آواز بدون آوازخوان

نویسنده
یوسف محمدی

» گزارش

گزارشی درباره‌ی دستگیری دامنه‌دار ویدئوکلیپ‌سازهای داخل کشور

 

سازهای غایب و آواز بر تصاویر گل و بلبل و سبزه؛ این اولین خاطره‌ی دیداری یک نسل از شنیدن یک ترانه یا تصنیف است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی که تا سال‌ها تنها مرجع تصویری یک ملت بود، هر هنگام که قرار داشت موسیقی پخش کند بر متن صدا چیزی جز تصاویر طبیعت روی آنتن نمی‌فرستاد. کمی باید می‌گذشت تا با آزادسازی موسیقی پاپ، این نمایش تصویری کمی تغییر بکند. پاپ‌خوان‌ها که یکی از ابزارهای تبلیغاتی‌شان ساخت ویدئوکلیپ است، در ساختار سخت‌گیر صدا و سیما، چاره‌ای نداشتند جز حضور در برنامه‌های زنده‌ تا فرصت به دست بیاورند و چهره‌شان را به مخاطب نشان بدهند، اثرشان را معرفی بکنند و بعد از پخش موسیقی، پلی‌بک کنند یا به اصطلاح لب بزنند. با آمدن شبکه‌های ماه‌واره‌ای و پخش بی‌واسطه‌ی کلیپ‌های آوازخوانان آن‌سوی آب، نسل جدید خواننده‌گان داخلی چاره‌ای نداشت به جز حضور در این رقابت. پس کلیپ‌سازی برای موسیقی که در چند دهه شغلی تعریف نشده در جامعه‌ی ایران بود، آرام و پنهانی اعلام موجودیت کرد. آوازخوانان و کارگردان‌هایی که بی‌سر و صدا کلیپ می‌ساختند و لوکیشن‌های‌شان یا خارج شهر بود یا خارج کشور. ویدئوهای ساخته شده که شانسی برای پخش از شبکه‌های حکومتی نداشتند، برای کانال‌های ماه‌واره‌ای ارسال می‌شدند تا پرده‌ از چهره‌ی آوازخوانان کنار برود. این‌جا همان نقطه‌ای بود که ممیزان و ناظران پخش صدا و سیما از بازی کنار زده شدند و جای‌شان را به ماموران امنیتی دادند. مامورانی که ساخت ویدئوکلیپ را برخلاف امنیت ملی ارزیابی می‌کنند و خیلی سریع رد سازنده‌گان‌ش را می‌زنند، زود دستگیرشان می‌کنند و بعد از بازجویی، متهم‌شان را به مرحله‌ی اقرار و اعتراف و توبه می‌رسانند. این بازی‌ای‌ست که نزدیک به نیم دهه در حال برگزاری‌ست؛ بدون هیچ تغییری. هنوز کلیپ‌سازان می‌سازند و هنوز ماموران دست‌گیر می‌کنند.

 

یک- لبیک بوشهری برادرز بعد از دست‌گیری

دو برادر ساکن شیراز جزو اولین دست‌گیر شده‌های این بازی بودند. محمد و حسین بوشهری که نام کمپانی ناموجود و غیررسمی‌شان را “بوشهری برادرز” گذاشته بودند، در سال ۱۳۹۰ به اتهام ساخت “کلیپ‌های هنجارشکن” دست‌گیر و به زندان فرستاده شدند. نقطه‌ی اوج هنجارشکنی دو برادر از دید ماموران امنیتی جایی بود که آن‌ها مشغول ساخت کلیپی برای یک آوازخوان زن به نام “سپیده نجم” بودند. کلیپی که در شیراز جلو دوربین رفته بود و به گفته‌ی ماموران امنیتی “سپیده نجم” بدون حجاب اسلامی جلو دوربین ظاهر شده بود. برادران بوشهری که خیلی زود موفق شده بودند به شهرت برسند و جزو گران‌ترین ویدیوسازهای داخل ایران بودند و حتی با هنرمندان مشهوری مثل دی‌جی علی‌گیتور و شادمهر عقیلی قرار هم‌کاری در خارج کشور گذاشته بودند، بعد از دست‌گیری کاملا راه دیگری را در پیش گرفتند. راهی برای ماندن در صحنه و سفر از کلیپ‌های هنجارشکن به ساخت ویدئوهایی برای حامد زمانی و گروه “کاکوبند” که حاوی مضامین ضدآمریکایی و ضدغربی بود. این تغییر مسیر دو برادر آن‌قدر برای مسئولان حکومتی خوشایند بود که در اولین جشن‌واره‌ی ققنوس جایزه‌ی بهترین کلیپ را به برادران بوشهری به خاطر ساخت ویدئو “لبیک” با صدای حامد زمانی دادند.

