الفنون، یک مشکل غیر جدی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی


po_nabavi_01.jpg

چهارشنبه سوری امسال با دردسر کمی برگزار شد. صدها نفر الکی دستگیر نشدند. به ماشین های پلیس حمله نشد و بالعکس. شهر آتش نگرفت. باز جای شکرش باقی است. امت شهیدپرور و آتش پرست ایران، یک بار دیگر مراسم ملی، خطرناک و طرح ژنریک نافرمانی مدنی خود را برگزار کردند. فقط تا ساعت 22 دیشب 48 نفر به علت حوادث چهارشنبه سوری مجروح شدند. مواد محترقه دو واحد مسکونی در شهرک غرب را به آتش کشید. در چند واحد مسکونی دیگر هم ملت شهیدپرور و علاقمند به فیزیک و شیمی عملیات ناموفق انجام دادند و خانه های شان آتش گرفت. البته طبیعی است وقتی دانشمند انرژی هسته ای کشور به دلیل مشکل سوخت گاز کشته می شود، دختران شانزده ساله ای که هنوز انرژی هسته ای را هم کشف نکرده اند، کمابیش مرتکب انفجار می شوند. گفتم انفجار، آقای هاشمی رفسنجانی گفت: « جامعه تک صدایی مذموم است.» آگاهان تذکر دادند: جامعه تک بویی هم چندان چیز خوبی نیست. خوشبختانه تا همین لحظه، براساس اخبار نیروی انتظامی، چهارشنبه سوری امسال مرگ و میر نداشته است. البته موضوع به این سادگی ها هم نبود، چون شهرک اکباتان در کنترل عوامل عملیاتی و اطلاعاتی قرار گرفت. سردار رادان هم گفت: « هیچگونه دستگیری نداشتیم» البته قرار است برای خالی نبودن عریضه چند نفر از روزنامه نگاران را دستگیر کنند که قوه قضائیه حوصله اش سر نرود. پلیس اعلام کرد تردد موتورسواران به مدت 12 ساعت در تهران ممنوع است. همین پلیس از مردم خواست بعد از ساعت 24 خیابانها را ترک کنند. از همه جالب تر خط قرمز های پلیس برای چهارشنبه سوری امسال بود. پلیس تهران گفت: « پایکوبی مختلط، تخریب اموال و جابجایی گروهی خط قرمز است.»

زردی من از تو، سرخی تو از من

پبش بینی می شود که برای سال آینده بخشنامه ای بدین شرح برای چهارشنبه سوری منتشر شود:

اول: هرگونه قر پائین تر از کمر، باید با مجوز قضایی باشد و قبلا به اطلاع بسیج محل رسیده باشد.

دوم: ترقه و فشفشه بلامانع است، اما نباید صدا و نور داشته باشد، فقط بو داشته باشد.

سوم: در هنگام پریدن از روی آتش هر نوع جرخوردگی جریمه می شود.

چهارم: برای روشن کردن آتش، از خیابانهای شخصی استفاده شود.

پنجم: از سال آینده به جای « زردی من از تو، سرخی تو از من» گفته شود « انرژی هسته ای حق مسلم ماست.»

یادآوری: من که در این چهل و چند سالی که چهارشنبه سوری برگزار کردم، هیچ وقت یادم نمی آید که گفته باشم « زردی من از تو، سرخی تو از من» اصولا چیز لوسی است.

