مهدی طالقانی: غرضی از هاشمی دستور گرفته بود

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» یادآوری داستان خودسرها و قهر آیت‌الله طالقانی

محمد غرضی که در تبلیغات انتخاباتی‌اش اصرار خاصی به مرور گذشته و اشاره به وقایع تاریخی داشت، این بار پس از انتخابات باعث یادآوری یک اتفاق مهم در نخستین سال تشکیل جمهوری اسلامی شده است. او که از فرماندهان اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، مسوول بازداشت مجتبی، فرزند آیت‌الله طالقانی بوده؛موضوعی که به بحرانی بزرگ تبدیل شد؛ در آن حد که طالقانی با قهر تهران را ترک کرد و منعاقب آن ناآرامی‌های بسیاری ظهور و بروز پیدا کرد. اینک غرضی در گفت‌وگو با روزنامه قانون، اتهام مجتبی طالقانی را قتل عنوان می‌کند و اینکه در مقابل اصرار آیت‌الله طالقانی برای آزادی پسرش مقاومت کرده و از سوی محافظان او تهدید به مرگ شده است. مهدی طالقانی در واکنش به این مصاحبه گفته که غرضی از هاشمی رفسنجانی دستور گرفته بوده و با حمایت هاشمی وزیر شده است وگرنه حتی مهندس هم نیست و نمی‌تواند لامپ سوخته خانه‌اش را عوض کند.

 

امام گفت غرضی را آزاد کنید

حالا که انتخابات به پایان رسیده، غرضی به عنوان سوژه فضای مجازی روزهای انتخابات، سوژه رسانه‌ها شده است. او همین هفته تیتر یک دو نشریه بود؛ از جمله روزنامه قانون سه‌شنبه ۱۸ تیر ماه.

غرضی در مصاحبه با قانون، درباره اهداف حضورش در انتخابات و تاثیر و چگونگی این حضور صحبت کرده اما در انتها با این جمله خبرنگار مواجه شده که “ آقای مهندس؛ چند روز قبل از انتخابات آقای مجتبی طالقانی در مصاحبه ای با رسانه‌های بیگانه گفت آقای غرضی من را ربوده بود.” او پاسخ می‌دهد: “ من دلم برای مجتبی می‌‌سوزد.ما یک گروهی بودیم که با نظام پهلوی مبارزه مسلحانه می‌‌کردیم. در گروه اختلاف دیدگاه پیش آمد و یک عده چپ کردند و یک عده راست شدند. مجتبی از چپ‌ها بود. ۱۷ نفر از ما را آنها کشتند.”

منظور غرضی از آن گروه مبارز، سازمان مجاهدین خلق است که اسمش را نمی‌برد و در ادامه می‌گوید: “مجتبی در پاریس یکی از همراهان ما را به قتل رساند. ما جنازه را تحویل گرفتیم و آوردیم اینجا دفن کردیم. انقلاب که پیروز شد بچه‌های ما مجتبی را جلوی سفارت فلسطین می‌‌بینند و بازداشت می‌‌کنند. او را منتقل کردند به سپاه پاسداران، به جایی که من رئیسش بودم. ما مجتبی را آنجا نگاه داشتیم.”

غرضی تاکید می‌کند که مجتبی طالقانی را به اتهام قتل “خانم مبارزی به نام محبوبه افراز” در پاریس و پیش از انقلاب، دستگیر کرده بودند.

غرضی روایت خود را این گونه ادامه می‌دهد که برادر مجتبی متوجه شده غرضی مسوول بازداشت است و او را نزد آیت‌الله طالقانی می‌برند. در آنجا او ابتدا از اینکه آیت‌الله طالقانی مجتبی را به خانه راه داده تعجب می‌کند و در مقابل درخواست آزادی مجتبی مقاومت می‌کند تا جایی که “مهدی ابریشمچی با منافقین در طبقه پایین منزل آقای طالقانی مستقر و محافظ ایشان بودند. این‌ها با مسلسل پر آمدند طبقه بالا. یکی از اینها گفت غرضی امشب شب آخر عمر توست. گفتم تو اگر می‌‌خواستی بزنی که نمی‌‌گفتی.”

غرضی تلویحا می‌گوید که از حمایت آیت‌الله خمینی هم برخوردار بوده و تنها ۲۴ ساعت در بازداشت بوده است: “مجتبی را ما آزاد کردیم. در واقع مجتبی را آوردند و من را بردند. من رفتم زندان. بعد فهمیدم که امام (س) تماس گرفته اند و گفته‌اند غرضی کیست و آقای عراقی گفته غرضی همان حیدری خودمان است. امام به آقای اشراقی می‌‌فرماید که غرضی را آزاد کنید…اصلا داستان اختلاف انقلابی و ضد انقلاب از اینجا شروع شد.”

