ستون طنز کیهان روز چهارشنبه، با استفاده از شیرین زبانی سعی در جاانداختن موفقیت دولتی دارد که موفق نیست. و کیهان سعی بر آن دارد که بگوید منقدان دولت وابسته به آمریکا هستند، که این را هم بارها گفته و نه فایده ای دارد و نه حنای کیهان رنگی. پس پایه این کار غلط است و مبتنی بر یک خطا.
کیهان نوشته:
گفت: یکی از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی ادعا کرده که دولت نهم در هیچ زمینه ای موفق نبوده است.
گفتم: عجیبه! یک عضو مرکزیت حزب کارگزاران هم دقیقاً همین حرف را زده است.
گفت: یعنی به نظر این احزاب، دولت نهم با اینهمه حمایت مردمی، موفقیت در برنامه هسته ای، حفظ عزت جمهوری اسلامی، تلاش بی وقفه برای خدمت به مردم، ساده زیستی، جلوگیری از حیف و میل بیت المال و… هیچ نقطه مثبتی نداشته است؟
گفتم: چه عرض کنم؟!
گفت: شاید از این که اینهمه موفقیت ها برای ایران کسب شده عصبانی هستند و سنگ یک کشور دیگر را به سینه می زنند؟
گفتم: شخصی که خیلی ادعای وطن دوستی می کرد وارد مغازه پرچم فروشی شد و گفت؛ آقا یک پرچم ایران می خواهم. وقتی مغازه دار پرچم ایران را برایش آورد، گفت ؛ ببخشید آقا همین یک نوع را دارید؟ من راه راه سفید و قرمز با چند تا ستاره را می پسندم!!! [کیهان، چهارشنبه]
در این مثلا طنز، نویسنده چند نسبت به دولت داده، و از این که مخالفانش این صفت ها را ندیده گرفته اند ابراز تعجب کرده .
اول “این همه حمایت مردمی…” که می تواند وجود داشته باشد و تا موقعی که انتخاباتی رخ نداده به هر حال ادعایش را می توان کرد. اما ربطی به صورت مساله ندارد. رقیبان گفته اند این دولت در هیچ زمینه ای موفق نبوده. حمایت مردمی کاری است که اگر واقعیت داشته باشد فاعلش مردم اند نه دولت. ممکن است اکثریت مردم با خود عهد کرده باشند که هر کس ارادتی به امام زمان نشان داد از او حمایت کنند. در آن صورت می تواند نظرهای نقل شده از اعضای حزب اعتماد ملی و کارگزاران درست باشد که مدعی اند دولت هیچ کاری نکرده است.
دوم نوشته اند “موفقیت در برنامه هسته ای” که جای انکار دارد. دولت احمدی نژاد جز آن که رسیدن مردم ایران به حق مسلم خود در مورد فن آوری هسته ای را به خطر انداخته، در این مقوله کاری نکرده است. غنی سازی اورانیوم از پیش ها در جریان بود. تعلیق آن که این همه درباره اش هیاهو می کنند برای آن بود که به جهان اعتماد بدهند و روند رسیدن به نقطه مطلوب و تولید سوخت را تسهیل کنند. آن هم مدتی قبل از روی کار آمدن دولت فعلی لغو شد. حالا روشن کنیم که جز مقداری هیاهوی بی حاصل و دردسرساز، دولت احمدی نژاد در این مورد چه کرده است. جز این که آقای لاریجانی را به مسوولیت گماشته و با برداشتن بی ادبانه وی دیگران را در موضع خود سخت ترکرده و مذاکراتی را که در پیش بود به دست انداز انداخته.
