ناراحت بودم که در زندانم و نه با مردم در خیابان

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» عالیه اقدام دوست در مصاحبه با روز:

زنی که با او گفتگو کرده ام تنها چند روزی است که پس از سه سال حبس تعزیری از زندان آزاد شده است، زندانی که عقوبت حضور او در در تجمع اعتراض آمیز زنان در میدان 7 تیر تهران در 22 خرداد 85 بوده.

عالیه اقدام دوست، معلم، فعال مدنی و فعال حقوق زنان است که سه سال را در زندان گذراند چون نه تنها حاضر نشد تعهد دهد که در هیچ تجمع و اعتراضی شرکت نخواهد کرد بلکه به ملامت قاضی و بازپرس پرونده اش برخاست و براساس اعلام ژیلا بنی یعقوب، آنها را چنین خطاب قرار داد “آقای قاضی شما اشتباه کردید که به تظاهرات نیامدید؟ شما هم باید می آمدید. به خاطر حقوق دختران و همسرتان باید می آمدید”.

او اکنون و پس از سه سال حبس، به “روز” میگوید که زندان و آشنایی با زنان زندان او را در پی گیری حقوق زنان مصمم تر کرده است.

عالیه اقدام دوست از 12 بهمن 87 برای سپری کردن محکومیت سه ساله اش به زندان رفت و 18 دی ماه امسال آزاد شد. او در زمان برگزاری انتخابات 22 خرداد 88، اعتراضات مردمی و کشتار و زندانی شدن مردم معترض و… را در زندان بود و اما به گفته خود، خودش را همراه مردمی میدانست که برای احقاق حقوق مدنی و مسلم خود به خیابان ها آمده بودند.

مصاحبه با عالیه اقدام دوست را در زیر بخوانید.

 

خانم اقدام دوست سه سال زندان بودید و این مدت خیلی اتفاقات در جامعه افتاده و خیلی مسائل تغییر کرده شما چی؟ عالیه اقدام دوست با قبل از این زندان چه فرقی کرده است؟
از نظر اعتقادی او هیچ فرقی نکرده و همچنان بر سر همان اعتقاداتی است که به خاطر آنها به زندان رفت. می توانم بگویم عالیه اقدام دوست بعد از دیدن زنان زندان، زنانی که به خاطر مشکلات اقتصادی به بزهکاری کشیده شده اند و به قتل، سرقت یا قاچاق و… روی آورده اند، بر پی گیری حقوق مسلم زنان و فعالیت مدنی در این زمینه مصمم تر از قبل شده است و در راهی که میرود مستحکم تر قدم برخواهد داشت. از سوی دیگر زندان تجربه ای بود در کنار بچه های دیگری که آنها هم فعالیت های مدنی داشتند و به خاطر همین فعالیت ها زندانی شده بودند.

 

ژیلا بنی یعقوب نوشته که شما نماینده دادگاه انقلاب را به ملامت گرفتید و گفتید نه تنها حضورتان در تجمع اشتباه نبوده بلکه اشتباه از جانب او بوده که در تجمع حضور نیافته. اکنون که سه سال از عمر شما در زندان گذشت سوالم این است که آیا لحظه ای به ذهنتان خطور نکرده کاش طور دیگری برخورد میکردید یا تعهدی میدادید و این مدت را در زندان سپری نمیکردید؟

نه به هیچ عنوان. من آنچه که به نماینده دادگاه و قاضی گفتم را باور داشتم و باور دارم که آنها اشتباه کرده اند که به تجمع نیامدند. باید می آمدند و همراه ما اعتراض میکردند چون قوانین تبعیض آمیز دامن دختران و خواهران آنها را نیز میگیرد حتی اگر همسرانشان را کنار بگذاریم. معتقدم باید این آقایان می آمدند کنار ما و به این قوانین تبعیض آمیز اعتراض میکردند. همان موقع حدس خودم این بود که شاید اصلا اینها نمیخواهند مرا زندانی کنند 4 – 5 ساعتی که بازجویی میکردند و می گفتند در تجمع غیر قانونی شرکت کرده اید از من میخواستند تعهد دهم و بگویم که در اعتراضات و تجمعات بعدی شرکت نخواهم کرد. اما من معتقد بودم که براساس ماده 27 قانون اساسی شرکت در تجمع حق قانونی من است و گفتم که براساس ماده 27 قانون اساسی در تجمع شرکت کرده ام و باز هم شرکت خواهم کرد. وقتی این را شنیدند خب حکم زندان دادند چون من مصر بودم که به سه دلیل در تجمعات مدنی شرکت میکنم اول اینکه من یک زن هستم، دوم اسنکه من معلم هستم و سوم اینکه در کارخانه ایران وانت کار میکنم پس کارگر محسوب می شوم و در تجمعاتی که مربوط به حقوق زنان و کارگران و… باید شرکت خواهم کرد. و حاضر نبودم بپذیرم که تجمعات غیر قانونی است و بارها گفتند و پاسخ دادم و باز هم شرکت خواهم کرد.