 

“غرضی در سطحی نبود که از این غلط‌ها بکند”

اما مهدی طالقانی که شخصا در جریان این ماجرا بوده به این اظهارات واکنش نشان داده و در گفت‌وگو با نکات‌پرس به غرضی تاخته است. او با اشاره به جریان این بازداشت ماجرا را چنین روایت می‌کند: “ما فکر می‌کردیم مأموران باقی مانده از ساواک این‌ها را دزدیدند یا شاید کار حزب کومله بوده. به واقع فکر ما همه جا رفت مگر به سپاه؛ حتی ما کمیته‌ها را هم گشتیم. ما توسط رادیو پیام دادیم که افرادی با این ماشین و شماره تحت تعقیب هستند و مردم به محض رویت به مأموران انتظامی اطلاع دهند. این پیام هر ۱۰ دقیقه یک بار از رادیو پخش می‌شد. ولی غرضی به روی مبارک خود هم نمی‌آورد. سرانجام ماشین برادر بزرگ‌تر ما را در مقر سابق ساواک که در آن زمان مقر سپاه و اکنون نیز مقر وزارت اطلاعات است، پیدا می‌کنند.”

محافظان دفتر طالقانی شماره ماشین را مطابقت داده اما غرضی که مسوول مقر بوده، موضوع را انکار می‌کند. مهدی طالقانی می‌گوید: “من به بچه ها گفتم این را با تو سری بیارینش پیش آقا{طالقانی}… اول که آمد منزل، شروع به گریه کرد که من اصلاً خبر ندارم!… یک تلفن زد که من را گروگان گرفتند و با گریه می‌گفت می‌خواهند من را بکشند.”

فرزند طالقانی، حضور مهدی ابریشمچی را هم زیر سئوال می‌برد اما اصل تهدید غرضی توسط محافظ آیت‌الله را تایید می‌کند: “اصلاً ابریشم چی آنجا چه {…} می‌خورد. پاسدار آقا{طالقانی} محمد ترکان نام داشت که به همراه امام از پاریس آمده بود، بعد هم آمده بود پیش ما و ایشان خیلی عصبی بود. به غرضی گفت؛ می برمت بالا و به رگبار می‌گیرمت. آقا بلافاصله با او دعوا کرد و گفت ولش کن.”

مهدی طالقانی معتقد است: “تنها کسی که قبل از فرستادن غرضی به زندان از وی حمایت می‌کرد آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود. من نظر خودم را می‌گویم ایشان از کسی مثل آقای هاشمی دستور گرفته وگرنه خودش در سطحی نبود که از این غلط‌ها بکند.”

او سمت‌های مختلف استانداری و وزارت و… غرضی را هم نتیجه حمایت هاشمی رفسنجانی می‌داند: “ایشان مدعی هست که مهندس برق هست، تو را به خدا یکی بیاید ایشان را امتحان کند ببیند طرف می تواند برق (لامپ) خانه خودش را اگر سوخت عوض کند یا نه؟! چطور بعدش بلافاصله می‌شود وزیر نفت، استاندار و… شما در مناظره‌ها حرف زدن وی را دیدید؛ طرف گروه خونش می‌خورد به این حرف‌ها!؟ من واقعاً برای تشکیلات شورای نگهبان متأسفم که خیلی از آدم های موجه تر از ایشان را رد کردند و ایشان را با این همه مشکل تایید می‌کنند.”

 

داستان قهر و آشتی طالقانی

آن گونه که شخص مجتبی طالقانی در تنها مصاحبه‌اش پس از خروج از ایران شرح داده و بر مبنای گزارش روزنامه کیهان، هانی الحسن، مسوول دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین ضمن تماس تلفنی با طالقانی می‌گوید پیامی از سوی یاسر عرفات آورده است. آیت‌الله هم صبح روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۸ مجتبی و ابوالحسن، دو تن از فرزندانش را مامور دریافت پیام می‌کند.

مجتبی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق بود که مارکسیست شده بود.

خودروی فرزندان طالقانی در راه بازگشت توقیف می‌شود و خبر از سوی شاهدان عینی به دفتر طالقانی می‌رسد. تمامی تلاش‌ها و جستجوها بی‌ثمر است و حتی تماس با ابراهیم یزدی و دیگر مقامات هم بی‌فایده است. در نهایت به طور اتفاقی ماشین فرزند طالقانی در یکی از مقرهای فرماندهی سپاه کشف و مشخص می‌شود که اصغر صباغیان و محمد غرضی از اعضای گروه ضربت سپاه، مسوول این بازداشت بوده‌اند.

