بیاد بیاور...

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

پیشتر، مصطفی تاجزاده آنان را “طالبان شیعه” نام داده بود.حسین زمان داعشی های وطن خطابشان کردودر هفته ای که حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه علنی شده، رئیس جمهوری قانونی یمن می گوید “ نظام ایران”حتی از”القاعده” خطرناکتر است.

هفته سوم خرداد پر حادثه به پایان می رسد.درهفته میلاد انقلاب اسلامی و در گذشت رهبرش، جدال بر سر میراث آیت اله خمینی و مقبره اش- که معلوم می شود گرانترین آرامگاه جهان است-ـ بالا می گیرد. ائمه جمعه که به رهبری جانشین آیت اله خمینی هرجمعه ارکستر سراسری نماز جمعه را به اجرای واحدی اختصاص می دهند، “آزادیخواهی” را از کارنامه رهبرانقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی خط می زنند.

و تا تنها یک صدا شنیده شود، درها را یکایک بروی کنسرت هامی بندند.کنسرت جیپسی کینگ، پرواز همای و کیهان کلهر به دلایل گوناگون لغو می شود.کیهان کلهر، نوازنده نامی که خوشبختانه هنوز مانند استاد بزرگ “فرهنگ شریف”  مجبور نشده تارش را بفروشد، فریاد اعتراض بلند می کند: “کنسرت‌ها دوباره برگزار نخواهد شد. تا زمانی‌ که فرهنگ و هنر ایران گروگان زورگیری و زور آزمایی جناح‌های سیاسی است و خط مشی‌ مشخصی‌ برای اینگونه فعالیت‌ها تعریف و اجرا نشده، بنده از انجام هرگونه فعالیت در ایران خودداری خواهم کرد.”

اولین آلبوم موسیقی جهان تشیع منتشر می شود و در محل برگزاری کنسرت، نماز جمعه برپا می کنند.

سردارعزت‌الله ضرغامی، رئیس سابق صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مصاحبه با سایت راست گرای مشرق اعتراف می کند: “آماراستفاده از ماهواره در کشــور ۴۰درصد  ودر تهران بالای ۶۰ درصد اســت “.

کسی از سردار نمی پرسدچرا؟ اما پاسخ این چرای بزرگ را رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران می دهد:” جامعه به رسانه ملی اعتماد ندارد.” محمد امین قانعی راد اضافه می کند: “رسانه ملی (صداوسیما) با نگاهی از بالا به پایین، واقعیت‌های موجود در جامعه را تحریف می‌کند و درنهایت با یک داوری محکم و با زبانی آمیخته به زبان خشونت و تحکم می‌خواهد این داوری یک‌جانبه را رواج دهد. اما امروز باتوجه به تحولاتی مثل بالا رفتن سطح تحصیلات مردم، دسترسی به رسانه‌های مختلف داخلی و خارجی و وجود شبکه‌های اجتماعی که در جامعه ما رخ داده؛ مردم اینگونه قضاوت‌های یک‌جانبه را نمی‌پذیرند.”

روز آخر هفته برای نگاه هفته، خبرگزاری بلومبرگ از کمک سالیانه ۶ تا ۱۵ میلیارد دلاری جمهوری اسلامی به دیکتاتور دمشق پرده بر می دارد.

 جیکوب لو، وزیر خزانه‌داری آمریکا، آمار دیگری را اعلام می کند:تحریم‌ها ۱۶۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی ایران کاسته است.

 و تمام هفته هستی ایران می سوزدوبر باد می رود.جنگل ها در بی تدبیری و نبود امکانات می سوزند. فقط در روزهای اخیر بیش از هزاران هکتار از جنگل‌های زاگرس در استان ایلام در آتش‌سوزی از بین رفته است. نماینده این شهر در مجلس می‌گوید: “مردم برای خاموش‌کردن آتش، حتی بیل هم ندارند و برای دریافت این حداقل ابزار اطفاء حریق، ناچار به گروه گذاشتن کارت شناسایی و مشخصات خود شده‌اند. کار آتش‌سوزی جنگل‌های ایران به جایی رسیده که سازمان حفاظت از محیط زیست برای مقابله با آن تشکیل «ستاد ملی» داده و بالگردهای سپاه پاسداران هم برای خاموشی آتش جنگل‌ها بر فراز زاگرس به پرواز درآمده‌اند.”

