محسن فانی
فریبا داوودی مهاجر از جمله فعالان در زمینه ی حقوق زنان است. نقش او در ایجاد تجمع ها و بازتاب اعتراض جنبش زنان ایران به آنچه سروری مردان می نامند تعیین کننده . وی گرچه هنگام برگزاری تجمع 22 خرداد 85 نتوانست در آن حضور داشته باشد اما پرونده ی او اکنون در دادگاه انقلاب در رابطه با ترتیب دادن این تجمع و اقدام علیه امنیت ملی در جریان است.
در گفت و گویی با او در رابطه با مسایل اخیرحوزه ی زنان و وضعیت پرونده ی حقوقی اش انجام دادیم که می خوانید.
پرونده شما در مورد تجمع 22 خرداد زنان در دادگاه انقلاب در چه مرحله ای قرار دارد؟
سه روز قبل از تجمع مسالمت آمیز 22 خرداد ماه 85 احضاریه ای از شعبه 6 بازپرسی دادگاه انقلاب دریافت کردم که در وقت قانونی که مصادف با روز تجمع بود به دادگاه مراجعه کردم .البته از صبح 22 خرداد افرادی بیش از 2 ساعت با مشت و لگد در خانه ما را می کوبیدندتا حتما برای بازجویی بروم. پس از مراجعه به دادگاه از صبح تا نزدیک 10 شب در حضوروکیلم بازجویی شدم و در پایان با قرار کفالت آزاد شدم.
چه اتهاماتی را در این بازجویی ها متوجه ی شما می کردند؟
البته پس از آن نیز سه جلسه تحت بازجویی درباره تجمع 22 خرداد قرار گرفتم و در جلسه دیگری در همان شعبه با نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان و شهلا انتصاری اتهامات مختلفی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی، سست کردن مبانی نظام و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه و گفت و گو با رسانه های داخلی و خارجی در جهت برابری حقوق زن و مرد به من تفهیم شد. شاید این اولین بار بود که فعالیت برای برابری حقوق زن و مرد اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام تلقی می شد و نیز فراخوان برای حضور زنان در تجمع قانونی و مسالمت آمیز 22 خرداد که طبق اصول تصریح شده در قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر که ایران ملزم به رعایت آن شده است.
ما با برگزاری این تجمع، از حق خود در قانون اساسی استفاده کردیم و اصولا نمی شود که آقایان اصول قانون اساسی را با تبصره و اما و اگر به نفع خود تفسیر کنند.
چطور وقتی عده ای پرچم یک کشور رابه تن یک حیوان می پوشانند ودر مقابل سفارت آن کشور آتش روشن می کنند اقدام علیه امنیت ملی محسوب نمی شود و صدا و سیما هم با بوق و کرنا آن را نشان می دهد،اما تجمع عده ای زن که خواهان رفع تبعیض علیه زنان هستند اقدام علیه امنیت ملی است. یعنی واقعا امنیت ملی کشور مقتدر ایران با تجمع صنفی و حقوقی زنان آن چنان به خطر می افتد که 70 نفر بازداشت می شوند،یک نفر 4 ماه در زندان می افتد و بقیه ضرب و شتم می شوند.
در تمام تجمعات این زنان ضربات محکم باتوم را به جان خریده اند، انواع و اقسام هتاکی ها و ناسزاها را شنیده اند به دادگاه هم شکایت کرده اند و آب از آب تکان نخورده است.
کار ما پس از تظاهرات 22 خرداد هم ادامه داشت و زنان تصمیم گرفتند با ایجاد کمپین یک میلیون امضا برای تغییر با هدف آموزش و مشارکت و تعیین اولویت زنان صدای خود را برای ایجاد تغییرات و اصلاح قانون اساسی و قانون مدنی به گوش دولت مردان برسانند.
ارزیابی شما از بازداشت فعالین حوزه زنان در ایران و تعطیلیNGO های مدنی از جمله “موسسه کنشگران داوطلب”،”موسسه حقوقی راهی” و”مرکز کارورزی سازمانهای غیردولتی جامعه مدنی” چیست؟
هر چه جامعه مدنی گسترش پیدا کند و بنیان های آن تقویت شود جامعه توده ای محدود می شود. هر چه جامعه مدنی توسعه پیدا کند سرمایه اجتماعی، اعتماد ملی، مشارکت، دانایی، پرسشگری از حکومت، تکثر و چند صدایی، تمایل به آزادی و میل به برابری و احقاق حقوق نیز افزایش پیدا می کند.
