیس هیئت مدیره مرکز صلح و محیط زیست، عضویت در هیئت امنای صندوق حمایت از کودکان، عضویت آکادمی زنان دانشمند جهان سوم و عضویت هیات امناء انجمن آسم و آلرژی همگی در سال 84 در کارنامه ابتکار ثبت شده اند. وی در سال 85 به عنوان نماینده شورای شهر تهران از سوی مردم این شهر برگزیده شد.

از ابتکار تا کنون 8 جلد کتاب به زبان های انگلیسی و فارسی منتشر شده است که 6 جلد آن تخصصی و 2 جلد دیگر یکی تسخیر که به رویدادهای حمله دانشجویان به سفارت آمریکا پرداخته و به سه زبان ترجمه شده و دیگری “خوشه های شهریور” است که به حوادث دوران معاونت وی در دو دولت خاتمی اختصاص دارد. ابتکار تا کنون بیش از 20 مقاله به کنفرانس های داخلی و خارجی ارائه داده است. او به زبان انگلیسی تسلط کامل دارد. مطالعات زنان، ایمونولوژی و محیط زیست سه موضوعی هستند که ابتکار به کار، مطالعه و پژوهش در آنها علاقه دارد.

حاشیه

مقاله علمی چاپ شده توسط خانم ابتکار در مجله Iran Journal Allergy Asthma Immunol توسط محققین پروژه کشف دستبرد علمی دژاووی دانشگاه تکزاس آمریکا با این اتهام که ۸۵٪ آن مشابه مقالات دیگر علمی است یک مقاله تقلیدی و کپی برداری شده شناخته شد.

ابتکار طی نامه‌ای خطاب به محققین پروژه دژاوو از خود در برابر اتهامات وارده دفاع نمود: “آن طور که قبلا در پاسخ به دو ژورنال و مولفین اعلام کردم دو یا سه پاراگراف و یک جدول از مقاله رایدل بدون ذکر منابع درج شده که این یک اشتباه بوده و از بابت آن عذرخواهی کردم؛ با ذکر این نکته که آن زمان با یک دانشجو کار می‌کردم و نمی‌دانستم برخی از بخش‌های متن را به طور مستقیم استفاده کرده‌است.”

این در حالی است که ابتکار تنها نویسنده مقاله بود. نشریه نیچر در یکی از شماره‌های بعدی خود گزارشی از بازتاب این حادثه در ایران به چاپ رساند که در آن یکی از نویسندگان مقاله اصلی اعلام کرده که از توضیحات ابتکار قانع نشده‌ است و گفته‌ است: “مقاله کپی واقعی از کارهای دیگران است‌ و حتی غلط‌های نگارشی نیز کپی شده‌است.”

محمداسلامی سردبیر این ژورنال ایرانی در مصاحبه با نیچر اعلام کرد مقاله مذکور پس فرستاده خواهد شد و همچنین در سرمقاله ای بر سیاستش در برابر کپی برداری تاکید خواهد کرد. چندی بعد وبگاه رجانیوز ادعا کرده که ابتکار با اعتراف به دزدی علمی خود در نشستی در دانشگاه شیراز گفته است: “من عذر می‌خواهم، انسان جایز الخطاست.”

ادعایی که هیچ گاه ابتکار حاضر به تایید آن نشد.