حصر و وظیفه اخلاقی ما

بابک امیرخسروی
بابک امیرخسروی

یک سال پیش درهمین پاریس، به ابتکارهواداران جنبش سبز، شاهد برگزاریِ نشستی، دراعتراض به حصرآقایان میرحسین موسوی ومهدی کروبی وخانم زهرا رهنورد و خواستار آزادی بی قید شرط آنان وسایر زندانیان سیاسی بودیم. مخاطب ما آن زمان، دستگاه حاکمۀ ایران درتمام یت آن بود. چشم انداز سیاسی کشورنیزهمچنان تاریک می نمود. براین گمان بودیم که با انتخابات مهندسی شدۀ مورد نظررهبرجمهوری اسلامی، خفقان سیاسی، امّا بدست بازیگران تازه، همچنان استمراربیابد. حاکمیّت جمهوری اسلامی نیزبراین توهّم بود، که با ادامۀ حبس خانگیِ این بزرگواران ومنزوی کردنشان، جنبش آزادی خواهی درایران فروکش خواهدکرد، واین بزرگان نیزباگذشت زمان، احتمالاً از خاطره ها محوخواهند شد. حتّی براین پنداربودند که تحمل سختی هایِ دورانِ حصر و زندان، آنان را به زانودرآورده وبه تمکین وتسلیم، وبه اصطلاح خودشان، به توبه واخواهد داشت. درآن نشست گفتم: “بی گمان راه وروش آنها شکست خواهد خورد. هم اکنون، صدایِ خِش خِش شکستنِ استخوان هایِ استبداد فردی، به گوش می رسد”.

اوّلین صدایِ آن، باخیزش مردم ایران وآزادیخواهان کشوردرانتخابات ریاست جمهوری به گوش جهانیان رسید. مردم با گفتن “نۀ بزرگ”، همۀ محاسباتِ یک انتخاباتِ مهندسی شده حاکمیّت را برهم ریختند، وشکاف بزرگی درصفوفِ حاکمیّت به وجودآوردند. حاصل آن انتخاب دکترحسن روحانی به ریاست جمهوری بود.

با روی کارآمدن دکترحسن روحانی، امید توام با خوشبینیِ همگان، این بود که هرچه زودتر، به حصرِغیرقانونیِ آقایان موسوی وکروبی وخانم رهنورد، که دیگر هیچ محمل وبهانه ای برای ادامۀ آن باقی نبود، پایان داده شود. وسایرزندانیان سیاسی نیز بی قید و شرط آزادشوند. اطلاعاتِ دریافتی ازداخلِ کشور، حاکی ازآن بود که دولتِ “تدبیر واعتدال” ودیگرمقامات وشخصیّت های صاحب نفوذ، در تلاش اند به این معضل پایان دهند، ولی متاسفانه کاربا کندیِ بسیارپیش می رود. جناح راست واقتدارگرای حاکمیّت دست بردار نیست. شاید این جناح وآیت الله خامنه ای درراس آنان، با قدرت نمائی درپافشاریِ لجوجانه برادامۀ حصراین عزیزان، می خواهند به مردم برسانند، که سکان کشتی همچنان دردست آن هاست. وازسویِ دیگر، ناتوانی دولت حسن روحانی را به رخ مردم بکشانند، و بسیاری ازآنها را، که با دنیائی ازامید وآرزو، به او رای داده بودند، مایوس وازوی رویگردان کنند. همین رفتاروسیاست است که موجب شده تلاش های پشت پردۀ دولت وشخصیّت های با نفوذ، ودرخواست ها و اعتراضات عمومی، تا به حال دستاورد چندانی نداشته باشد.

انتقالِ اخیرحجت الاسلام مهدی کرّوبی ازخانه امن وزارت اطلاعات به حصرخانگی، این بار درمنزل شخصی ایشان، وآن نیز با تدابیرامنیّتی فراوان، واقعاً تغییری ناچیزاست. آقای محمد تقی کروبی فرزند ایشان گفته اند: “ماموران امنیتی تمامی راههای ارتباطی منزل شخصی او با خارج ازمنزل را قطع کرده اند. تلفن، اینترنت و ماهواره قطع شده، ماموران امنیتی در منزل آقای کروبی مستقر شده اند و دراطراف منزل نیزدوربین کارگذاشته شده است”! ملاحظه می شود که آنچه صورت گرفته، گشایش ناچیزی درشرایط مکان و فضایِ حصرِایشان و همۀ محرومیّت های پیشین همچنان باشدّت برقراراست.

