رفع تنش خواب و خیالی است

نویسنده

» تحلیل هافینگتون پست از پیامدهای توافق ژنو

میریام بنراد

بیش از دو ماه از امضای توافق ژنو میان ایران و گروه شش کشور می گذرد. چطور می توان ابعاد متفاوت این توافق نامه مقدماتی و پیامدهای ژئوپلیتیکی مثبتی را که در ابتدا برجای گذاشت، سنجید؟

درحالی که خوش بینانه ترین افراد مایل بودند در این نقطه عطف تاریخی دیپلماتیک، آغاز یک گشایش میان جمهوری اسلامی و غرب را شاهد باشند، به نظر می رسد که مواضع تند ایران همچنان بر قوت خود باقی است. آن طور که مشخص است چند اقدام اخیر باعث شده تا در وضعیت کنونی خاورمیانه تغییری حاصل نشود و حتی شاید مواضع دیپلماتیک ایران نیز قدری به تندی بگراید، چرا که همچنان از سه “اصل” در سیاست خارجی خود طی یک دهه اخیر تبعیت می کند: رد بی قید و شرط موجودیت اسراییل؛ تلاش برای تسلط یافتن بر منطقه ازطریق ارتقای شیعه گرایی سیاسی که در تضاد با مواضع حکومت های سنی منطقه [و در رأس آنها عربستان سعودی] قرار دارد؛ و حفظ شرکای استراتژیک خود [عراق، سوریه، لبنان] به هر قیمتی که شده.

بی شک تصمیم دولت ایران و نمایندگان اتحادیه اروپا در تاریخ ۲۰ ژانویه در بروکسل که براساس آن مفاد توافق نامه ژنو به شکلی ملموس به اجرا درآمد، یک گام کلیدی مهم را در روند حل و فصل دائمی بحران هسته ای کمرنگ کرد. ایران تحت نظارت آژانس اتمی قرار است ذخیره اورانیوم غنی شده را ازبین ببرد و بخشی از زیرساخت های خود را پیاده کند و این از دید تمامی کسانی که می خواهند ایران را از دستیابی به سلاح اتمی بازدارند یک پیشرفت بلامنازع محسوب می شود. در این میان، رییس جمهور آمریکا باراک اوباما و وزیر خارجه اش، جان کری، و همچنین نماینده قدرت های جهانی در مذاکرات هسته ای، کاترین اشتون، از اجرای “منسجم، قاطع و تدریجی” این توافق نامه که به مدت شش ماه فعالیت های هسته ای ایران را در ازای لغو بخشی از تحریم ها متوقف خواهد کرد استقبال کردند.

با این حال، این پیشرفت و روزنه امیدی که بوسیله توافق ژنو در زمینه مذاکره و مباحثه باز شده، باعث نمی شود که موانع متعدد موجود در زمینه صلح منطقه ای که اغلب به یکدیگر مربوط اند، از نظر پنهان بمانند. در میان این موانع، در وهله اول، استراتژی ایران است که به نظر می رسد طی هفته های اخیر به سوی رویکردهای گذشته اش سوق یافته و در آن از خواست ایران برای خروج از انزوای بین المللی اش خبری نیست.

در تاریخ ۸ ژانویه، در زمان دیدار جک استرا، وزیر خارجه پیشین بریتانیا، از تهران، رییس دیپلماسی ایران، محمد جواد ظریف، اعلام کرد که تحریم های اعمال شده علیه کشورش هرگز نمی تواند به عنوان اهرمی برای اعمال فشار و “تسلیم کردن” ایران به کار رود. سه روز قبل از آن، ایران یک بار دیگر با پیشنهادش به نخست وزیر نوری المالکی دایر بر اعزام نیروهای کمکی به عراق علیه تهدیدهای “تکفیری” القاعده، بر حمایت خود از یکی از متحدان اصلی اش در منطقه تأکید ورزیده بود. در اواخر ماه نوامبر ۲۰۱۳، چند روز پس از عقد توافق ژنو، المالکی برای بیان شیوه های تقویت روابط دوجانبه میان دو کشور، که قبلاً با یکدیگر دشمن بودند، به تهران سفر کرد.

