اصلاح طلبی در ایران خیلی چهره دارد. مثلا یک چهره معشوق دارد مثل خاتمی، که کلا نصف دنیا عاشقش هستند. یک چهره محصور دارد مثل موسوی، که کلید خانه اش را سه سال است گم کرده، پیدایش نمی کند. باز یک چهره محصور دیگر دارد مثل کروبی، که اتفاقا او هم معلوم نیست کلید خانه اش را کجا گذاشته، سه سال است نمی تواند از خانه اش بیاید بیرون. دوباره یک چهره محصور دیگر دارد مثل تاجزاده، که این یکی می داند کلید خانه اش را کجا گذاشته، ولی نمی داند کلید زندان را کجا گذاشته، پیدایش نمی کند، برود خانه اش. باز… خب اگر قرار باشد چهره های محصورش را بگوییم که تا فردا صبح طول می کشد.
برویم سراغ باقی چهره هایش…مثلا یک چهره مضروب دارد مثل حجاریان، که سعید عسگر همین طوری از دستش در رفت از فاصله دو متری با گلوله زد توی صورتش به راه راست هدایت شود، از آن موقع دائم به طرف چپ هدایت می شود.بعد یک چهره منصوب دارد مثل موسوی خوئینی ها که هر کاری می کنند به او منصوب می شود. بعد یک چهره منسوب دارد مثل رضاخاتمی که هر کاری بکند، یا نکند چون با آن یکی خاتمی جیگر نسبت دارد، حرفش می شود حرف اصلاح طلبان.
بعد یک چهره مسرور دارد مثل ابطحی که همین طوری هی بی دلیل می خندد. بعد یک چهره مشکوک دارد مثل سروش که هی به همه چیز شک می کند. بعد یک چهره مغضوب دارد، مثل عبدالله نوری، که کلا مورد غضب است، همین طوری، الکی، راست برود مغضوب چپهای اصلاح طلب است، چپ برود مغضوب راست ها. بعد یک چهره مرحوم دارد مثل منتظری که همین دو سال پیش مغفور هم شد. بعد یک چهره محروم دارد مثل زیدآبادی که کلا تا بیست سال دیگر از همه چیز محروم است. یک چهره معروف دارد مثل اکبر گنجی که شش ماه بعد از اصلاح شدن یک دور مثل کنت مونت کریستو با ریش های انبوه در جریان اعتصاب غذا در سطح جهان معروف شد، بعد هم مثل گالیور از مسکو تا نیویورک سفر کرد، و بعد مثل ارسطو کلیه علوم جهان از فلسفه کانت و دکارت و هایدگر بگیر تا تاریخ جریانات چپ روسی و غیرروسی، تا نظریه درباره خودارضایی را مطرح کرد. و حالا معروف ترین اصلاح طلبی است که از اساس با اصلاحات مخالف است.
همین اصلاحات یک چهره ملموس و ملوس دارد به نام مسعود بهنود که کتک خورش ملس است و اصولا مادر گیتی انتخاباتی برگزار نکرده که فحش اش را مسعود بهنود نخورد. یک چهره مظلوم دارد به اسم محسن کدیور که از همه بیشتر، حالا نمی خواهد چرتکه بیاندازید، زندان رفته و تهمت خورده و مصیبت کشیده و هر یک از پیروان فرقه گره گوریانس مثل واحدیانس و گنجیانس و فلانیانس سر همه مسائل جهان از خوداتکایی جنبش سبز تا خودنمایی شورای راه سبز امید، تا خودکفایی غزه و فلسطین و خودارضایی خواهران و برادران هر ننه قمری( اسم مامان اکبر چی بود؟) دو تا توی سر این مظلوم می زند. انگار مسوول واحد صنایع دستی پلی بوی ایشان است.
