نگاه

نویسنده

نگاهی به فیلم گلوگاه، ساخته محمدابراهیم معیری

مولفه های مدرن درروایت جامعه کارگری !

 

نویسنده وکارگردان: محمد ابراهیم معیری، تهیه کننده: جهانگیرکوثری، برنامه ریز: علی معصومی، دستیاراول کارگردان: حمید رضا قطبی، جانشین تهیه کننده: منصورابراهیم زاده، مدیرفیلمبرداری: نادرمعصومی، طراح صحنه: هومن معصومی، طراح چهره پردازی: حسین صالحیان، صدابردار: اصغرآبگون، دستیارصحنه ولباس: فروغ شاهسوند، مدیرتدارکات: امیرنوروزی

بازیگران: محمد هادی دیباجی، لادن مستوفی، سیامک اطلسی، علی اوسیوند، ساقی زینتی، حسن مهمانی، سید محسن نبوی، میرصلاح حسینی، نوبرقنبریان.

خلاصه داستان: روایت مردمانی ست که درحاشیه شهرها به کاردکل سازی اشتغال دارند. مردمانی که درگیرعشق، خیانت وزندگی هستند.

ساختارانجمن های کارگری درایران طی سه دهه گذشته شاهد فرازونشیبهای فراوانی بوده است. جامعه کارگرمطالبات فراوانی دارد که اکثریت قریب به اتفاق آن تا به امروزبرآورده نشده است. بیمه بازنشستگی ودرمانی، افزایش حقوق پایه، کاهش ساعات کار، اختصاص تسهیلات دولتی و… ازمهمترین خواسته های کارگران طی سالهای گذشته بوده است. با نگاهی گذاربه ساختارجمعیتی ایران به سادگی می توان دریافت که بخش اعظمی ازجمعیت امروزه ایران را قشرکارگرتشکیل می دهد. معضلات ودغدغه هایی که قشرفوق با آن دست به گریبان هستند همیشه به ذات یکی ازمضمون های پرکشش برای پرداخت درحوزه های گوناگون هنراست. سینمای ایران طی سه دهه گذشته کمتربه سراغ مضمون فوق رفته و کمترتلاش کرده تا اثری شاخص با چنین رویکردی را خلق کند. حال معیری که سابقه ساخت سه اثربلند سینمایی را درکارنامه کاری خود دارد، برای ساخت جدیدترین فیلمش به سراغ چنین مضمونی رفته است. معیری شهرستان گلوگاه وزندگی دکل بندهایی که درآنجا براثرسهل انگاری برخی مسئولان قربانی شدند را دستمایه قصه اش قرارداده است. محوریت قصه بررویارویی شخصیت های اصلی “ هومن، آرش ” بنا گردیده است. نویسنده با وارد کردن شخص سوم “ الهام ” هرم داستانی خود را کامل می کند. اتفاق دیگری که درپی ریزی ساختمان متن قابل تأمل است توجه نویسنده به چگونگی پرداخت مقوله متن درجهان داستانی درام است. معیری تلاش می کند تا با بکارگیری معناها وواژگان فرامتنی پیوندی میان قصه خود ودیگرآثاری برقرارکند که دراین زمینه خلق شده اند. اوبرای رسیدن به چنین مقصودی ازخود متن سود می جوید، همانطور که رولان بارت اعتقاد داشت هرمتن یک بین متن است که متن های دیگر، درسطوح متغیر، به شکلهای کمابیش قابل شناخت، درآن حاضرهستند. بنا برچنین دیدگاهی بین متن چیزیست که حجم اجتماعی را برای تئوری متن فراهم می کند، یعنی تمام زبان پیشین ومعاصراست که وارد متن می شود، البته نه ازطریق یک رابطه قابل شناسایی، یا یک تقلید ارادی، بلکه ازطریق اشاعه که برای متن موقعیت یک قدرت تولید را ضمانت می کند ونه یک بازتولید را. معیری درفصول گوناگون اثرمی کوشد تا اتفاقات ورویدادهای قصه اش تنها نقش بازتولید را ایفا نکنند بلکه کارکردی یگانه برای تولید معناهای متفاوت ومستقل داشته باشند. نمونه بارزچنین نگرشی سکانس کشمکش آرش برروی دکل با اهالی روستاست. درسکانس فوق مخاطب افق دلالت های معنایی خود را براساس رویداد مورد اشاره پایه گذاری می کند، اما فیلمسازهوشمندانه با تغییردرزاویه دید راوی درساختارروایت، معنا ونگرش متفاوتی را به مخاطب عرضه می دارد. نویسنده با بکارگیری چنین رویکردی زمینه سازشکل گیری بسترهای معنایی متفاوتی می گردد که مخاطب تا فصل پایانی قصه با آنها همراه می گردد. نکته دیگراستفاده معیری اززمان عاطفی درروایت داستان است. معیری با توجه به رویکرد مدرن اش به متن، کارکرد کلاسیک زمان عاطفی را دستخوش تغییرمی کند. اتفاق فوق به طورموازی دردوحوزه پدیدارمی گردد، نخست درتحولات درونی شخصیت ها ودیگردرمواجهه عاطفی مخاطب با رویدادها وسیرتغییرات عاطفی شخصیت هاست. درواقع کارگردان با چیدمان متفاوت ازگذاره های معنایی دراثرانگاره های مخاطب را ازپدیده های فوق دچاردگرگونی می کند. دربسترچنین تحولی ست که فیلمسازهوشمندانه به نقد مدیریت کارگری جامعه کارگران می پردازد. معیری دراستفاده ازابزارهای بیانی اش درمقام کارگردان هم موفق عمل می کند. قاب بندی ها وزوایای روایت وقایع ازمهمترین نکات کلیدی کارکارگردان است. فیلمسازبا ثبت تصاویرمتفاوت ازطبیعت نقشی مضاعف به آن می دهد ومخاطب با پیشروی داستان به تأثیری که طبعیت می تواند برشخصیت های قصه بگذارد، آگاه می گردد. شاید تنها ایرادی که بتوان به خط روایی گلوگاه وارد دانست عدم طراحی گره داستانی متناسب با گسترش جهان قصه است. مخاطب درفصل آغازین ودرمواجهه با شناخت کاراکترها با گره های داستانی پرکششی رودررومی شود، کنش فوق ازسوی مخاطب تا بخش پایانی فصل میانی قصه تداوم دارد اما با آغازفصل پایانی ودرست درزمانی که مخاطب انتظارطرح گره نهایی قصه “ به نتیجه رسیدن رابطه الهام با هومن وآرش ” را دارد، فیلمساز به سادگی ازگره گشایی چنین مثلثی می گذرد. کاستی فوق باعث افت کیفیت بازی بازیگران هم می گردد. با این حال گلوگاه بیش ازآنکه سعی داشته باشد تا دربدنه سینمای تجاری جایی برای خود بیابد، تلاش می کند تا بکارگیری مولفه های مدرن درروایت تصویری متفاوت ازجامعه کارگری ومعضلات آن به نمایش بگذارد.