جامعه مدنی قوی دیگر مثل شن های روان هر از چندی به سویی روان نمی شوند.از این رو دیگردر دست حکومت با تبلیغات و پروپاگاندا قرار نمی گیرند و به همین دلیل دولت با هرگونه شکل گیری جامعه مدنی قوی مخالفت می کند که بخشی از آن سازمان های غیر دولتی است.
روزنامه های آزاد و مستقل، وب سایت ها و وبلاگ ها در معرض این تهاجم قرار دارند.
از این روخیلی طبیعی است که با زنهایی که تمایل به برابری و رفع تبعیض دارند مخالفت کنند. با زنهایی که نسبت به نقش های تعریف شده مردانه اعتراض دارند مخالفت کنند. با زنانی که سهم خود را از رای به مردان می خواهند برخورد صورت می گیرد. این نمی شود که ما فقط به مردان رای دهیم که روز به روز قدرتمندتر شوند تا زنان را نادیده بگیرند. فرقی هم بین محافظه کار و رفرمیست نیست. باید یاد بگیرند که اگر حمایت می خواهند باید مطالبات زنان را پاسخ دهند و این به مذاق مردان سیاسی، تمامیت خواه که هیچ صدا و رقیبی را بر نمی تابند، خوش نمی آید.
موسسات ذکر شده که از جمله موسسات ثبت شده، رسمی و پاسخگویی هستند که در حوزه ظرفیت سازی جامعه مدنی و آموزش در تهران و شهرستان ها فعالیت می کنند. با حساب و کتابی روشن. دکتر سهراب رزاقی حتی برای کار دائمی خود در این موسسه – کنشگران داوطلب - حقوق دریافت نمی کرد و داوطلبانه در جهت ظرفیت سازی جامعه مدنی به همراهی دیگر همکاران فعالیت می کرد ولی مسئله این است که به نظر می رسد حکومت می خواهد تمام شریان های تغذیه کننده جامعه مدنی را با اتهامات مختلف ببندد. این سازمان ها پروژه های خود را با همکاری سازمان های مختلف بین المللی که یک امر کاملا عادی و معمول است پیش می برند. سالهاست در آفریقا، افغانستان، بم، عراق و سایر نقاط بحرانی سازمان های غیر دولتی کشورهای مختلف فعال هستند. بسیاری از نهادهای دولتی هم بسیاری از پروژه های خود را با همین نهادهای خارجی پیش می برند. همین سال گذشته در کنفرانس مقام زن، 3 نفر از خانم های جناح راست با پول یکی از سازمان های هلندی به آمریکا سفر کردند. چطور سفر آنها جاسوسی و انقلاب مخملین نیست اما همان سفر برای دیگرانی که تنها مداح حکومت نیستند - که اساسا وظیفه یک سازمان غیر دولتی نیست – جرم و جاسوسی است.
نتیجه گیری شما ازاین مساله چیست؟
اصولا می خواهند یک جزیره درست کنند و هر کس را در این جزیره صدایی دیگر داشت ساکت کنند. به گونه ای که صدایشان به جایی نرسد؛ وگرنه موسسه “راهی” تنها یک مرکز مشاوره ای رایگان برای زنانی بود که دچار انواع و اقسام آسیب های اجتماعی هستند و پولی هم برای پرداخت به مطب ها و مراکز درمانی و مشاوره گران قیمت ندارند. من خودم شاهد تلاش خانم شادی صدر برای آزادی دختر بچه ای بودم که مورد تجاوز محارم قرار گرفته بود وبا این وجود محکوم به اعدام شده بود. خانم صدربارها و بدون چشمداشتی به خاطر این دختر به اراک سفر می کرد و از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد.
به نظر شماهدف دولت از این نوع برخوردهای خشونت آمیز با زنان چیست؟
حکومت انواع برخوردهای سخت افزاری و به اصطلاح نرم افزاری را برای کنترل زنان می کند. تهدید، تکفیر، تهمت، محدود سازی، فیلترینگ، اخراج از کار، در فشار قرار دادن برای هرگونه فعالیت اجتماعی، بازجویی های غیر قانونی، تلفن های ناشناس و در نهایت خشونت و زندان. سوال من این است آیا این جواب نقد و طرح مطالبات مسالمت جویانه است. یعنی جمهوری اسلامی تا این اندازه، از تمام قوانین، تبعیض آمیز استفاده می کند.