یک اصلاح طلب مکشوف داریم به اسم عباس عبدی که دائم کشف می کند که تا همین ده ثانیه قبل بقیه چه اشتباهاتی کرده اند. البته کلی هم چهره های محفوظ و محظوظ و ماخوذ به اصلاح طلبی هم وجود دارد که خودتان بروید پیدایشان کنید. تازه اینها همه چهره های منظم و منظومش بودند. یعنی وزن و قافیه و گاهی قیافه همه شان یکی بود. کلی هم چهره های غیر منظوم دارد، که وزنشان یکی نیست. مثلا یک چهره سحر خیز دارد که صبح ها زود از خواب بیدار می شود، ولی نه تنها کامروا نمی شود، بلکه همش دچار گازی القضات شده و به زندان می رود. یا یک چهره سخت دارد، مثل شمس الواعظین که آدم هیچ کاری با اسمش نمی تواند بکند. یا یک چهره نرم دارد مثل معین که آدم همه کاری با همه جایش می تواند بکند. تازه همه اینها هم باز یک وزنی دارند جزو چهره های وزین اصلاحات به حساب می آیند.
ولی اصلاح طلبی کلی هم چهره دارد که اصلا وزن ندارند، ولی هی به حساب می آیند. مثلا یک چهره فری سایز دارد مثل کواکبیان که هر لباسی بدهند می پوشد، همیشه خدا هم دو سایز برایش بزرگ است. یا یک چهره اکو آمپلی فایر هم دارد مثل علیخانی ، که فقط داد می زند. یا یک چهره مردود دارد مثل اعلمی که هی همه جا صلاحیتش رد می شود… اخیرا هم خبرگزاری فارس یک چهره محجوب کشف کرده و دارد هی چپ و راست باهاش مصاحبه می کند یا می دهد همکارانش باهاش مصاحبه کنند، مثل محمد رضا عارف که خیلی هم پسر خوب و درس خوانی است.
اتفاقا خودش هم در این مصاحبه آخرش با مثلث گفته:” در تصویری که از خودم دارم،خود را همیشه دانش آموز یا دانشجو می دانم و همیشه به این جایگاه افتخار کرده ام.از دوران نوجوانی احساسم این بوده که این جایگاه ارزشمند است، بنابراین سعی کردم خوب درس بخوانم.”
این پسر خوب در تمام طول تحصیلش هم شاگرد اول بوده، حتی در بهترین دانشگاه دنیا یعنی استنفورد … اصلا هم دوست ندارد کسی از او تصور سیاسی داشته باشد، اتفاقا خیلی هم متمایل است که از دریچه سیاست شناخته نشود، برای همین هم قرار است در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. و این یک درس بزرگ است برای ماها که همیشه شاعر و داستان نویس مان هم سیاسی بودند، حالا رئیس جمهورمان هم نمی خواهد سیاسی باشد.
حالا چرا؟
چون در شرایط فعلی تکلیف می داند که جلو بیاید.
پس چرا جلو نمی آید؟
چون “هنوز فضای سیاسی کشور بخصوص دانشگاه ها انتخاباتی نشده “
خب اگر جلو نمی آید، پس چطوری می آید؟
- به هرحال به جریان اصلاح طلب وابسته است و فکر می کند برای اینکه قواعد بازی رعایت شود علی الاصول باید با حمایت این اردوگاه بیاید، منتها الان نمی خواهد بگوید که با چه برنامه ای این کار را می کند.
اگر نمی خواهد بگوید با چه برنامه ای این کار را می کند، پس چی می گوید؟
” شعاری می دهد که بتواند عمل کند، منشش حتی در کارهای علمی هم همیشه همین بوده، هرچی گفته سعی کرده چند درصد بالاتر آن را اجرایی کند.”
الان قرار است چند درصد بالاتر از چی را اجرایی کند؟
” اولویت کشور در حال حاضر حل مشکلات اقتصادی است. در کنار اصلاح اقتصادی منزلت اجتماعی بسیار مهم است، وفاداری به آرمان های انقلاب و قانون اساسی جزء منش انتخاباتی باید باشد. کسی را اصلاح طلب می داند که نظام را قبول دارد و به آرمان های انقلاب وفادار است.”