سوم “حفظ عزت جمهوری اسلامی” که بیش از هشتاد درصد غلط است. دولت احمدی نژاد کشوری را که در همه دوران چهل ساله گذشته در مرتبه بالائی در منطقه ای و جهان قرار داشته به پائین ترین نقطه از عزت رسانده است. ایران چه در دوران پادشاهی [به عنوان متحد آمریکا] و چه بعد از آن [به عنوان سرگرده مخالفان آمریکا] در نگاه دوستان و دشمنانش کشوری پراهمیت بوده. اما نویسنده کیهان می تواند ادعا کند که عزت جمهوری اسلامی در نظرستد نه الزاما عزت ایران. در پاسخ باید گفت این هم حاصل نشده است چرا که “عزت”ی که در دولت خاتمی برای جمهوری اسلامی حاصل آمد قابل مقایسه با این دولت نیست. نگاهی به واکنش های جهانی، نگاهی به انزوای ایران در دو سال و نیم اخیر، نگاهی به بیانیه های بین المللی صادر شده علیه ایران، نگاهی به بی اهمیت بودن و به هیچ نگاشته شدن رییس دولت ایران توسط کشورهای کوچکی که روزگاری از ایران وحشت داشتند. مگر آن که به سبک بچگانه مرضیه آقای احمدی نژاد از تعداد گاردی که دولت آمریکا می گذارد هنگام رفتن به نیویورک به وجد آمده باشیم و از فحش های آقای بالینجر که به خاطر زبان ندانی تحمل شد. یا دروغ های ساخته تیم رسانه ای ریاست جمهوری را باور کرده باشیم [که بی محلی کامل هیات های نمایندگی موجود در سازمان ملل و بی علاقگی شان به دیدار با رییس جمهور ایران که معلوم نیست برای چه بار سوم به نیویورک رفت و خود را بی مقدار کرد، در نسخه گزارش های ارسالی آن ها تبدیل شد به “ملاقات های رییس جمهور کشورمان با تعداد زیادی از روسای جمهور [بدون آوردن نام آن ها، که آوردنی هم نبود. چون اگر می آوردند معلوم می شد تعداد زیاد نبوده و دو تا رییس کشور کوچک آفریقائی بوده اند]” و در گزارش بعدی تبدیل شد به “سران کشورهای جهان صف کشیده بودند برای دیدار با رییس جمهور [که کسی هم لابد نباید بپرسد کجا و کی. چرا این صد نفری که برای تبلیغات برده شدند عکسی از این صحنه باشکوه نینداختند]. مثال ها متعددست و همه می دانند که دولت آقای احمدی نژاد عزتی نیاورده. این سفرهای بی معنا که دون شان ایرانی است و قدرت و نفوذ ایران را در چشم کشورهای ضعیف و کوچک همسایه هم به مضحکه و موضوعی قابل دست انداختن تبدیل کرده، موجد عزت نیست. این اعلامیه ها [مثلا توسط دولت قطر که می گوید رییس جمهور ایران خودش اصرار داشت به دوحه بیاید موجد کدام عزت است، نشان بدهید که در مورد کدام کشور بی اهمیت جهان رخ می دهد] و ده ها نمونه دیگر. اما به مصداق عیب می جمله بگفتی باید نوشت که آقای احمدی نژاد در کاری موفق بوده و آن جلب توجه مردم سرکوب و تحقیر شده شرق است و همین طور مردم ناراضی اروپا [فی الجمله روشنفکران]. اما این هیچ ربطی به عزت جمهوری اسلامی ندارد،
چهارم نوشته اند “تلاش بی وقفه برای خدمت به مردم”. این ادعای غلطی نیست. تردیدی نیست که نیت آقای احمدی نژاد تلاش برای خدمت است. اما به علت ندانستن راه، خود شیفتگی و خودبزرگ بینی، عملا این تلاش به هدر رفته، نه نصیب خودش چیزی شده و نه نصیب مردم، جز تورم و گرانی و کاسته شدن از عزت و اعتبار جامعه. هزینه کردن 160 میلیارد دلار حتما برای خدمت به مردم بوده اما حاصلش به هدر رفتن منابع کشورست. دور باد از رییس جمهور مطلوب روزنامه کیهان، ولی زندان ها پرست از کسانی که دادگاه مجرمشان دیده اما آن ها بر اساس نیتی که داشته اند خود را تبرئه می کنند و نه فقط بی گناه می دانند بلکه مستحق ستایش و تقدیر می شناسند. هر کس به زندان رفته این را می داند. و می داند که به نیت نیست. چنان که کسی در نیت خیر شاه که می خواست ایران را مانند کشورهای اروپائی کند و به دروازه تمدن بزرگ برساند و همردیف یکی از پنج قدرت بزرگ صنعتی قرار دهد، تردیدی ندارد، اما به خطا رفت و مردم را علیه خود شوراند.
