ماری فرانس کال
کشور افغانستان همیشه نسبت به موقعیت همسایگان خود غبطه خورده و همواره بازیچه ای در دست قدرت های بزرگ بوده است. با توجه به این واقعیت که افغانستان توسط لندن و مسکو در اواخر قرن نوزدهم به وجود آمده، می توان وضعیت فعلی این کشور را توجیه کرد. انگیزه متولد شدن چنین کشوری این بود که منطقه ای “ضربه گیر” میان یک روسیه قدرت طلب با نیات توسعه طلبانه و یک امپراطوری بریتانیایی [هندوستان] وجود داشته باشد. از نوامبر 2001، یعنی از زمان فروپاشی حکومت طالبان در کابل، ایالات متحده و سازمان ناتو وارد یک “بازی بزرگ” شده اند که همچنان نیز در جنوب آسیا در جریان است. رفتار پاکستان و ایران به عنوان دو همسایه غارتگر از نظر دولت کابل، تا حد بسیار زیادی به دلیل به قدرت رسیدن نیروهای جدید در صحنه سیاسی افغانستان است.
ازطرف دیگر کاملاً تعجب آور است که حامد کرزای، رییس جمهور افغان که هیچ گاه از انتقاد نسبت به پاکستان دست برنداشته، تاکنون هیچ اشاره ای به “دشمنی” و “خصومت” ایران نسبت به افغانستان نکرده است. این درحالی است که برخی از اطرافیان او از این مسأله چشم پوشی نمی کنند. چند ماه پیش، کرزای تا جایی پیش رفت که پاکستان را به دلیل “استعمار” کشورش توسط جهادگران و انجام عملیات در مناطق جنوبی و جنوب غربی و حتی کابل محکوم کرد.
اما کرزای هم که مانند اکثر افغانی ها از “تهدید پاکستان” مشوش شده، دیگر نمی تواند این حقیقت را از نظر پنهان نگهدارد: ایران نیز به نوبه خود در صدد ایجاد بی ثباتی در این کشور است. البته اقدامات ایران بسیار ناچیز به نظر می رسد، ولی بی شک آنچنان عمیق و ریشه ای است که هیچ گاه پاکستان نمی تواند همانند آن را انجام دهد: نزدیک شدن به طالبان [البته این مسأله هیچ گاه تأیید نشده]؛ بهره گیری از ارتباطاتی که در سال 1980 با مجاهدین سابق به عنوان “اساتید جنگ” برقرار بود و امروزه آنها کرسی های بسیاری را در پارلمان کابل اشغال کرده اند؛ و در نهایت اخراج هزاران پناهنده افغانی از ایران. قابل ذکر است که این پناهنده ها طی رویدادهای مختلف به نزد همسایه خود پناهنده شده بودند: برخی در زمان حمله روس ها در سال 1979، برخی دیگر در زمان به قدرت رسیدن طالبان در سال 1996 و تعدادی پس از سقوط طالبان در سال 2001 که باعث وقوع شورش های اسلام گرایانه بسیاری در خاک ایران شد. چنین شورش هایی در خاک پاکستان نیز انجام شده، ولی در ایران از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.
حتی اگر اتهامات علنی واشنگتن نسبت به ایران مبنی بر تأمین تسلیحات و آموزش طالبان درست باشد، باز می توان اذعان داشت که بدترین قسمت ماجرا چیز دیگری است. دولت ایران با مطرح کردن مسأله پناهندگان ضربه بسیار شدیدتری به کابل زده است. امین ترزی، یک کارشناس سیاسی افغانی می گوید: “ایران با اخراج پناهندگان افغانی یک تراژدی انسانی را رقم زد و هدف از این کار نشان دادن ناتوانی دولت کرزای و کشورهای غربی بود که می خواستند صلح و امنیت وعده داده شده را در این کشور ایجاد کنند.”
دیده بان حقوق بشر، یک سازمان غیردولتی امریکایی از ایران درخواست کرد به “اخراج جمعی پناهندگان افغانی” پایان دهد. این سازمان خاطرنشان کرد که 100 هزار افغانی از اواخر ماه آوریل از ایران اخراج شده اند. دیده بان حقوق بشر می افزاید: “بسیاری از این افراد در حال حاضر در بیابان زندگی می کنند. آنها از غذا، آب آشامیدنی و سرپناه محروم اند. مسؤولین ایرانی، دولت افغانستان و سازمان ملل باید سرافکنده باشند.” ولی بعید به نظر می رسد که ایران از “بهترین وسیله” خود برای کوتاه کردن دست کرزای و دوستانش چشم پوشی کند.
امین ترزی در این خصوص می گوید: “رویکردی که ایران از چند ماه پیش نسبت به افغانستان اتخاذ کرده به هیچ وجه تصادفی نیست. درست است که واشنگتن و متحدانش در سازمان ناتو به ایران فشار می آورند، به ویژه به دلیل برنامه هسته ای، حمایت از تروریسم بین المللی و تخلفاتش در زمینه حقوق بشر، ولی تهران در ایجاد دردسر برای آنها [در جبهه افغانستان] با هیچ مشکلی روبرو نیست.”
رنگین دادفر اسپنتا، وزیر امور خارجه افغانستان، معتقد است که “اخراج پناهندگان یکی از فشارهایی است که توسط تهران بر دولت کابل اعمال می شود. در واقع تهران قصد دارد دولت افغانستان نسبت به تلاش سازمان ناتو برای ماندن در خاک این کشور به مخالفت برخیزد. دلیل دیگر این است که سیاست کابل در رابطه با پرونده هسته ای با ایران همسو شود.” ازطرف دیگر باید اذعان داشت که ایران هیچ گاه مخالفت خود را نسبت به حضور نیروهای ناتو در افغانستان پنهان نکرده.
پل راجرز، استاد علوم سیاسی در دانشگاه برادفورد انگلستان می گوید: “مدتی است که ایران برای سازمان ناتو مشکلات غیرمترقبه ای را در افغانستان به وجود می آورد. بسیاری از پناهندگان افغانی که سالها در ایران بوده اند، روابط نزدیک خود را با طالبان حفظ کرده اند. و بسیاری از آنها اکنون که به افغانستان بازگشته اند، حاضرند تا به جرگه عوامل نفوذی ملحق شوند.” او در ادامه می افزاید: “واشنگتن قبلاً به دلیل اینکه ایران پذیرای این افغانی ها شده بود، از دولت تهران انتقاد کرد و به همین خاطر اکنون بسیار سخت است که حالا نسبت به اخراج آنها اعتراض کند.”
آیا ایران درصدد ایجاد اغتشاش در افغانستان است؟ والی سابق استان مرزی “فراه” در ماه مارس اظهار داشت که ایران “تعداد بسیاری از مخالفان سیاسی دولت افغان را در اردوگاهی به نام شمس آباد آموزش می دهد”. به علاوه، یکی از مسؤولین نظامی استان مرزی “نیمروز” اعلام کرد که “حداقل سه بار شاهد پرواز هلی کوپترهای ایرانی بر فراز خاک افغانستان بوده است”.
نکته مسلم این است که ایران تلاش می کند تا با مشغول کردن نیروهای ائتلاف و ناتو در مبارزه با عوامل نفوذی در جبهه غربی کشور [و نه تنها جبهه شرقی]، بی ثباتی افغانستان را حفظ کند. تهران به دنبال این است که افغانستان به عنوان سکوی پرتابی برای حملات احتمالی نیروهای امریکا علیه ایران استفاده نشود.
منبع: فیگارو، 9 ژوئن 2007
مترجم: علی جواهری