ما کی از ایشان در مورد معنای اصلاح طلبی سوال کردیم؟
هیچ وقت
پس چرا بیخودی نظر می دهد؟
خب بدهد، حتما دوست دارد. به شما چه مربوط؟
اصلا شما خودت این وسط چه کاره ای هی به جایش جواب می دهی؟ مگر خودش زبان ندارد؟ برو کنار خودش بیاید نظرش را بدهد… بده برادر جان… خودت جواب بده
(در این لحظه محمد رضا عارف با چهره ای بسیار محجوب خودش وارد می شود و جواب می دهد)
“گرفتاری ما این است که جریان حاکم بخصوص چون همه تریبون ها در اختیارش بوده هر تهمت و هر حرفی خواسته علیه جریان اصلاح طلب زده است. “
خب شما چه کار کردید؟
“ما اصلاح طلبی را خط امام و پای بندی به قانون اساسی و ارزش ها می دانیم، برهمین اساس اگر کسی بگوید من اصلاح طلب هستم ولی دنبال براندازی باشد را اصلاح طلب نمی دانیم.”
نپرسیدم شما کی را چی می دانید، یا چی را کی می دانید… پرسیدم شما چه کار کردید؟
“اصلاح طلبان پیرو تفکر خط امام هستند، آقای خاتمی این تفکر را نمایندگی کرد و طی ۸ سال هم دستاورد ارزشمندی برای کشور داشت. هرکس این تفکر را در چارچوب ارزش ها و قانون اساسی قبول دارد اصلاح طلب است.”
عزیزم، برادرم، دوستم، گلم، پسر خوب،شاگرد اول …پرسیدم شما چی کار کردید؟
” آقای موسوی خوئینی ها جایگاه ویژه ای در بین اصلاح طلبان دارد. از چهره های شاخص قبل و بعد از انقلاب است وقتی ایشان در مسجد نیاوران قبل از انقلاب نماز می خواند به ایشان ارادت داشتم و گاهی در نماز جماعت ایشان شرکت می کردم، البته هیچ گاه با هم همکاری نزدیک نداشتیم ولی بنا نیست که به محض اینکه یک عزیزی، بزرگی یا یک فردی نظری خلاف من بدهد با او برخورد کنیم. و عکس العمل نشان دهیم. گرفتاری کشور را ناشی از این روش می دانم که به محض اینکه کسی حرفی زد به او حمله شود.”
من شخصا خیلی از شما تشکر می کنم که به ایشان حمله نکردید… شما هم شخصا لطف کنید جواب من را بدهید. آقای عارف! آقای دانش آموز برگزیده استنفورد! یعنی پاسخ دادن به این سوال این قدر سخت است که هی این طرف و آن طرف می روید؟ جان مادرتان به جای توضیح کارهای دیگران، تو را به حق دست بریده ابوالفضل، بگوئید که خودخودخودتان چکار کردید؟
” رابطه من و آقای خاتمی همیشه بالاتر از رابطه میان دو همشهری است. من از قبل انقلاب ارادت خاصی نسبت به آیت الله خاتمی (پدر آقای خاتمی) داشتم .زمانی که آقای خاتمی وزیر ارشاد بود من هم معاون وزیر علوم بودم و طبعا همدیگر را می دیدیم. آن زمان ارادتم به آقای خاتمی بیشتر شد و کوچکترین مسئله ای بین ما تاکنون نبوده است. جلساتی با هم داریم و مرتب همدیگر را می بینیم. “
خوش به حالتان، الهی همیشه همدیگر را بغل کنید، حالا یک جمله جواب من را بدهید که شما خودتان غیر از اینکه آقای خاتمی فلان و بهمان کار را کرد چه کردید؟
” کسی نمی تواند رابطه بین من و آقای خاتمی را به هم بزند. ممکن است من و آقای خاتمی در برخی مسائل اختلاف نظر داشته باشیم. این طبیعی است. من برای اختلاف نظر ارزش قائلم چون حرکت ایجاد می کند ولی اختلاف نظر هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت ندارد. “
خیلی خب، خدا برای هم نگهتون داره… ولی جواب سوال من چی شد؟ به حق گلوی شکافته حضرت علی اصغر بگوئید سابقه کاری شما چه بوده؟
من از جوانی به حضرت علی اصغر ارادت داشتم، روز تاسوعا بود، قبل از نماز ظهر، ابوالفضل حضرت علی اصغر را روی دست بلند کرد، این بچه نوزاد یک هفته است آب نخورده، توی قنداق سفید، حالا اون موقع قنداق سفید کجا بود به ما مربوط نیست، یکهو تیر سه شعبه از جناح دشمن آمد، خورد به گلوی علی اصغر، آجرک الله فی مصیبت جدک یا حسین….