پنجم ساده زیستی. این صفت در اول کار که دولت آغاز شد، برازنده دولت بود. آقای احمدی نژاد و دوستانش تا به دولت برسند واقعا ساده زیست بودند، یکی از اصلی ترین دلایل همان رای اندک مردم به آقای احمدی نژاد همین بود. به نظر می رسد همه دولتمردان تا قبل از رسیدن به سعدآباد همین صفت برازنده شان بوده، حتی شاهان چنان که رضاشاه، جز ساده زیستی نداشته اند قبل از عمل. اما با گذشت مدت کوتاهی، دولتمردان فعلی هم شناگران ماهری از کار درآمدند، مانند همه دیگرانی که کیهان قبولشان ندارد. مگر نه که اول انقلاب همه شبیه هم بودند، آن زمان که کت و شلوارهای دوخت ایتالیا و خانه های بزرگ و حساب های بانکی نبود. حالا بی آن که قصد وارد آوردن اتهامی باشد، هم تعداد محافظان و هم عینک های ری بن محافظان و هم سگ های قیمتی شان و هم حرکات خرج ساز تبلیغاتی، همه و همه این گروه را همان قدر ساده زیست می نماید که دولت های قبلی بودند. حتی می توان گفت که دولت آقای خاتمی – اگر نه همه اجزایش، دست کم هسته مرکزی آن – به مراتب ساده زیست تر بودند.
ششم جلوگیری از حیف و میل اموال عمومی. مطابق با هر معیاری این صفت نادرستی است. اگر مقصود جلوگیری از ریخت و پاش باشد به طور طبیعی کسانی که 150 میلیارد دلار را هزینه کرده و پیچ و مهره ها را هم شل کرده اند، در عین حال سازمان برنامه را هم منحل کرده اند، و اختیار هزینه کردن را به استان ها داده اند، خطر دادن امکان حیف و میل برایشان بیشترست تا دولت های قبلی که هزار پیچ و مهره داشتند و ضابطه و اساس که اینک برای جلوگیری از کاغذ بازی موانع برداشته شده. علاوه بر این دولتی که خلاف رای عقلای اقتصاددان دوسال و اندی راهی را رفته و حالا دارد یکی یکی راه های رفته را برمی گردد، نمی توان گفت حیف و میلی نکرده بلکه برعکس، باید گفت اموال عمومی را بیش تراز هر دولتی در دسترس حیف و میل کنندگان قرار داده است.
بنابراین آن نکته پرانی پایان نوشته درباره عصبانی شدن از حسادت و…خرید پرچم… شوخی هایی است که باید گذاشت و گذشت. اما پشت این طنزپردازی و هجوگوئی یک بی خبری عیان است. کیهانیان نمی دانند که حتی مردم عادی هم دیگر سخن آنان را باور نمی کنند. حالا دیگر ادعاهایشان اسباب خنده می شود. به نمونه دوم توجه کنید. از کیهان روز سه شنبه
نمونه دوم
”برای اولین بار در جهان، یک شرکت ماشین سازی در ایران، موفق به طراحی و تولید موتور بدون سوخت، نمونه قطارهای بدون موتور و بدون چرخ شد.” این خبر کیهان روز سه شنبه است که به دنبال آن آمده:
حسین غنمی مدیرعامل یک شرکت ماشین سازی، با اعلام این خبر و با توجه به برنامه های دولت برای سهمیه بندی بنزین، افزود: از حدود سه سال قبل به فعالیت های تحقیقاتی در زمینه حمل و نقل جاده ای پرداختیم که در پی آن موفق به طراحی و تولید موتور خودرویی شدیم که نشأت گرفته از قوانین فیزیک است و بدون نیاز به سوخت کار می کند.
وی با بیان اینکه مطالعات و تحقیقات قابل ملاحظه ای در زمینه کاهش هزینه حمل و نقل جاده ای به خصوص ریلی آغاز کرده ایم گفت: براساس یافته های متخصصان و کارشناسان برای جابجایی 600 نفر مسافر با وزن هر نفر 70 کیلوگرم یعنی 42 تن به وسیله یک قطار نیاز به 15 واگن هر یک به وزن 50 تن و واگن های رستوران و مولد برق و لکوموتیو نیز 250 تن در نظر بگیریم در جمع حدود یک هزار تن جرم مرده برای 42 تن مسافر به کار برده می شود.
مدیرعامل ماشین سازی یکتاشرق ادامه داد: به همین منظور موفق به طراحی قطار بدون موتور شدیم که هیچ گونه موتور در قطار بکار برده نمی شود و نیاز به ریل گذاری مخصوص دارد.
وی مهمترین ویژگی های این قطار را عدم آلودگی صوتی و محیط زیست، کم کردن وزن از یک هزار به 80 تن، بالابردن سرعت از 120 تا 900 کیلومتر در ساعت و کاهش استهلاک به یک بیستم استهلاک فعلی اعلام کرد.