 

دو- کشف۲۵ باند

در همان سال، دو کلیپ‌ساز دیگر هم دست‌گیر شدند. نام‌شان در خبرها با حروف و به اختصار آمده بود. الف.سین و کاف.الف. این دو نفر احمد سائقه و کامبیز اخباری بودند که طبق گفته‌ی رسانه‌های رسمی جرم‌شان “ساختن کلیپ‌های مبتذل” و پخش‌ش از شبکه‌های ماه‌واره‌ای بود. هر دو کلیپ‌ساز با گروه مشهور ۲۵ باند که خواننده‌گان‌ش ساکن کشور مالزی بودند، هم‌کاری داشتند. اولی، احمد سائقه، تصاویر داخل کشور را در حومه‌ی شهر مشهد می‌گرفته و دومی، کامبیز اخباری، با سفر به خارج کشور تصاویر مربوط به آوازخوانان گروه را ضبط می‌کرده. سائقه متهم به تصاویر برداری مخفیانه از صحنه‌های مبتذل بود و کامبیز اخباری هم بعد از ورود به ایران بلافاصله دست‌گیر شد. بعد از این سری بازداشت‌ها بود که ماموران امنیتی رسما اعلام کردند “ با این گونه شبکه‌ها و گروه‌ها و تهیه کننده‌گان ویدئوهای مبتذل و هم‌کاران شبکه‌های ماهواره‌ای برخورد جدی خواهیم داشت و این روند با قدرت و جدیت بیش‌تری ادامه خواهد داشت.”

 

سه- رصد مجازی، برخورد واقعی

و جدیت ماموران و البته کلیپ‌سازها ادامه پیدا کرد. تا همین سال گذشته. زمان ۱۳۹۳. مکان دوباره شهر “مقدس” مشهد. قاضی رضازاده که قاضی ویژه‌ی جرایم رایانه‌ای در مشهد است، در حال رصد کردن فعالیت‌های مجازی است که چشم‌ش به یک کلیپ موسیقی می‌خورد. دیدن دخترانی با پوشش غیررسمی در لوکیشنی آشنا، باعث می‌شود که شک قاضی به یقین برسد. محل تصویربرداری ناحیه‌ای در بیرون از شهر مشهد است. به دستور قاضی، نیروهای امنیتی و انتظامی وارد ماجرا می‌شوند، داستان را پی‌گیری می‌کنند و “شبکه‌ی ساخت کلیپ” در مشهد را کشف می‌کنند. روزنامه‌ی خراسان گزارش می‌دهد “ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی خراسان رضوی با نظارت مستقیم مقام قضایی، عملیات شناسایی اعضای این شبکه را آغاز کردند. فعالیت‌های غیرمحسوس در مناطقی که احتمال فیلمبرداری صحنه‌های مبتذل وجود داشت بیانگر آن بود که صحنه‌های مذکور در یکی از باغ‌های مشهد فیلمبرداری شده است و جوان ۲۶ ساله‌ای به نام «ش» نیز آوازخوانی شوهای تلویزیونی را برعهده دارد.” عملیات آغاز می‌شود. آوازخوانی که سفارش‌دهنده‌ی کارهاست، در دام ماموران امنیتی می‌افتد و زیر فشار و اجبار نام سازنده‌گان کلیپ را می‌گوید تا باقی افراد این “شبکه” هم دست‌گیر بشوند؛ از کارگردان تا دخترانی که جلو دوربین او رفته‌اند. پرونده البته به مشهد محدود نمی‌ماند و با دستور قاضی رضازاده، کسانی که کلیپ‌ها را تدوین می‌کردند و ساکن تهران هستند هم دست‌گیر و برای بازجویی احضار می‌شوند.

