جلال یعقوبی
توضیح ضروری: متاسفانه به دلیل مشکلات شخصی نویسنده این ستون مدتی ماه تعطیل شد. به این وسیله از خوانندگان گرامی آن پوزش میطلبم و امیدوارم که پس از این دچار چنان مشکلی نشود.
در آخرین بخش از این ستون که منتشر شد مروری داشتیم به سفر خاتمی به آلمان و برخی واکنش های داخلی آن در ایران. اما بجز مخالفان داخلی بخشی از اپوزیسیون خارج کشور نیز از موفقیت سیاست خارجی خاتمی دلخوش نبود.
به گزارش منابع خارجی در زمان سفر خاتمی به آلمان، حدود سه هزار نفر در دروازه براندنبورگ برلین و حدود 200 نفر نیز در مقابل پارلمان آلمان گرد آمده بودند. به نوشته «انتخاب» «سید محمد خاتمی» در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی «دویچه وله» در جریان سفر به آلمان، در این باره گفته بود: “در همه دنیا پذیرفته شده است که بین مردم ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد و دلایلی نیز برای تظاهرات خود داشته باشند، حق تظاهرات و اعتراض، حق هر فردی است. ما در خصوص تظاهرات هیچ گلهای نداریم، حال از سوی آلمانی ها باشد یا از سوی ایرانیان. اما در خصوص یک چیز اعتراض و انتقاد میکنیم . بیان هم کردیم. کسی که دستش به خون آلوده شده است نباید اجازه یابد تا به نام دموکراسی دست به اعتراض و انتقاد بزند… بنابراین من هرگونه اعتراض را به رسمیت می شناسم ولی نباید به بهانه اعتراض، اقدامات تروریستی را هم به رسمیت شناخت.”
البته باید توجه کرد که مهمترین رویداد سال 79 در سیاست خارجی خاتمی اوسط شهریور ماه اتفاق افتاد. سید محمد خاتمی، روز یکشنبه، سیزدهم شهریورماه برای شرکت در اجلاس هزاره سازمان ملل متحد، عازم نیویورک شد. او پیش از ترک تهران در گفتگویی با خبرنگاران گفت: “امیدوارم آن طور که شأن و منزلت ملت ایران است در اجلاس هزاره سازمان ملل متحد، حضور یابم.” رئیس جمهوری در مسیر حرکت خود از تهران به نیویورک از فضای کشورهای مختلفی عبور کرد و در هنگام عبور از این کشورها برای سران آنان پیام دوستی ارسال کرد.پیام های خاتمی برای ملکه انگلیس، صدراعظم آلمان، رئیس جمهوری اتریش، رئیس جمهوری ترکیه، رئیس جمهوری ایرلند، رئیس جمهوری رومانی، رئیس جمهوری بلغارستان، پادشاه بلژیک و ملکه هلند ارسال شد.
خاتمی ساعت 3:30 دقیقه بعدازظهر یکشنبه به وقت محلی نیویورک وارد فرودگاه این شهر شد و اولین دیدارش با کارکنان مراکز ایرانی در سازمان ملل و واشنگتن بود. او در این دیدار طی سخنانی با تأکید بر لزوم خدمت به همه هم وطنان ایرانی در سراسر جهان، گفت: “خدمت به افرادی که حتی از لحاظ فکری و سلیقه ای ما را نمی پسندند، وظیفه ماست.” وی خطاب به جوانان ایرانی ساکن در آمریکا گفت: “باید همواره متوجه فرهنگ و ملت خود باشید و بدانید از کجا آمده اید، چه کشوری دارید و هرگز ایران و ایرانی را از یاد نبرید.”
رئیس جمهور ایران، روز بعد نیز به دیدار با جمعی از ایرانیان مقیم آمریکا رفت. خاتمی در این دیدار با اشاره به سوابق تاریخی تمدن ایرانی گفت: “با وجود قتل ها، غارت ها و بیدادهایی که در طول تاریخ شد، این قوم ایرانی بود که تمام مهاجمان را در درون خود هضم کرد و هویت خود را حفظ نمود.” وی در بخش دیگری از سخنان خود از انقلاب اسلامی به عنوان مردمی ترین انقلاب در تاریخ معاصر یاد کرد و گفت: “مردم ایران، خواستار عشق و آزادی بودند. مردمی که سلاح آنها پیام و کلمه بود و بر لوله تفنگ دشمن، گل می نهادند.” او قانون اساسی را منشور و وفاق ملی و عملی و نیز مشخص کننده حد دولت ها و حق ملت ها خواند و گفت: “می توان درباره قانون اساسی بحث کرد، چرا که قانون اساسی نیز همانند همه قوانین بشری، قابل تغییر است.” رئیس جمهوری تأکید کرد: “ملت آنچه می خواهد مردم سالاری توأم با معنویت است و وقتی میگوییم مردم سالاری توأم با معنویت و دینداری، ما باید دین را به گونه ای تعریف کنیم که با آزادی و حقوق مردم سازگار باشد.”
این سخن خاتمی که قانون اساسی نیز قابل تغییر است کمتر از زبان او شنیده شد. او حتی زمانی هرگونه تلاشض برای تغییر قانون اساسی را خیانت خوانده بود و به این ترتیب هرگونه راه برای رفورمیستهای ایران در جهت فشار برای تغییر قانون اساسی را بسته بود. اینکه چرا در جمع ایرانیان مقیم امریکا؛ خاتمی چنین سخنی را گفته است احتمالا بدلیل جو حاکم در آنجا بوده است! نباید فراموش کرد که با حذف پروژه تغییر قانون اساسی از برنامه رفورم در ایران ضربه تئوریک نهایی به رفورمیسم خاتمی وارد شده است.
سید محمدخاتمی در روز دوم سفر خود، دیدارهای دیگری نیز داشت. از جمله با رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ، مدیرکل سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحددر طرح گفتگوی تمدن ها دیدار و گفتگو کرد. رئیس جمهور ایران در جمع رهبران سازمان ها و مراکز اسلامی آمریکا نیز سخنرانی کرد. وی در سخنان خود شناخت دین خدا در دایره تنگ اندیشه و تلاش برای مطلق کردن و جاودانه دانستن این اندیشه را اشتباه خواند و تأکید کرد: “برداشت انسان از دین، در حد استعداد وجودی اوست و اگر جهان و دیدگاه او عوض شود امکان برداشت نوتر و کارآمدتر از دین برای او وجود دارد.” خاتمی با تأکید بر لزوم تفکیک جوهر دین و برداشت های مشخص از دین گفت: “کج اندیشی متولیان دین و محصور کردن دین در آنچه آنها می اندیشند، به جای دفاع از دین، بزرگترین لطمه های را به دین وارد میکند. در حالی که اگر دین را به گونه ای بشناسیم که پاسخگوی نیازها باشد، بهترین خدمت به دین است.”
توجه به اینکه اگر دیدگاه انسان تغییر کند امکان برداشت نوتر از دین فراهم خواهد شد - اگرچه امری بدیهی است- اما در ایران نتیجه یک دهه مبارزه سیاسی بوده است…