برادر من، این دستمال رو بگیر اشکهات رو پاک کن. ببین. ما با حضرت علی اصغر، ابوالفضل، زین العابدین، امام حسین، حضرت علی، حضرت محمد، رهبر، هاشمی، خاتمی، موسوی، رئیس دانشگاه استنفورد، هیچ کدام کار نداریم، شما، آقای عارف! شما به عنوان نامزد ریاست جمهوری تا امروز چی کار کردید؟
-“من احساس می کنم هم اکنون در یک شرایط خاکستری حرکت می کنم، امیدوارم شرایط کمی روشن تر شود که در این صورت رایزنی ها و مشورت ها را دنبال خواهم کرد.”
یعنی شما تا وقتی شرایط خاکستری باشه نمی خوای بگی سابقه کاری و اجرایی ات چی بوده؟ برادر من! جواب سوال من رو بده؟
“هنوز با هیچ یک از بزرگان و بزرگوارانی که طی ۳۰ سال گذشته مورد مشورت من قرار می گرفتند برای نامزدی در انتخابات مشورت رسمی نداشته ام. قاعدتا باید این کار را بکنم ولی خودم هنوز به یک جمع بندی روشن نرسید ه ام.”
خب تو که مشورت نکردی، به جمع بندی هم نرسیدی چی چی داری می گی؟
“جریان اصلاحات جریان تک صدایی نیست و هرکسی نظر و صدایی دارد.در این شرایط که محدودیت های مختلف از جمله رسانه برای پوشش خبری شان دارند اگر بخواهند موفق شوند باید به سمت اجماع بروند.”
اصلا چند صدایی، هر صدایی، هر چی تو می گی، به سمت اجماع هم برو، هر کاری دلت می خواد بکن، چرا جواب سوال من رو نمی دی؟
“شرکت در انتخابات هم وظیفه و هم حق است.بنابراین باید وظیفه مان را انجام دهیم. ضمن آنکه حق ما هم هست که این کار را بکنیم.”
بکن برادر من بکن… این کار را بکن… جواب سوال من چی شد؟
“شاید اصلاح طلبان در مقطعی براساس تشخیص خود برای انتخابات کاندیدا معرفی نکنند اما حضور در صحنه انتخابات را یک ضرورت می دانم البته باید شرایط برای مشارکت همه گروه ها از جمله اصلاح طلبان فراهم شود، بخشی از این نگرانی را باید جناح حاکم رفع کند.”
ببین … داداش شما به روح اعتقاد داری؟
بله، اعتقاد دارم.
پس به روح پدر و مادرت، به روح هر کی بهش اعتقاد داری بگو اصولا تا حالا چی کار کردی که می خوای نامزد ریاست جمهوری بشی؟
“من اعتقاد دارم نظام ما، نظام شرط پذیری نیست و باید طبق قانون جلو برویم. برهمین اساس شرط نمی گذارم ولی به هر حال این ذهنیت و فضا باید اصلاح شود چون اتهام زدن ها هیچ نتیجه و فایده ای در دراز مدت ندارد. نمی خواهیم چهار سال حکومت کنیم بعد برویم کنار، معتقدیم این حکومت باید به حکومت حضرت مهدی وصل شود. پس باید به جای ایجاد کدورت و تسویه حساب باید با نگاه مثبت کار کرد.”