در نهایت پس از بازداشت غرضی و پادرمیانی سید احمد خمینی، هر دو طرف بازداشت شده آزاد می‌شوند. اما وقتی آیت‌الله طالقانی در جریان ضرب و شتم و توهین به فرزندانش و نوع بازجویی‌ها که در پی یافتن رابطه آیت‌الله با آشوب‌های گنبد بود، او به نشانه اعتراض دفترهایش را تعطیل و به مقصد نامعلومی تهران را ترک می‌کند.

در متن اطلاعیه دفتر آیت‌االه طالقانی آمده بود که این اقدام در “اعتراض به وجود چنین عناصر غیرمسوول و وجود زندان‌های غیرقانونی” و “دقیقاً در ارتباط با حقوق لگدمال شده تمام مردم مستضعف ایران در قبال اقدامات و افراد غیرمسوول و خودسری است که بنام اسلام و مسلمین از هیچ اقدام غیرانسانی و غیراسلامی ابا ندارند”.

دستگیری فرزندان یکی از چهره‌های مشهور و محبوب آن زمان و اقدام اعتراضی او بازتاب زیادی پیدا کرد و بخصوص با موضع‌گیری سازمان مجاهدین خلق مواجه شد. در مقابل سازمان مجاهدین انقلاب هم دست به راهپیمایی و اعتراض زد و شورای انقلاب هم تلویحا از اقدام طالقانی خرده گرفت: “شکی نیست آیت‌الله به امکان بهره‌گیری فرصت‌طلبان از این پیشامد توجه فرموده‌اند و با عنایتی که به حساسیت موقعیت کشور دارند غیبت بیش از این را جایز نخواهند شمرد و با حضور ایشان واقعیت رخداد‌ها بر همگان مکشوف و تدابیر قاطع برای از بین بردن زمینه توطئه و تحریک اتخاذ خواهد شد.”

محمدرضا مهدوی کنی، سرپرست کل کمیته‌های انقلاب اما در مصاحبه با روزنامه کیهان داستان را به گونه دیگری روایت کرد: “این دستگیری از طرف کمیته‌های چهارده‌گانه و کمیته مرکزی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی نبوده و به وسیله افراد مسلح خاصی صورت گرفته است که هیچ ارتباطی با کمیته‌ها ندارند و هدفشان صرفا ایجاد تحریک و تفرقه است. انتقال مکان آیت‌الله طالقانی ربطی به دستگیری فرزندانشان ندارد و ایشان مدت‌هاست به خاطر ازدحام بیش از حد مراجعین از منزل اصلی خود نقل مکان کرده‌اند.”

اما صادق طباطبایی، سخنگوی دولت موقت در بیست و ششم فروردین، ضمن اظهار تاسف از واقعه بازداشت فرزندان آیت‌الله طالقانی، این کار را نمونه‌ای از اقدامات خودسرانه بر خی کمیته‌ها و پاسداران دانست.

آن گونه که کیهان آن زمان گزارش داده، با گذشت دو روز از سفر اعتراض‌آمیز آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله خمینی فرزند خود احمد را مامور پیگیری و برگرداندن طالقانی می‌کند. همزمان گروه‌هایی از مردم در تهران و شهرستان‌ها در حمایت از آیت‌الله طالقانی به خیابان‌ها آمدند.

فرزندان طالقانی تایید کرده‌اند که مذاکرات احمد خمینی با آیت‌الله طالقانی و ابراز نگرانی از به آشوب کشیده شدن کشور و احتمال بروز جنگ داخلی به بازگشت طالقانی به تهران منجر شد و او بعد از مراجعت به تهران، در سفری به قم با خمینی ملاقات کرد.

آیت‌الله در جریان این سفر طی سخنانی که در مدرسه فیضیه عنوان کرد کمیته‌ها را از تهمت‌ها بری دانست، حمله‌ها را مغرضانه خواند و با بیان اینکه “در جریان انقلاب همین کمیته‌ها بودند که از جان و مال مردم حفاظت کردند”، در عین حال بر لزوم تصفیه کمیته‌ها از افراد “خودسر” تاکید کرد. طالقانی با ابراز نگرانی از تکرار حوادث گنبد و سنندج گفته بود: “ربودن فرزندان من در روز روشن آن هم پس از ملاقاتی که با نماینده فلسطین داشتند از طرف من نگرانی‌آور بود و احساس کردم‌‌‌ همان کبریت‌هایی که در سنندج منشاء اشتعال شد و در گنبد، از اینجا شروع شده است. برای اینکه مساله به صورت تفاهم و دقت و بدون احساسات بررسی شود از جانب دولت، مراجع، شورای انقلابی کمیته‌ها، من صلاح در این دیدم که چند روزی تهران را ترک کنم و دفتر‌ها بسته باشد.”