در وضعیّت حصرآقای موسوی وخانم رهنورد، کوچک ترین گشایشی حاصل نشده، و وضع شان همچنان به روال پیشین است. محسن اژه ای سخنگویِ دستگاه قضائی، صریحاً گفته است که تغییرمحل، رفع حصر ویا تغییرسیاست نیست.

چگونه ممکن است دربرابراین زورگوئی ها وبی اعتنائی به افکارعمومی ساکت ماند و ازواکنش خودداری نمود؟

دشواری کارِآزادی خواهان ایران درمقایسه با یک سال پیش، دراین است که ما اینک با نوعی دوگانگی درحاکمیّت روبروهستیم. اکنون، جناحی ازنیروهای اعتدالی با گرایشاتِ اصلاح طلبی، بخشی ازحاکمیّت وقدرت سیاسی اند. بدین جهت سیاست گذاری و موضع گیری درقبال دستگاه حاکمه، ظرافت ودقّت بیشتری را می طلبد. می دانیم که دولت منتخب مردم، اولویّت های خود را دارد. حلّ بحران هسته ای، کاهش ازتنش هایِ بین المللی، به امید کاهش تحریم ها و بهبود وضع اقتصادی کشور ومعیشتی مردم، اولویّت دولت روحانی است. بدیهی است که این ها اولویّت های ما نیزهست. بدین جهت، آزادی خواهان ایران با توجّه به دوگانگی درحاکمیّت، حساب دولت آقای روحانی را ازسایر جناح هایِ راست افراطی حاکمیّت جدا می کنند وواقف به دشواری ها ومحدودیّت هایِ ایشان درتلاش برای تحقق وعده های انتخاباتی شان هستند. ولی این ملاحظات نباید موجب شود که اصلاح طلبان وآزادی خواهان ایران نسبت به سرنوشتِ عزیزانِ درحصروبند، وآزادی شان، وآزادی سایرزندانیان سیاسی، کم توجّه باشند. من درسخنرانی یک سال پیش عرض کردم وبازتکرارمی کنم که: پیکاردراین راه، یک وظیفۀ اخلاقی ونیز وظیفه وتکلیفِ سیاسی ماست.

وظیفۀ اخلاقی است، زیرا این عزیزان ونیزدیگرزندانیان سیاسی، این سرمایه هایِ گرانقدرِ جامعۀ ما، بخاطرِ مبارزه برای آزادی وتامین حقوق شهروندی تک تک ما ایرانیان، دچارِحبس خانگی ومحرومیّت شده اند. تلاش ما برایِ رفعِ حصرِ آنها وآزادی زندانیان سیاسی، اَدایِ دینی است که این عزیزان به خاطرِمبارزات شان بردوش ما دارند، وحالا نیزهمچنان درحصر و زندان و محرومیّت اند.

وظیفه وتکلیف سیاسی نیزهست. زیرارفع حبس خانگیِ این بزرگان وآزادی دیگر زندانیان سیاسی که همگی بیگناهند، نخستین گام ونشانه ای نمادین ازبازشدنِ نسبی ولی جدّیِ فضایِ سیاسیِ کشوروعقب نشینیِ محافل راست واقتدارگرایِ حاکمیّت است. اگر نیک بنگریم، پیکاردراین راستا، درذاتِ خود پیکاربرای آزادی ودموکراسی درکشور وکلید دستیابی به آن است.

 اآتش این تنوررا باید همواره وتا آزادی آنها گرم نگه داشت. منظور این است که نباید به صبروامید اکتفا کرد. به نظرمی رسد هنوزامکانات بیشتری وجود دارد که باید بهره برداری شود. فضای جهانی و بین المللی برای حمایت ازمبارزان راه آزادی درایران، بسیارمساعد است. باید هرچه بیشتر، ازامکانات جامعۀ جهانی استفاده کرد وازاین راه به حاکمیّت فشارآورد.

من یکسال پیش عرض کردم وبازتکرار می کنم، به باورِمن ضرورت دارد کمیتۀ علنی معتبری متشکل ازایرانیان سرشناس وشخصیّت های بین المللی معتبرخارجی تشکیل شود تا تمام فعالیت های جهانی برای رفع حبس خانگیِ موسوی وکرّوبی وخانم رهنورد، و نیز آزادی تمام زندانیان سیاسی را، سازمان بدهد وهمۀ امکانات رسانه ای و دیداربا محافل خارجی وبین المللی را بکاراندازد.

دوستان محترم! تا رفع حصراین عزیزان وآزادی همۀ زندانیان سیاسی، نباید لحظه ای آرام گرفت.

متن سخنرانی در نشست “بزرگداشت ۲۵ بهمن حماسه مردم: گرامی داشت سه سال پایداری رهبران در حصر جنبش سبز در پاریس”