وی با بیان اینکه نمونه کوچک قطار بدون موتور ساخته شده است، متذکر شد: هم اکنون نیز موفق به طراحی و تولید نمونه کوچک قطار بدون موتور و چرخ شده ایم که دارای ریل گذاری کمتر و کم صداتر از قطار اولی است.
به گفته غنمی؛ برای انجام تحقیقات و اختراعات هیچ گونه کمکی از شخص، نهاد دولتی یا اشخاص حقوقی گرفته نشده و هر آنچه از محل تولیدات اصلی شرکت اندوخته بودیم برای به ثمر رسیدن این اختراعات به کار برده ایم.
وی ادامه داد: علی رغم تمام مشکلات و محدودیت ها تاکنون حاضر به فروش هیچ یک از اختراعات خود به سودجویان و واسطه ها نبوده ایم و خواستار این هستیم که دولت با حمایت خود چنانچه این اختراعات در داخل کشور به تولید انبوه نمی رسد لااقل با قیمت مناسب به جهانیان فروخته شود تا افتخار آنها برای کشور باقی بماند.[پایان خبر کیهان سه شنبه]
به نظرم تجزیه خبر لازم نیست. اما برای تفریح عرض می شود که:
یک نمونه کوچک از قطارهائی که موتور ندارد “با استفاده از قوانین فیزیک” ساخته شده [می توان فرض کرد از دکان عروسک فروشی خریداری شده، ساخت چین و هونک کونک است] و دوستان جلسه کرده و به این نتیجه رسده اند که با توجه به علاقه دولت برای تبلیغات “برای اولین بار” و شکست طرح سهمیه بندی بنزین می توان از همین سوراخ رفت و میلیاردر شد. راه میانبر و مهیا و دولت پسند. در تشریح این قطار عروسکی مرقوم فرموده اند که تا نهصد کیلومتر در ساعت سرعت می گیرد. بی انصاف ها یک بار به رکورد سرعت قطار و جنگ بین فن سالاران آلمانی و فرانسوی و ژاپنی دقت نکرده اند، تا دست کم چیزی بنویسند و ادعا کنند که یک ذره دروغ باشد نه این قدر که یک باره سه برابر رکورد فعلی اروپائی ها به حساب آید. تازه برای قطاری که نه موتور دارد و نه سوخت می خواهد. در ضمن مدیر شرکت ماشین سازی یکتاشرق توضیح نمی دهد که “ریل مخصوص” یعنی چه که کمترست و کم صداتر هم هست. به نظر می رسد دلیل چاپ این خبر در روزنامه شریفه کیهان و نه هیچ روزنامه دیگری، جز آن که روزنامه ها به ابروی خود اهمیت می دهند، علاقه مندی مدیر کیهان به وسایل “بدون فرمان و ترمز” بوده است، اما باز خبر نمی گوید یعنی چه که این وسایل سبک با ریل کمتر حرکت می کند. کافی نیست که فرموده اند “براساس قوانین فیزیک” چون قوانین فیزیک که مانند مصوبات مجلس شورای اسلامی نیست که بر حسب آن که در مقابل چه دولتی به تصویب رسیده باشد، اعداد و کلماتش فرق کند. یک زمان مجلس موظف به کنترل قراردادهای خارجی باشد و یک جا اصلا برای مجلس امور وقت گیری باشد قراردادهای خارجی. یک جا اگر کسی به مجلس نازک تر از گل بگوید آقای ناطق با انالله و انا الیه راجعون به دفاع از کیان مجلس می رود که به گفته وی حیثیتش حیثیت نظام، اسلام و پیامبر است. یک روز دیگر همین مجلس از زبان مدیر با ادب روزنامه کیهان می شود طویله که هر کس سرش را انداخته پائین و داخل آن شده است.
تنها راهی که برای درست در آمدن خبر کیهان به نظر می زند این است که قطاری را از شمال بدون لوکوموتیو هل می دهیم و می توانیم امیدوار باشیم که تا ایستگاه پرندک در نزدیکی سمنان چون سرازیری است، قطار بدون نیازی به سوخت و رکاب زدن خودش می آید [مگر دوچرخه تا به حال سوار نشده اید؟] فقط می ماند وقتی که قطار قرارست از تهران یا از جنوب ایران به سمت شمال برود، بدون موتور محرکه و بدون سوخت با سرعت نهصد کیلومتر. ریل مخصوص برای همین کارست باید فقط فهمید که چه جور کار می کند.