در سالگرد اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه؛ بازداشت پیشگیرانه فعالان مدنی در دستور روز قرار می گیردو تازه خبر هولناک دیگری انتشار می یابد: “خلیج‌ همیشگی فارس در حال خفه شدن است.پساب‌های خانگی، کشاورزی و شرایط نامطلوب رودخانه‌ها، تغییرات بیش از حد و نامطلوب از منابع زنده و غیرزنده دریائی، حمل و نقل و تردد دریائی، خطوط لوله نفت، وقوع چند جنگ منطقه‌ای و به آتش کشیده شدن چاه‌های نفت منطقه و موارد بسیار متعدد دیگر شرایط زیست‌محیطی منطقه خلیج‌فارس و دریای عمان را به حد غیرقابل قبولی تنزل داده است.”

خرداد که از نیمه می گذرد، آتش از زیر خاکستر زبانه می کشد:

نام مجموعه ای ویدئویی است که تا کنون دو بخش آن منتشر شده است:

- خس و خاشاک تویی… دشمن این خاک تویی…

خانم ها!آقایان!

امروز- هنگام نگارش نگاه هفته-غروب چهارشنبه بیستم خرداد است. پیمان عارف، در فیس بوک خود، شش سال پیش درچنین ساعاتی را بیاد می آورد که از قضا چهار شنبه هم بود:

“شش سال گذشت از آن چهارشنبه ۲۰ خرداد که بوهای مشکوک به مشام میرسید!

ساعت به عصر نزدیک میشد؛

زنجیره سبز امام حسین-آزادی شهر را در بر گرفته بود؛

شش عصر با ستاره دارها قرار سر در دانشگاه تهران داشتیم؛

تا در میانه موج سبز ملت از دانشگاه تهران تا پلی تکنیک راهپیمایی کنیم!

راهپیمایی که تمام شد دیگر وقت میتینگ ستاد کروبی فرارسیده بود.

پارک ملت؛ سخنرانی عباس عبدی و عماد باقی؛ جمعیت را رو به پایین به سمت میدان ولیعصر راه میندازیم تا شیخ آنجا در ساعات پایانی زمان تبلیغات سخنرانی کند؛

ساعت به ۱۱ شب رسیده؛

ولیعصر تا ونک تا دانشگاه مملو از جمعیت است؛

تریبون شیخ در ضلع شمال غرب میدان آماده است؛

یگان ضد شورش دست به حمله میزند؛

همه در بهت و تعجبیم اما کسی وقت تعجب ندارد؛

اشکاور و گاز فلفل همه جا را گرفته؛

باید فرار کرد یا سیگار کشید!

الیاس حضرتی داد و بیداد میکند؛

شیخ بالاخره میرسد ولی تریبونی نمانده تا سخن بگوید!

چرا؟

یگان ویژه هنوز موعد تبلیغات تمام نشده به میتینگ کروبی حمله کرده!

بوهای مشکوکی به مشام میرسد.

خوابهایی برایمان دیده اند که تا تعبیرش فقط ۴۸ ساعت مانده!

آری روز نحس چهارشنبه ۲۰ خرداد چنین روزی بود برادر.

و شعرمعروف شفیعی کد کنی که در زمستانی دیگر سروده شده است بر دیوار شهر لیندن هلند نقش می بندد:

به کجا چنین شتابان، “

گون از نسیم پرسید.

” دل من گرفته زین جا،

هوس سفر نداری،

ز غبار این بیابان ؟ “

“همه آرزویم اما،

چه کنم که بسته پایم”

“به کجا چنین شتابان؟ “

“به هر آن کجا که باشد،

به جز این سرا، سرایم.”

“سفرت به خیر اما،

چو از این کویر وحشت،

به سلامتی گذشتی،

به شکوفه ها به باران،

برسان سلام ما را .”