قطعنامه دوم

من نمی دانم چرا این موضوع را جدی نمی گیرند؟ منظورم قطعا احمدی نژاد و گروهی که مثل او فکر می کنند نیست، طبیعی است که آنها جدی نگیرند. منظورم نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران است. هر روزی که از دست می رود، هزینه ای که باید بپردازیم سنگین تر می شود. می شود مثل همین فیلم 300 که وقتی نمایش فیلم شروع شد، دیگر شما هیچ کاری نمی توانید بکنید. و یکباره می بینید شوخی شوخی تمام حیثیت کشورمان رفته است به باد فنا، حالا صد تا کتاب بیاورید و ثابت کنید حقوق بشر را ما اختراع کردیم، کی گوش می کند؟ من که فکر می کنم برای تیپ سازی فیلم 300 کارگردانش عکس هیات وزیران احمدی نژاد را گذاشته جلوی طراح گریم و گفته می خوام همه شون مثل اینها باشند. بگذریم. احتمال صدور قطعنامه دوم تا آخر هفته وجود دارد. صندوق بین المللی پول هم از تحریم ایران دفاع کرد. ناتو هم گفت: « تهدید ایران کاملا جدی است.» یکی از هموطنان گفت: یعنی چی می شه؟ حمله می کنن بهمون؟ بعد از سیزده بدر یا قبلش؟ اجلاس نیویورک هم برای تهیه پیش نویس قطعنامه برگزار شد و فرانسوی ها گفتند که « بهترین نشست را در نیویورک داشتیم.»، نماینده انگلیس هم گفت: « به توافق درباره پیش نویس قطعنامه تحریم علیه ایران نزدیک شدیم.» نکته جالب این که متکی و لاریجانی سند منگوله دار خانه شان را برداشته اند و دارند آماده می کنند که تضمین های لازم را شخصا بدهند. متکی گفت: « حاضریم تضمین های لازم را بدهیم.» آگاهان پرسیدند: کی تضمین خودتون رو می کنه؟ لاریجانی هم گفت: « از من بخواهید از حقوق ایران تخطی نکنم.» قرار است اگر تضمین هیچکدام شان را قبول نکردند، موتلفه یکی دوتا از تجار فرش را ببرد نیویورک و آنها سفته امضا کنند که دیگر ردخور نداشته باشد.

احمدی نژاد چه چیزی روی میز می گذارد

این وسط من نمی دانم این محمود پوپولی چطوری به عقلش رسید که به بهانه رفتن به جلسه شورای امنیت سری هم به خانداداشش در کاراکاس بزند. در پاسخ به این سووال بسیار مهم که چگونه به ذهن نبوغ آسای احمدی نژاد خطور کرد که می تواند به جلسه شورای امنیت برود، لاریجانی گفت: « حتما رئیس جمهور دلیلی برای حضور در شورای امنیت دارد.» وی که شدیدا قاط زده به نظر می رسید اعلام کرد: « از قطعیت سفر رئیس جمهور به نیویورک و اصل و فرع آن اطلاع ندارم.» البته همزمان با اعلام این خبر، قیمت دستمال یزدی برخلاف سایر کالاها کاهش چشمگیری داشت، با این وجود ترقی گفت: « این ابتکار کم نظیری در دیپلماسی است.» آمریکا هم به نظرش می رسد که حضور احمدی نژاد در این جلسه کمک بسیاری به اجماع سریع شورای امنیت علیه ایران می کند، به همین دلیل به سرعت اعلام کرد: « آمریکا برای احمدی نژاد ویزای ورود به این کشور را صادر می کند.» اما کاظم جلالی عضو همان کمیسیون مهم مجلس که به سیاست خارجی و امنیت و انرژی و نفت و سایر چیزها مربوط می شود، گفت: « حضور احمدی نژاد باید دو شرط داشته باشد؛ جلسه حداقل در سطح وزرای خارجه باشد، ایران دارای پیشنهاد مشخص باشد، قطعنامه اجماعی نباشد.»( این که شد سه شرط) احمدی نژاد هم در پاسخ به کاظم جلالی گفت: مهم نیست، فوقش اینه که شان ما رعایت نمی شه، عوضش یه سفری می ریم. در حال حاضر سووال مهم سیاستمداران این است که قرار است در نیویورک« احمدی نژاد چه چیزی روی میز بگذارد؟» در پاسخ به این سووال گزینه های زیر مطرح شد:

اول: موارد مربوط به چیزهای هسته ای را روی میز می گذارد؟

دوم: می خواهد بگذارد روی میز، اما بقیه موافقت نمی کنند؟

سوم: روی میز می گذارد، اما بقیه نگاه نمی کنند؟

چهارم: روی میز می گذارد، بقیه هم همین کار را می کنند؟

توضیح مهم: احمدی نژاد فردا به یزد می رود، ظاهرا قرار است شورای امنیت سازمان ملل در یزد تشکیل جلسه دهد.

چه کسی ابواب ابیات را گشود؟

یکی از روحانیون مخالف احمدی نژاد( طبیعتا اکثرا همینطور هستند) دو روز قبل اعلام کرد که: « مراجع قم با وساطت هاشمی با احمدی نژاد ملاقات کردند؟» دیروز غلومی، شوهر شمسی پهلوون اعلام کرد: « در خانه مراجع به روی احمدی نژاد بسته نبود.» همچنین هاشمی گفت: « ورود مجمع تشخیص به پرونده هسته ای بستگی به نظر رهبری دارد.» به نظر می رسد که رهبری بعد از قطعنامه بعدی که آخر هفته صادر می شود، احتمالا ممکن است رهبری این ماجرا را دست شورای تشخیص بدهد. البته به نظر می رسد آقا فعلا حالش خوب است.