این سوال من هم هست.به نظر شما واکنش واقعی دولت نسبت به حرکت های زنان چیست؟
دولت از طرح مطالبات زنان برای برابری با مردان می هراسد. از چند صدایی می هراسد. از داشتن رقیبی قوی، توانمند و کارآمد می هراسد. می خواهد خانه و جامعه سلسله مراتبی داشته باشد. زن کالایی در خانه و ابزاری در اجتماع در خدمت مردان باشد. دنباله رو، بله قربان گو که اگر تمکین جنسی نکند نان شبش هم قطع می شود. می خواهد زن را در خانه و اجتماع کنترل کند و هر موقع خواست با تعدد زوجات و شرکای جنسی متعدد که قانون اختیارش را به او داده اوقات فراغتش را بگذراند. ارث و دیه و شهادت برابر به زن استقلال اقتصادی و منزلت اجتماعی می دهد. همان دو موضوعی که مردان تمامیت خواه از آن در هراسند. رشد زنان در مناصبی مثل قضاوت و مدیریت های ارشد و ریاست جمهوری به زنان قدرت می دهد. همان موضوعی که مردان مخالف آزادی با آن مخالفت می کنند. چرا که سیاست همواره قرق گاه مردانه بوده است و امروز ترک های آن را بر دیوارها و سقف های شیشه ای حس می کنند. اما پاسخ دولت هر چه می خواهد باشد؛ زنان امروزی و تحصیل کرده مایل به تغییر وضعیت خود هستند و دولت باید این صدا را بشنود.
چه ارزیابی ای از برنامه ی امسال روز جهانی زن در ایران دارید؟
همین که زنان شجاعت این را دارند که برای احقاق حقوق مطالبات خود تلاش کنند شایسته تقدیر است؛ در حالیکه مردان سیاسی گوشه نشینی بیشه کرده اند و معامله می کنند تا ذره ای از قدرت را در این معاملات از دست ندهند و فعالان را متهم به تندروی می کنند، چون آن وقت دیگران می پرسند پس شما کجا هستید؟ شما چگونه به شعارهایتان تحقق می بخشید؟ و همین برای ما کافی است. مراسم 8 مارس در هیچ جای دنیا سیاسی نیست اما دولت مایل است آنرا سیاسی کند و با آن برخورد کند و متاسفانه عده ای که همکاری نمی کنند و ما هم هرگز آنها را بازخواست نمی کنیم به جای سکوت در حالیکه هنوز دوستان ما در زندان هستند ندای مخالفت و هجمه سر می دهند و سعی می کنند اساس حرکت را زیر سوال ببرند.
برخورد احزاب اصلاح طلب با جنبش زنان و به خصوص دستگیری های اخیر را چگونه ارزیابی می کنید؟
البته این بار احزاب اصلاح طلب بیانیه بهتری را نسبت به سال های گذشته صادر کردند ولی آیا این کافی است؟ آیا ایران برای همه ایرانیان است یا تنها برای مردان ایرانی؟ آیا معنای مردمسالاری حکومت مردم بر مردم است یا حکومت مردان بر مردم. احزاب اصلاح طلب باید برنامه خود را برای تحقق مطالبت زنان ارایه کنند.
احزاب اصلاح طلب باید تکلیف خود را با مطالبات زنان، شجاعانه و صادقانه روشن کنند. من هیچ گاه فراموش نمی کنم در تماسی که با یکی از دوستان در 22 خرداد سال گذشته گرفتیم، گفت ما شرکت نمی کنیم چون خواسته های شما فراتراز مطالبات ما است. اگر مانیفست زنان حزب مشارکت منتشر شود باید بگویند زنان و مردان آن حزب چگونه و با چه روش هایی می خواهند آن را پیاده و اجرا کنند و با چه روش هایی تا به حال در جهت تحقق آن عمل کرده اند. البته ما از هر حزب، سازمان و گروهی که حتی یک قدم در جهت تحقق مطالبات زنان حرکت کند، استقبال می کنیم.
به نظر شما زنان ایرانی می توانند برای پیشبرد مطالباتشان از ظرفیت های جهانی استفاده کنند؟ چه ظرفیت های جهانی برای کمک به زنان ایرانی وجود دارد؟