 

شما دهه 60 هم در زندان بودید و سابقه محکومیت سیاسی دارید. زندان دهه 60 چه تفاوتی با این سه سال زندان اخیرتان داشت؟

در دهه 60 مشخصا افرادی بودند که در سازمان ها و احزاب مشخص سیاسی عضویت داشتند یا هوادار و سمپات این سازمان ها و گروههای سیاسی بودند. اما در این دوره به طور مشخص فعالین مدنی بودند که بازداشت و زندانی می شدند کسانی که خواسته های مدنی داشتند و عضویت سازمانی یا سیاسی در احزاب و گروههای سیاسی نداشتند. از سوی دیگردر دهه 60 ما همه زیر سی سال بودیم و این دوره برای من خیلی تعجب آور بود که زنان حتی بالای 60 سال را بازداشت میکنند و ما زنان بالای 60 سال، امنیت مملکت را به خطر انداخته ایم! در دهه 60 نگرش دیگری به ما داشتند و طور دیگری با ما برخورد میکردند بندهای سیاسی بود و جدا از سایر زندانیان بودیم اما این بار ما را به بند زندانیان عادی بردند. بردن زندانیان سیاسی و مدنی به بند زندانیان عادی به منزله تحقیر این زندانیان است چون زندانیان سیاسی و مدنی خواسته های مدنی جامعه را مطرح و پی گیری میکنند و از پایگاه اجتماعی خود صعود میکنند اما افراد بزهکار، تبهکار و قاچاقچی از پایگاه اجتماعی خود سقوط میکنند و بردن ما پیش این دسته از زنداینان ها هم به منزله تحقیر ما بود. یک سال و نیم تا دو سال اول ما پیش زندانیان عادی بودیم گرچه معتقدم که آنها هم معلول اجتماعی هستند و ریشه بزهکاری شان، مسائل اقتصادی است. اما بودن کنار آنها خیلی سخت بود دست به کارهایی میزدند که هر لحظه در خطر بودیم و تهدید می شدیم از کتک کاری گرفته تا فلاسک انداختن به همدیگر و فحاشی و…. بسیار آزار دهنده بود.

 

و بعد تعداد زندانیان سیاسی و مدنی بیشتر شد درست است؟ شما زندان بودید که انتخابات 22 خرداد 88 رخ داد و بعد از آن اعتراضات مردمی و کشتار و بازداشت و… در جریان اخبار که قرار می گرفتید به عنوان یک فعال مدنی چه احساسی داشتید؟ معترضان که هر روز بازداشت شده و به زندان می آمدند و…

مثل هر ایرانی دیگری ناراحت می شدم خودم در زندان بودم و دستم کوتاه بود اما خود را همراه مردمی میدانستم که برای پی گیری حقوق مدنی خود به خیابان ها آمده بودند. در داخل زندان هم در برخوردهایی که با بازجویان و مسولان زندان داشتم صراحتا نظرم را در این زمینه می گفتم و معتقد به شیوه های تاکتیکی نبودم. می گفتم که خواست مردم ابتدا شمارش آرا بود و باید این حق مردم را به آنها میدادند و آرا شمارش می شد نه اینکه درگیری و کشتار و مسائل بعدی را به وجود بیاورند. آخر در قرن 21 زندگی می کنیم و در این قرن چه نیازی به این نوع رفتارها است؟ خیلی از کسانی که بازداشت شده بودند در بند 209 و بعد از بازجویی های طولانی با وثیقه ازاد شده بودند بقیه را که پیش ما آوردند آنها هم فرق داشتند برخی را در تظاهرات گرفته بودند و از نظر رفتاری نمیشد گفت که سیاسی هستند تعدادی دیگر اما فعالین مدنی و سیاسی بودند که اکنون هم 25 نفر از آنها زندان هستند.

