در حالی که رسانه های جهانی برای دومین روز تیترهای اصلی و سرمقاله های خود را به سفر رییس جمهور جدید ایران به نیویورک و سخنان وی و نرمش بی سابقه کاخ سفید به این سخنان اختصاص داده اند، جامعه سیاسی ایران هم با استقبالی از سر شادمانی تغییر در فضای سیاست خارجی را خوشامد گفته اند. واکنش ضعیف هواداران احمدی نژاد در پرتاب کفشی به اتومبیل حامل روحانی در حالی در شوق شهر گم شد که انتشار کیهان با تیتر عصبی و با یک مقاله از حسین شریعتمداری و تکرار استدلال های آن در چند گزارش و نوشته جدی و طنز، نیز نشانگر این بود که تلاش های این روزنامه برای یافتن همصدایی در فضای سیاسی کشور هنوز به نتیجه نرسیده است.
یک روز بعد از بازگشت حسن روحانی از سفر نیویورک، علاوه بر اصلاح طلبان و نخبگان سیاسی و اقتصادی که از عملکرد رییس دولت و دستگاه دیپلوماسی وی تجلیل کرده اند، چهره های مشهور جناح راست نیز رضایت خود را ابراز کرده اند. محسن غرویان در سرمقاله روزنامه ایران نوشته
. مردم احساس میکنند که در این سفر، منافع ملی و مصالح کشور حفظ شده و با اقداماتی که نمایندگان کشورشان انجام دادند، آینده بهتری از لحاظ اقتصادی و سیاسی در انتظارشان است. افزون بر اینها همه کسانی که رویدادهای نیویورک را دنبال میکردند، بر این عقیده هستند که مسأله هستهای رو به پیشرفت رفته و قابل حل شدن است. تحریمها به عنوان یک معضل بزرگ سبکتر شده و مابقی آن با تدابیر این دولت حل خواهد شد.
نویسنده این مقاله با تقبیح تندروهو از جمله چند نفری که در فرودگاه شعار دادند یادآور شده که این حرکات شبیه به همان است که سال های گذشته در مرقد امام رخ داد در حالی که رییس جمهور از سوی رهبر اختیار تام دارد.
امتیاز نقد دادیم و وعده های نسیه گرفتیم. این تیتر که پیدا نیست بر اساس گفته های چه کسی با درشت ترین حروف ها در بالای روزنامه کیهان نقل شده، در حقیقت یک نظریه است که این روزنامه در سرمقاله خود و در سه گزارش گونه گونه و یک طنز نوشته تکرار شده و اساسش بر این است که مکالمه تلفنی با اوباما دادن امتیازی بزرگ به آمریکا بوده است در حالی که حسنی شریعتمداری با اشاره به شرکت نکردن روحانی در میهمان ناهار دبیرکل سازمان ملل به جهت وجود مشروب الکلی در آن نوشته حرمت دست دادن با شیطان بزرگ از حرمت شراب بیشتر بوده و رییس جمهور در قابل این توبا شکنی هیچ به دست نیاورده است.
مدیر روزنامه کیهان در عین حال تاسف بارترین پرده و بزرگ ترین امتیاز روحانی را چیزی دانسته که از دیپلمات کارکشته و پرسابقهای نظیر ایشان دور از انتظار بود. آقای روحانی در پاسخ به خبرنگار سی.ان.ان که نظر ایشان را درباره “هولوکاست” پرسیده بود، به اظهارات قبلی خود دراینباره اشاره کرده و گفتند؛ من دیپلمات هستم و نه مورخ و دراینباره - هولوکاست - باید مورخان نظر بدهند. این در حالی است که جناب روحانی میتوانست با استفاده از این پاس - به قول والیبالیستها - آبشار محکمی بر زمین حریف بکوبد و در ادامه پاسخ خود اضافه کند “البته تعجب میکنم که چرا به هیچ مورخی اجازه تحقیق و بررسی در این زمینه داده نمیشود.” این پرسش میتوانست توپ هولوکاست را در میدان حریف بیندازد و جناب روحانی باید میدانستند که ممنوعیت تحقیق درباره هولوکاست یکی از پاشنه آشیلهای به شدت آسیبپذیر صهیونیستها و غرب است.
در همین حال حسین خسروی راد در روزنامه ایران نوشته:
قرار است رئیسجمهور یا وزیر او به عنوان پاسخ نماینده رسمی یک کشور، حرفی را به زبان آورد که کمترین هزینه و بالاترین دستاورد را برای کشور و مردمانش داشته باشد. این یعنی همان “تدبیر” که از جمله شعارهای اصلی دولت کنونی است. پاسخ آقای روحانی به سؤال هدایتشده خبرنگار “ان.بی.سی” درباره هولوکاست، علاوه بر ابراز یک موضع کلی انساندوستانه، “عبارت من تاریخدان نیستم” از نمونههای بارز سخن گفتن با تدبیر است.
به نوشته این مقاله: چرا باید یک دولتمرد وانمود کند که عالِم دهر است و از سیر تا پیاز همه چیز را میداند و فراتر از آن برای جهان و جهانیان نیز برنامه دارد و با این کار، راه را برای آدمهایی که با برنامه قبلی، او را به حرف میگیرند تا آنچه دلشان میخواهد از او بشنوند و به دنیا مخابره کنند و هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی برای او و کشورش ایجاد کنند، باز نگه دارد؟ به چه قیمتی باید پهلوانی در کلام و سخنرانی را به رخ عوامالناس کشید؟ در قبال آن، چهقدر باید برای همین خلق خدا و سرزمینشان و مهمتر از آن انقلاب اسلامیشان هزینه و دردسر ایجاد کرد؟
نکته گیری دیگر از مکالمه تلفنی روحانی و اوباما به عهده حسین قدیانی گذاشته شده که بعد از تعطیل روزنامه وطن امروز که با پایان دوران احمدی نژاد امکان ادامه حیات نیافت به روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران رفته. عنوان مقاله روز یکشنبه این نویسنده افراطی چنین است کاش در این تلفن ننگ به نیرنگ تو جا نمی ماند.
به نوشته قدیانی ”راستی! اگر پدر دانشآموز این مملکت توسط عمال امریکا ترور شده باشد، چگونه باید جواب «پرسش مهر» را بدهد؟! و آیا خیلی با آداب و رسوب دیپلماتیک در تعارض است که رئیسجمهور جمهوری اسلامی در مکالمه تلفنی خود با رئیسجمهور امریکا، بگوید؛ «امریکا، امریکا! ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از جنگ تو»؟!”