برای یگانگی هایم رشید اسماعیلی

محمد صادقی
محمد صادقی

من از روی ابرها دور تو می گردم، بدون چشم بند، دمپایی و کمی غرور

از روی ابرها است که پرسیدن از تو آسان است
و به خسته گی تو از آن همه پرسش هیچ اشاره نمی کنم
من از روی ابرها با تو سخن می گویم
و میتوانم به اشاره ای همه دیوارها را فرو بریزم
و کاری کنم که تو در جمع پریان نطقی بلند در وصف پل ها و رنج درنا ها کنی
از این بالا پرسیدن از تو آسان است و من هم با خیال راحت دور تو می گردم
تو بوی رودخانه می دهی
و ما مثل پته های روی آب پشت کامیون ترانزیت قاچاق می شویم
من از روی ابرها دور تو می گردم
بدون مسواک، حوله و خمیر دندان
با موهای کم پشت و خالی به روی گونه ام و با اسم و تکلیف شب
اینجا که هستم حافظه ام قد می کشد بر تلی از ابرها
من از روی ابرها دور تو می گردم
با اسبی که هنوز وارد بازی نشده است !
حالا ما
ما که قند فراوانمان آرزو بود وجویدنمان دقیقا رخ نمی داد
و حدس نمی زدیم آتشی را که بر این خانه که کاشانه بسوخت
و گریه از علائمی است که با حروف ابجد در کتاب قانون آمده است
اشتران جد ما راه به جاده ی ابریشم نبردند
پدرانمان نیز پته ها را به آب داده بودند
و ما که نسبتا شجاع ترین شوالیه های این حوالی بودیم
حالا در زره تلخ دن کیشوت گم شده ایم
سبز روشن دیگر به ما نمی آید
باید کمی پر رنگتر شویم
شاید هم دیگر رنگ از فرهنگ رخت بسته باشد
عرض می کردم که ما به دلایل متعددی بنفشیم
و از آخرین باری که انتزاعی شدیم 30سال می گذرد
و خلاصه حالا به قدمگاه رسیده ایم
متذکر می شوم که افراد متنابهی دریا را ندیده اند
مثل اینکه این گفته های من جریمه دارد
پس هزار بار می نویسم: تبت یدا محمد صادقی و تب!
می نویسم پیاده در یاد اسب
و فیل که در یاد هند
و شاه که مرد اول نبود!
خلاصه یاد شما کردیم
و ضمنا به پیوست عکسی فرستاده ام از شما
مردم کرور کرور سلام می رسانند
خواهر زاده ام- باران- هنوز راه نیافتاده است
اصفهان حتما شهر قشنگی است

منبع: ادوار نیوز