 

خانم اقدام دوست در بین کسانی که کشته شدند بودند کسانی چون ندا اقاسلطان که خواسته های مدنی داشتند وخسته از تبعیض ها، به عنوان یک زن آزادی های اجتماعی میخواستند شما به خاطر همین خواسته ها زندان بودید و آیا تصور چنین فضایی را خارج از زندان داشتید؟

دقیقا خیلی ها نماینده و رئیس جمهوری میخواستند که به خواسته های به حق آنها رسیدگی کند و یا حداقل قول رسیدگی دهد خیلی از افرادیکه در تظاهرات شرکت کردند و بازداشت هم شدند خواسته های سیاسی نداشتند بلکه مثل ندا آقا سلطان دنبال آزادی های مدنی و اجتماعی و رفع قوانین تبعیض آمیز بودند. در اوین زنانی بودند که می گفتند ما به خاطر حقوق خودمان به تظاهرات رفتیم زنی بود که می گفت من خسته بودم از اینکه همیشه حقم خورده می شود و قانون هم حقم را زیر پا میگذارد و بعد از مشکلات فراوان با همسرم و.. به تظاهرات آمدم تا حق خودم را بخواهم و..

 

و در این سه سال شاهد اعدام هم بندیان خود بوده اید فعالین مدنی یا سیاسی که اعدام شدند و…

بله و این البته خیلی تلخ بود وقتی آنها را می بردند خیلی لحظات بدی بود و نمی توانستم بپذیرم که افرادی در قرن 21 به خاطر فعالیت های مدنی و سیاسی اعدام می شوند. آرزو میکنم حتی قبل از حقوق زنان، این مساله اعدام درست شود و از کشور ما برای همیشه رخت ببندد. آن روز که به قاضی گفتم باید همراه ما به تجمع می آمدید الان می گویم که او و دیگران باید به ما بپیوندند و خواهان لغو حکم اعدام در ایران باشند.

 

و اکنون عالیه اقدام دوست چه برنامه ای دارد و با توجه به فضای فعلی جامعه که خیلی متفاوت از زمانی است که زندان رفته، چه نوع فعالیتی را پی خواهد گرفت؟

من در زندان به دلیل مشکلاتی که وجود داشت به خصوص نبود مواد غذایی مناسب دچار بیماریهای متعددی شده ام و در چند روز آینده دنبال معالجات خود خواهم بود و در کنار آن اما از خواسته های به حق خودم بالاخص به عنوان یک زن، عقب نشینی نخواهم کرد همیشه خواهم گفت و حق خودم را از حکومت خواهم خواست نوع برخورد و نوع زندگی زنان در جامعه ما متناسب با کشور ثروتمند ما نیست تا روزیکه همه همه قوانین تبعیض آمیز علیه زنان اصلاح نشود من نیز هستم و صدایم بلند خواهد بود. از سوی دیگر اکنون 25 زندانی سیاسی و مدنی زن در زندان هستند که جایشان زندان نیست دو هفته بل از آزادی هم وقتی بازپرس آمد گفتم که این حکم های کیلویی که به این بچه ها داده اید به ناحق است و باید بازنگری شود. همه هم به دلیل کمبودها و عدم رسیدن مواد غذایی مناسب و… مریض شده اند. یکی از خانم ها که اخیرا پدرش هم فوت کرده در ادرارش خون دیده شده. خانم هانیه فرشی صانعی وضعیت خوبی ندارد و کبری امیر خیزی چشم اش را جراحی کرده و همین طور زندان است و… هیچ کدام از این خانم ها جایشان زندان نیست و نه بانکی آتش زده اند نه کار خلافی کرده اند بلکه همه افراد مدنی هستند و خواسته های مدنی دارند و طی روزهای آتی نامه ای به آقای لاریجانی و آقای مصلحی خواهم نوشت و خواهم پرسید در کشوری به این وسعت و با 75 میلیون جمعیت آیا این 25 فعال مدنی دانشجویی و زنان، پایه های امنیت مملکت را می لرزانند؟ آنها که شهروندان متمدن هستند با خواسته های مدنی و باید آزاد شوند. مثل خیلی ها که قبل از من آزاد شدند یا مثل من که آزاد شدم و سوالم از مسولان این است که اصلا چرا ما باید زندان برویم؟ چرا باید حکم بگیریم به خاطر حرف های درستی که میزنیم؟ این حکم ها برای حرف ها و خواسته های درست و به حق ما است و شما جوابی برای این حرف های ما ندارید و ما را به زندان می فرستید؟ بودن ما در زندان چیزی را تغییر نمیدهد و خواسته های مدنی ما خاموش نمی شوند.