دقت کنید که مخترع بزرگوار تا به حال حاضر به فروش اختراعات خود به دیگران نشده [نه این که تصور کنید کسی برای خرید نیامده یا آمده اما با خنده محل را ترک گفته، خیر، چنین می نماید که مخترعان مطمئن هستند که خریدار دارند اما خریدارانی که باید اول تائید صلاحیت بشوند و معلوم گردد که واسطه و اصلاح طلب و مثلا وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نباشند. یا احتمال دیگر این است که هر چه مخترع اصرار کرده، خریداران بالقوه نگاه های مخصوصی به او و اختراعش انداخته به او گفته اند شما برو خبرت را بده به کیهان.
از همین رو مدیرعامل شرکت ماشین سازی [که قبلا اسمش شنیده نشده اما مهم نیست از این پس جهان با حیرت به تماشایش خواهند آمد] که از سه سال قبل تحقیقات خود را شروع کرده [یعنی مصادف با ریاست جمهوری احمدی نژاد] فقط حاضرست اختراع خود را به همین دولت بفروشد [نه به هر کس و ناکس]. به زبان دیگر چنین خبر یاوه ای به کس دیگری فروختنی نبوده. تازه راه هم جلو پای دولت گذاشته و گفته اگر خودت می خندی و نمی خری، دست کم به قیمت خوب به جهانیان بفروش. باز هم تعجبی ندارد چون رییس جمهوری که دستور صادر کرد که هواپیمای تشریفاتی دولت [که آن موقع بوی تعفن اشرافیت می داد و تازگی ها بعد از چندین بار که مورد استفاده رییس جمهور و معاون اول او قرار گرفت بوی خوش خدمت می دهد] مورد استفاده قرار نگیرد، و بعد هم تعیین کرد که “به قیمت خوب با سود کافی برای ملت ایران” به خارج فروخته شود. یعنی اعلام کرد که راهی را می شناسد که بتوان به خریداران قیمت را دیکته کرد. چنین بی بدیلی حتما می تواند به خریداران قطار [بدون موتور و بدون سوخت با سرعت نهصد کیلومتر در ساعت] دستور بدهد که آن را به قیمت خوب و مناسب بخرند که به افتخارات ایران افزوده شود.
که البته باید از مدیران کیهان و مخترع محترم و دولت آقای احمدی نژاد خواست هر چه افتخار برای ایران و ایرانیان خریدند بس است یک کم هم به فکر خود باشند. چقدر ایثار و فداکاری.
باید منتظر بود تا مدتی دیگر کیهان یک نیمه پنهان منتشر کند و نشان دهد، مدیران مترو تهران که نگفته پیداست چه پدیده هائی هستند چطور با خرید لوکوموتیو و واکن ها چندین میلیارد دلار بیت المال را به هدر داده اند، چون می توانستند از آقای غنمی بخرند و نخریدند چون اجنبی پرست هستند. باید منتظر بود تا محاکمه ملی کیهان برپا شود و کسانی که باعث دلسردی چنین دانشمندانی شده اند، شناسائی و پرونده شان در خدمت مردم گشوده شود، آن هم در آستانه انتخابات سرنوشت ساز.
چنان که اگر افراد بدبین و منفی باف و خداناشناسی وجود داشته باشند که بخواهند بروند کنجکاوی کنند تا معلوم دارند که سهام شرکت یکتاشرق متعلق به کدام گروه است و احیانا معلوم کنند که چقدر از غنائم کشور، آن هم از سرفصل تحقیقات و کمک به نوآوری ها، قرارست به این شرکت و سهامدارانش برسد، باید پیشاپیش آن ها را از خدا ترساند و به آن ها یادآور شد که دنیا ارزش ندارد.
در ضمن برای جلوگیری از تطویل کلام اصلا به بخش فوق العاده مهیج تحقیق درباره نسبت وزن مسافران و وزن قطار پرداخته نشد. فقط به اطلاع مدیران کیهان می رساند که این همه شکسته نفسی لازم نیست چون محاسبه جالبی که شرکت یکتاشرق انجام داده فقط در مورد قطار نیست بلکه در مورد اتومبیل و هواپیما هم صادق است. در اتومیبلی که یک تن وزن دارد، چهار نفر می نشیند با 280 کیلو وزن، یعنی چهار برابر ”جرم مرده”، در مورد هواپیما شاید بدتر باشد. به خصوص آن محاسبه “وزن کابین رستوران” در قطارها خیلی جالب است. مخترع محترم یکتاشرق رحم کرده و وزن ساندویچ ها و نوشابه ها را حساب نکرده وگرنه خیلی بیش تر می شد.