دیگر پرونده دردسرآفرین که ایران نسبت به آن هیچ انعطافی ندارد، موضوع سوریه است. از این منظر، هیچ شکی نیست که تهران به بهانه تضمین ثبات و صلح منطقه ای، یک حمایت بلند مدت را از حکومت علوی بشار اسد درنظر گرفته که البته این حمایت به شکل تسلیحاتی و مشاوره نظامی از سال ۲۰۱۱ وجود داشته و همچنان نیز ادامه دارد. تصمیم سازمان ملل برای رد دعوت از ایران در کنفرانس ژنو-۲ باعث شد تا حکومت تهران سخت گیری خود را برای ایجاد یک دولت موقت در سوریه چند برابر کند. حال آنکه این موضوع خواسته اصلی اپوزیسیون سوریه و همچنین حامیان غربی آن است. روسیه نیز به نوبه خود خارج کردن ایران از این کنفرانس را یک “اشتباه غیرقابل بخشش” نامید، درحالی که سران جمهوری اسلامی هرگز برای حل و فصل مسالمت آمیز این رویارویی ها پیشقدم نشده اند. 

به علاوه، تهران همچنان به حمایت بی شائبه خود از حزب الله، به عنوان جایگاه اصلی اش در خاورنزدیک علیه اسراییل، ادامه می دهد. نفوذ این سازمان شبه نظامی شیعه از پایان جنگ لبنان در سال ۲۰۰۶ همواره رو به افزایش بوده و تأمین تسلیحاتی ایران نیز از این وضع تبعیت کرده و افزایش یافته. در اواسط ماه ژانویه، ژنرال امیرعلی حاجی زاده، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، براین نکته تأکید کرد که حزب الله می تواند دولت یهود را بوسیله موشک های دوربردی که ازطریق سوریه انتقال یافته اند مورد هدف قرار دهد. ماهیت این اظهارات به خوبی نشان دهنده تشدید تنش ها در جنوب لبنان است. نگرانی سران اسراییلی نیز از ماه نوامبر تشدید یافته و آنها همواره مصالحه غیرقابل قبول و بی فایده با ایران را رد کرده اند؛ محکوم کردن هولوکاست ازسوی روحانی و چند تن از وزرای او، بی شک پس از اظهارات آتشین محمود احمدی نژاد و انکار هولوکاست، نمی تواند باعث آرامش روانی شود، به ویژه پس از آنکه یک هیأت رسمی ایرانی از مناطق فلسطینی بازدید، اشغال آنها و “جنایات صهیونیستی” را محکوم، و بر ازسرگیری مقاومت مسلحانه علیه اسراییل تأکید کرد.

بار دیگر، شرایط کنونی منطقه باعث مطرح شدن این سؤال منطقی می شود که: آیا می توان ارتباطی میان توافق ژنو و دورنمای رسیدن به صلح و آرامش با ایران متصور شد؟ آیا ارتباط بخشیدن بین این دو موضوع قدری شتابزده انجام نشده است؟ اکنون شاهد آن هستیم که بجای آرام شدن رویارویی ها در خاورمیانه، وارد یک چرخه جهنمی نظامی گری شده ایم که به نظر می رسد امروز به منصه ظهور رسیده و تهران یکی از نقش های اول را در آن ایفا می کند. دورنمای ظهور یک ایران قدرتمند از هم اکنون موجبات نگرانی و تحریک پادشاهی سعودی را، به عنوان اصلی ترین رقیب تهران، فراهم ساخته است.

اکنون احتیاط حرف اول را می زند و این درحالی است که موضع گیری کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، چندان روشن و شفاف نیست. واشنگتن با بستن چشمان خود به روی حمایت نظامی تهران از بغداد، اخیراً نسبت به ادامه حمایت ایران از سرکوب های حکومت اسد در سوریه به اعتراض پرداخت. باراک اوباما به ویژه با کنگره ای روبروست که مدام به وضع تحریم های جدید تهدید می کند. در چنین شرایطی، اروپا می تواند یک نقش دیپلماتیک تأثیرگذار ایفا کند؛ به عنوان مثال دعوت انجام شده از اشتون برای سفر به ایران پس از سری دوم مذاکرات که در تاریخ ۱۸ فوریه در وین برگزار خواهد شد اقدام مثبتی است. این حالت که اروپا مخاطب ارجح ایران است، باید ازسوی کشورهای اروپایی غنیمت شمرده شود و بدین طریق ایران را به حفظ تعهدات اش، چه در زمینه هسته ای و چه درخصوص موارد مناقشه آمیز سیاست منطقه ای اش، مجاب سازند. غیر از این، تصور وقوع هرگونه صلح و آرامش در منطقه خواب و خیالی بیش نخواهد بود.

منبع: هافینگتون پست، ۱۲ فوریه