نگاه

نویسنده
پژمان دانایی

نگاهی به فیلم آواتار، ساخته ی جیمز کامرون

تصاویری بدیع و گفت و گو هایی سطحی…

پژمان دانایی

 

پس از هفته ها رکوردشکنی در باکس آفیس های دنیا، بیایید نگاهی دوباره به زاییده ی جیمز کامرون بیاندازیم. مروری بر کارنامه ی این فیلمساز خوش آوازه مشخص می کند که عادت جیمز، هماره بر ساختن فیلم های گران قیمت و جنجال برانگیز است، آواتار نیز از این قاعده مستثنی نیست. 

 

آواتار که حاصل چهار سال کار بی وقفه و هزینه ای بالغ بر 500 میلیون دلار است، تحولی جدید در صنعت فیمسازی تری دی ایجاد کرد. 

‎تکنولوژی استفاده شده در این فیلم، بیش از آن است که بتوان در یک مقاله ی اینچنینی توضیحش داد ولی به زبان ساده نوآوری این فیلم در ضبط کردن احساسات و حرکات بازیگران حقیقی و اجرای آن توسط شخصیت های انیمشنی است. اما جدا از خلاقیت های تصویری و جلوه های ویژه ی بدیعی که در فیلم وجود دارد، باید اعتراف کنیم که این فیلم نیز مانند ساخته های دیگر جیمز از به کار بردن دیالوگ های ساده و عامیانه رنج می برد. تا آنجا که قهرمان اصلی داستان در صحنه های اولیه دلیل حضورش در این سرزمین را “ شروعی تازه ” و “ مزایای خوب ” می داند. یعنی ورود اندیشه ی حاکم بر بدنه ی جامعه ی حقیقی، در دنیایی کاملاً سوررئال و غیر حقیقی. آیا این موضوع ضعفی در نوشتن به حساب نی آید؟

‎ولی بدون شک آواتار یکی از پر اهمیت ترین فیلم های سال به شمار خواهد آمد و برای بسیاری  به یادگار ترین فیلم کلاسیک دوران کودکی شان خواهد بود.

 

 ‎جیک، قهرمان داستان سربازی است که در جنگ توانایی راه رفتن را از دست داده، اما طی اتفای معجزه وار دوباره شانس راه رفتن پیدا می کند. ولی این بار نه در کرده خاکی زمین بکه در سیاره ای دور دست به نام پندورا و در بدنی غول پیکر ساخته شده از دی ان ای انسان و موجودات فضایی، به نام آواتار.  در این بدن آنقدر کودکانه می دود که انگار فراموش کرده است ماموریتی دارد. 

ماجرا اینگونه است که برادر جیک در سانحه ای کشته شده است و به علت تشابه دی ان ای دو برادر جیک به استخدام شرکتی در می آید که جای خالی برادر را در سیاره ی پندورا پر کند. 

‎درآنجاست که در میابد این شرکت قصد بیرون کردن اهالی غول پیکر این سیاره را دارد تا به معادن غنی آنها که به ظاهر راه حل مشکل انرژی زمین هستند، دست یابند. 

‎تا کنون هیچکدام از آواتارها مورد قبول اهالی غول پیکر پندورا نبوده اند ولی دختری زیبا رو از پندورا بر این باور است که جیک با آواتارهای دیگر متفاوت است و او را به نزد بزرگان قیله ی خود می برد. 

 

‎اگر اهل بحث و تجزیه اعضای داستانی فیلم هستید،  از این فیلم انتظار بالایی نداشته باشید. با این حال که فیلم با تمام توانایی مالی و تکنولوژی هالیوود ساخته شده ولی انگار که نویسندگان آن هم بیشتر وقت خود را صرف نوشتن رنگ گلها و کوه های معلق کرده اند تا بیان جملاتی که در خاطر تاریخ بماند. 

‎در 15 دقیقه ی نخستین، شخصیت های داستان آنگونه با هم حرف می زنند که انگار هیچوقت همدیگر را ندیده اند و نمی شناسند و اسمهای الهام گرفته از گیم های کامپیوتری هم اعتباری به نویسندگان این اثر اضافه نمی کند. 

‎ولی اگر اهل سفر و تماشای جلوه های جغرافیایی هستید، از این تور جهانگردی جیمز کامرون در سرزمین پندورا لذت خواهید برد. زیبایی کتمان ناپذیر این فیلم آنگونه چشمانتان را نوازش می دهد و ذهنتان را غرق در زیبایی خود می کند که احساس می کنید فردایی در پی نخواهد بود.

‎در دنیای سینما، آواتار یک موفقیت است. نه تنها برای جیمز کامرون که دوباره فیلمی جنجالی در پرونده ی خود ثبت کرده بلکه برای هالیوود که توانست مخاطبان را بار دیگر با سالن های سینما آشتی دهد. 

‎امروز با رشد فرهنگ سینماهای خانگی و فیلم های غیر اوریجینال، اگاهان امر درهالیوود بهترین راه برای برگرداندن مخاطبان به سالن های سینما را استفاده از تکنولوژی تری دی می دانند. و این بار فروش باورنکردنی این فیلم در هفته های اول، مهر تایید دیگری بر این تکنولوژی زد