بوشهرچای

آخر آدم عاقل پولش را می دهد دست پوتین؟ حالا درست است که این م.ش.نگ. عقل درست و درمانی ندارد، ولی مجلسی ها و علی لاریجانی آدمهای کم نامعقولی نیستند. اینها چرا؟ براساس اطلاعات منتشره « نیروگاه بوشهر با امتناع ضمنی روسیه طبق برنامه راه اندازی نخواهد شد.» ظاهرا افتتاح بوشهر دو ماه به تاخیر افتاد. علی بی خیال هم گفت: « روس ها نشان دادند تضمینی در تامین سوخت هسته ای ما نیست.» آگاهان گفتند: روس ها قبلا هم نشان داده بودند، منتهی آن موقع شما داشتید یک جای دیگری را نگاه می کردید. علی بی خیال گفت: « دلایل قانع کننده ای از روس ها نشنیدیم.» البته سفیر روسیه هم محض تفریح و اعلام همزیستی مسالمت آمیز گفت: « راه اندازی نیروگاه بوشهر در موعد مقرر برای روسیه هم مهم است.» فعلا که این پروژه 8 سال و سه ماه تاخیر داشته است. اما شرکت تولید انرژی اتمی ایران در نهایت خلوص چهاردرصد و امیدواری گفت: « سوخت نیروگاه بوشهر باید تا 11 فروردین 86 ارسال شود.» آگاهان گفتند: باید؟ شاید؟ ممکن است؟ احتمالا؟

الفنون، یک مشکل غیرجدی

گاهی اوقات یک اتفاقات احمقانه ای در زندگی انسان می افتد که آدم می داند که این موضوع اصلا نمی بایست اینقدر جدی می شد، ولی جدی می شود. به نظر می رسد که دولت با یک اراده جدی مشغول ایجاد دشمنی در میان همه گروههای اجتماعی ممکن با خودش است. آخر شما بگوئید آدم برمی دارد تعدادی روستایی را بازداشت می کند؟ آن هم در ارومیه و سلماس و خوی؟ به هر حال دولت این کار را کرد. از طرفی هنوز علاوه بر شادی صدر و محبوبه عباسقلی زاده، تعداد دیگری از زنان هم در بازداشت هستند. تعدادی از دانشجویان و کارگران هم که طبیعتا در بازداشت هستند. و بعد از همه و مهم تر از همه اینها، تعدادی از معلمان هم در بازداشت هستند. هیچ کس این را نداند، یک دولت پوپولیست باید این موضوع را خوب بفهمد که با معلمین کشور هر دولتی درافتاد، طبیعتا این دولت به دلایل دیگر هم برمی افتد، موضوع فقط معلمین نیستند. کانون صنفی معلمان گفت: « حداقل خواسته های معلمین، عزل وزیر آموزش و پرورش است.»، در همین راستا بزرگترین اتحادیه جهانی معلمین یعنی فدراسیون جهانی اتحادیه های معلمین در خصوص برخورد امنیتی با معلمان به احمدی نژاد اعتراض کرد. البته این مسائل وقتی که در کشور مشکلی به نام زندگی اقتصادی وجود نداشته باشد، خیلی مهم نیست، به همین دلیل کارشناسان جهانی گفتند که « ایران از نظر کیفیت زندگی در میان 195 کشور جهان رتبه 190 را دریافت کرد.» و با استناد به همین آمار مهم بود که مصری وزیر مبارک رفاه گفت: « هیچ ایرانی زیر خط فقر مطلق نداریم». آگاهان توضیح دادند که وزیر مذکور به جای اینکه سطح زندگی مردم را بالا ببرد، خط فقر را پائین آورده و به همین دلیل در همین دو روز گذشته مشکلات فقر در ایران بکلی حل شد. وزیر اقتصاد هم گفت: « اوضاع کشور خوب است.»، احمدی نژاد هم بدون اینکه مشکلات اقتصادی و سیاسی و بین المللی و قضائی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و مشکل خودش را لحاظ کند، گفت: « مردم ما مشکل جدی در زندگی خود ندارند.» آگاهان پرسیدند تعریف شما از مشکل جدی چیست؟ وی گفت: مثلا گرانی نیست، اعتیاد و فحشا نیست، مشکل مسکن نیست، خدا را شکر کشور ناامن نیست، در معرض حمله خارجی نیستیم.