آفرین! با همین نگاه مثبت بگو چه کار کردی؟
“انتقاد آقای خاتمی بعد از انتخابات۸۸ به جناح حاکم بود. وقتی روز بعد از انتخابات به معترضان و مردم خس و خاشاک لقب داده می شود چه کار باید کرد؟ و چه باید گفت؟”
عزیزم … پرسیدم “شما” خود خود خود شما چیکار کردی؟
من به دلایلی نخواستم به میدان بیایم ولی آدم عذاب می کشد از اینکه جریان پیروز به جای آنکه تقدیر کند از مردم و از رقبای شکست خورده دلجویی کند به آنها این طور می گوید.”
واقعا که خیلی عذاب دردناکی کشیدی… داداش خیلی خوشحالیاااااااا
“خوشحال می شوم که اصولگرایان بتوانند با ائتلاف و با حداقل کاندیدا وارد صحنه رقابت شوند که سازوکار آن را خودشان تعریف می کنند ولی تحلیل ها این است که اصولگرایان قرار نیست با هم کنار بیایند. درباره مثلثی که تشکیل شده هم خوشبینی وجود ندارد که تا آخر ادامه پیدا کند، غیر از سه کاندیدایی که در مثلث یاد شده قرار دارند افراد دیگری هم هستند. “
آقا من بی خیال شدم… ولی خیلی بد شد به من جواب ندادی.
“من اعتقاد دارم روسای جمهور گذشته باید در میانجی گری ها و هدایت جریانات داخل و نمایندگی غیر رسمی کشور در مجامع بین المللی نقش داشته باشند که این جایگاه بالاتر و فراتر از ریاست جمهوری است.”
باشه آقا … اصلا می گیم همه روسای جمهور قبلی با هم وحدت کنن… خوبه ؟
“اگردولت وحدت ملی اتفاق بیفتد خیلی خوب است اما به هیچ وجه عملی نمی دانم. من بحثم دولت ائتلافی ۵۱ درصدی است که عملی باشد. واقعا بین دلسوزان اصلاح طلب و اصولگرای انقلاب اختلافی در اصول وجود ندارد بلکه تفاوت در تاکتیک ها و روش ها است.بنابراین اگر تفاهم بیش از ۵۰ درصد را مبنا قرار دهیم عملی است و می تواند به دولت وحدت ملی هم ختم شود.”
ای بابا … ما یه سوال از شما کردیماااا… در مورد همه چی حرف زدی، الا همین یه سوال، الآن ده تا مریض داریم که سوال شون اینه که شما سابقه کاری ات چیه و نماینده کی هستی؟
در تمام عمرم یک کلمه دروغ نگفته ام و یاد نگرفته ام وارد بازی باخت شوم. من همه بازیهایی که در آن شرکت کرده ام بازی برد-برد بوده،یعنی اگر آقای خاتمی و دیگران بگویند بیا اما تحلیلم این باشد که اگربیایم به هر دلیلی رأی نمی آورم، نمی آیم.ضمن آنکه آقای خاتمی در این زمینه با من تاکنون صحبت نکرده و قطعا مرا از آمدن منع نکرده است چون اصولا ایشان آدم منفی باف و منفی گویی نیست.
خیلی هم خوب، ولی داداش! من 63 درصدی تضمین می کنم برنده انتخابات بشی، خاتمی رو هم بی خیال، شما فقط دو تا جمله جواب بده، سابقه ات چیه؟ نماینده کی هستی؟
دولت من دولت شایسته سالار است. برجسته ترین ها باید در آن حضور داشته باشند. همان طور که در مدیریت دستگاه های اجرایی تحت مسئولیتم این رویکرد را اجرا کردم.
…………….آقا یکی بیاد اینو از برق بکشششششششه