چند سال پیش که آقای گالیندوپل نماینده سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران بود و مسؤولین تشخیص دادند که ورود وی به ایران به مصلحت نیست و گزارشهای وی باعث دردسر در مجامع بینالمللی میشود، به یکی از سفرای ما گفته بود: “ببینید! من خودم اهل آمریکای لاتین هستم و شاخصهای حقوق بشر در آنجا نسبتا پایین است و وضعیت ایران را بهتر درک میکنم. با از دست دادن من، مشکل ما بیشتر خواهد شد”.
اما آن موقع کسی به حرف وی گوش نکرد. تا آنکه آقای کاپیتورن به جای وی از سوی سازمان ملل برگزیده شد. شخصیتی که اولا به لحاظ حقوقی دارای معلومات و تخصص فوقالعاده بالایی است و ثانیا شهروند کاناداست که در رتبهبندی کشورها به لحاظ حقوق بشر جزو کشورهای رده خیلی بالایی قرار دارد. ایشان یکیدوبار به ایران آمد و گره کورتر شد؛ تا ماجرای خانم کاظمی که نوعی علقه هموطنی نیز به وی دارند .
اکنون که پرونده خانم کاظمی کاملا بغرنج و مغشوش شده است، به حدی که هیچ وکیل و قاضی وطنی نیز نمیتواند از این کلاف سردرگم سر در بیاورد، حتما مجامع بینالمللی آن را رها نخواهند کرد.
در قصه لاکربی که ما فکر میکردیم تمام شده و لیبی تأدیه خسارت کردهاست، همین هفته پیش دوباره پرونده به استیناف کشیده شدهاست و پای ایران مجددا در آن باز شده. پروندههای آمیا، الخبر و قس علیهذا همه مفتوح هستند.
البته این، جای تعجب هم ندارد. وقتی ما خودمان برای شهروندانمان پروندههایی مفتوح میکنیم که هرگز مختومه نمیشوند و استخوان لای زخم باقی میمانند، دنیا نیزدر ابعاد گستردهتر پرونده هایی برای ما باز می کند که هرگز آنها را مختومه نمیکند. میخواهم بگویم که این، نوعی عکس العمل به افعال ماست که در کوه میپیچد و به اضعاف مضاعف بازتاب مییابد.
این جهان کوه است و فعل ما، ندا
سوی ما آید، نداها را صد
منبع: نوروز