 

چهار- از ونکوور تا زندان نصف جهان

به اواخر سال رسیده‌ایم؛ به زمستان ۱۳۹۳. در صفحه‌ی یک میلیون لایکی امیر تتلو- رپر مشهور- هستیم که عادت دارد هر شب متن جدیدی بنویسید و منتشر بکند. متن‌هایی که دامنه‌اش از بیعت با رهبری است تا تصمیم برای خودکشی! این‌بار اما متن خبر یک دست‌گیری را با خود دارد. تتلو در پست خود نوشته “خب اردشیر احمدی همونطور که حتما همه‌تون فهمیدین تا حالا، منم فهمیدم که تو اصفهان دستگیر شده !! نمی‌دونم چرا ولی اینو می‌دونم که به خاطرِ کارای مشترک‌مون نمی‌تونه باشه چون ما با هم به همه‌ی چهارچوبای کشورِ عزیزمون فکر کرده بودیم، همیشه.” اردشیر احمدی از اوایل دهه‌ی ۹۰ خورشیدی و زمانی که ساکن ونکوور کانادا بود، تبدیل به یک چهره‌ی شناخته شده در فضای اینترنت شد. او برنامه‌هایی با حضور خودش می‌ساخت، از آوازخوانان و اهالی موسیقی انتقاد می‌کرد و در معروف‌ترین برنامه‌اش “از ونکوور تا لس‌آنجلس” درباره‌ی اهالی رسانه و مدیران شبکه‌های ایرانی لس‌آنجلس با نگاهی انتقادی و هجوآمیز برنامه ساخت. دلیل او برای بازگشت به ایران، آموزش به علاقه‌مندان کارگردانی و همین‌طور کمک به پیش‌رفت موسیقی زیرزمینی عنوان شد. اردشیر احمدی خیلی زود در زادگاه‌ش اصفهان ورک شاپ برای آموزش کارگردانی برپا کرد و با خواننده‌گان نظیر تتلو هم برای ساخت کلیپ هم‌کاری داشت. او بارها در پست‌های فیس‌بوکی‌اش نوشته بود که از زنده‌گی و کار در ایران بسیار راضی است تا اواخر سال که مدتی خبری ازش نبود و بعد خبر دست‌گیری‌اش اعلام شد. بازداشتی که موقتا پیش از نوروز ۹۴ به پایان رسید و اردشیر احمدی با قرار وثیقه آزاد شد و در اولین قدم پستی در صفحه‌ی شخصی‌اش منتشر کرد. او در قسمتی از توبه‌نامه‌ی غیررسمی‌اش نوشته “طی ۲۲ روز جلسات فشرده با کارشناسان محترم سازمان اطلاعات مشخص شد که بنده هیچ انگیزه‌ی سیاسی و ضد ملی نداشته و نخواهم داشت و علت فعالیت من فقط عشق به حرفه‌ی فیلم‌سازی به خصوص در حوزه‌ی موسیقایی بوده.” بازداشت احمدی که طبق گفته‌ی دوست‌ش تتلو برای “آشنایی بیش‌تر” رخ داده نه آزار و اذیت، به این نقطه‌ ختم شده که کارگردان دست‌گیر شده “بازداشت سه ماهه” را برای‌ خود فرصت خوبی دانسته تا به کارهای‌ش فکر بکند و به این نتیجه برسد که به درد کار هنری نمی‌خورد و تصمیم گرفته که در زمینه‌های دیگر فعالیت بکند.

این منطقه‌ی خطرناک تا امروز نشان‌ داده که خودی و غیرخودی هم نمی‌شناسد. همین چند هفته‌ی پیش، امیر کریمی آوازخوان رسمی پاپ که کارش را خواندن ترانه‌هایی برای پیام‌بر و امامان مسلمانان آغاز کرده، در مصاحبه‌ای گفت که بعد از ساخت و پخش یک ویدئوکلیپ مطابق با هنجارهای جامعه، از طرف وزارت ارشاد به او اخطار شده که “این روند را ادامه ندهد”! گویا تنها دیدن تصاویر آوازخوانانی مجاز است که خیلی خودی هستند و حامل پیام‌ها و ارزش‌های حکومت. کسانی مثل حامد زمانی که می‌توانند ترانه‌های‌شان را در ضدیت با آمریکا و مذاکرات هسته‌ای با کلیپ‌هایی شبیه به آثار غربی هم‌راه کنند و روی آنتن صدا و سیما بفرستند. دیگران چه “حبیب” ِ اسفندیار رحیم‌مشایی باشند، چه “تتلو”ی سردار سلیمانی و چه “امیر کریمی” ِ اسلامی‌خوان چیزی که پیش روی چهره و تصویر خود دیده‌اند و می‌بینند یا میله‌های زندان است یا اخطاریه‌های جدی.

 

لینک‌ها

ویدئو لبیک ساخته برادران بوشهری بعد از دستگیری و توبه

نامه اردشیر احمدی بعد از بازداشت