سیمونه ناستازی
بر اساس گمانه زنی های اولیه در مورد دور دوم انتخابات سیاسی در ایران، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، این بار هم شکست خورد. معنای این شکست این است که او قدرت سیاسی اش را در تهران از دست داده است. برنده این انتخابات، نزدیک ترین حزب سیاسی به رهبر، آیت الله خامنه ای بودند.
اگر این گمانه زنی ها تایید شوند، تغییراتی در حوزه سیاست خارجی ایران ایجاد می شود. اگر چه هر دو طرف هدفشان تبدیل کردن ایران به بازیگر استراتژیک خاورمیانه است، اما از لحاظ ساختار هویتی شان با یکدیگر متفاوت هستند.
ایران، با وجود احمدی نژاد، که برای پیروز شدن در تهران، از عناصر لائیک و ملی بهره می برد، از لحاظ ژئوپولیتیک، نقش مهمی را بازی می کند. از سوی دیگر، رهبر ایران، قصد دارد با گروه های دیگر شیعه مثل حزب الله و حماس و سایر گروه های شیعه در منطقه متحد شود و در مقابل کشورهای پادشاهی سنی که اطراف خلیج فارس حکومت می کنند، یک سد بزرگ ایجاد کند.
ایرانی که همچنان نقش مهمی در منطقه دارد اما با وجود فشارهایی که از سوی غرب وارد شده است، خطر کمتری دارد، و نسیت به موضع گیری ضد صهیونیستی قبلی رئیس جمهورش، متعدل تر شده است. تنش های ماه های اخیر به نقطه اوج خود رسیده است بخصوص با توجه به تهدید حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران برای جلوگیری از اینکه این کشور به سلاح اتمی دست پیدا کند. برنامه های اتمی ایران که خودش آن را کاملا صلح آمیز و برای تولید انرژی معرفی می کند. اما غرب و اسرائیل اهداف این برنامه را تولید سلاح اتمی می داند. به همین دلیل وجود ایران اتمی در خاورمیانه باعث نگرانی دولت های غربی بخصوص اسرائیل و آمریکا است.
به همین دلیل است که گزینه نظامی درکنار گزینه های سیاسی مطرح می شود .
اما اگر قدرت کاملا به دست رهبر ایران بیافتد، نگرانی غرب ممکن است کاهش پیدا کند. ممکن است هدف ایجاد یک اتحاد مذهبی توجه حکومت ایران را به سمت اهداف دیگری جلب کند که الزاما محو کردن اسرائیل از کره زمین نیست بلکه متوجه مخالفت با کشورهای پادشاهی سنی است که همگی تولید کننده نفت هستند، مثل عربستان سعودی، امارات متحده عربی و عمان. اگر نتیجه بالا گرفتن تنش بین شیعیان سنی ها باشد، از سوی دیگر تتنش با اسرائیل و متحدان غربی اش کاهش پیدا می کند.
این فرضیه را هم باید در نظر داشت که با وجود اینکه آمریکا همواره متحد اسرائیل بوده است، ممکن است قصد نداشته باشد به ایران حمله کند. اگر در ماه نوامبر، یک جمهوریخواه رئیس جمهور بشود، احتمال حمله به ایران افزایش می یابد. اما اگر اوباما بار دیگر انتخاب شود، چنین نخواهد شد. آقای اوباما در سفر مخفیانه به افغانستان تصمیم گرفت که به ماموریت نیروهای آمریکایی در این کشور پایان بدهد. مرگ بن لادن هنوز نزد افکار عمومی آمریکا توجیه نشده است و آمریکایی ها با حضور در افغانستان و یا با تحمل فشار اقتصادی دارند فداکاری می کنند. به همین دلیل این فرضیه ای است که بعد از انتخابات آمریکا مشخص می شود.
در حال حاضر همه توجه ها معطوف به صندوق های رای در ایران است. بعد از پایان یافتن دوران صدام در عراق و مطرح شدن ایران بعنوان نیروی بالقوه در منطقه، مشکلات بوجود آمده در سوربه و حکومت این کشور که “قاتل” محسوب می شود، غیبت سایر کشور ها در منطقه، تغییر قدرت در ایران از طریق دموکراتیک، منجر به تغییر در همه منطقه خواهد شد، بخصوص با توجه به این موضوع که ایران به دلیل داشتن نفت و گاز، کشور مهمی محسوب می شود.
در اصل، ایرانی که دیگر تهدید محسوب نمی شود و می توان با آن به عنوان یک شریک اقتصادی وارد گفتگو شد مثبت است و بطور خاص منجر به پایین آمدن قیمت نفت و بطور کلی بهبود روابط اقتصادی منجر می شود. در دوران رکود اقتصادی، این مثل وزیدن هوای تازه ای است.
اینفورماتزیونه وب، 5 مه