نمی توان در قانون عقب تر از فرهنگ جامعه بود

نویسنده

parvinardalan.jpg

پروین اردلان برنده جایزه معتبر اولاف پالمه که امکان نیافت برای دریافت جایزه اش به سوئد سفر کند در ‏پیامی به مراسم اهدای این جایزه گفت این پیام را به مادران فرزندان دربند ایرانی تقدیم می کند که چگونه ‏اعتراض کردن را به ما آموختند.‏

خانم اردلان که به خاطر فعالیت هایش در ایفای حقوق زنان در ایران به دریافت این جایزه معتبر موفق شده ‏در پیام خود که توسط خواهرش در سوید قرائت شد گفته آرزو داشتم در این روز بزرگ که مصادف است با ‏صدمین سالگرد روز جهانی زن و‎ ‎یادآور مبارزات حق طلبانه زنان در سراسر دنیا، در میان شما باشم . اما ‏در‎ ‎آخرین لحظات قبل از پرواز سوی دادستانی ایران ممنوع الخروج و از این دیدار‎ ‎محروم شدم.‏

متن پیام پروین اردلان چنین است:‏

خانمها،آقایان‎

بسیار خشنودم و سرافراز که از سوی نهاد معتبر و مستقل بنیاد اولاف پالمه‎ ‎کاندیدای دریافت این جایزه شده ‏ام. این جایزه به اعتبار شخصیتی به من اهدا‎ ‎شده که عدالت خواهی شیوه زندگی اش بود و هزینه این عدالت ‏خواهی وصلح و‎ ‎دوستی را با جانش پرداخت .از این رو به خوبی آگاهم که حال مسئولیت بزرگتری‎ ‎بر دوش ‏دارم. باور دارم که اهدای این جایزه به من نه تنها به معنای ارج‎ ‎گذاشتن به تلاش‌های فردی زنان ایران بل ‏خاصه ارج گذاری به فعالیت‌های جمعی‎ ‎و حق طلبانه جنبش زنان و دیگر جنبش‌های اجتماعی در ایران است. ‏این جایزه‎ ‎به خوبی نشان می‌دهد که کوشش‌های حق طلبانه زنان و مردان آزادی خواه و‎ ‎برابری طلب ایران ‏با همه فرازو فرودها و همه بن بست‌ها و سنگلاخ‌های زن‎ ‎ستیزانه‌ای که برابر آن قد بر افراخته و می‌افرازد ‏تاثیرگذار بوده . آری‎ ! ‎امروز صدای حق طلبی ما به گوش همه جهان رسیده است. در ضمن به خوبی واقفم‎ ‎که با دریافت این جایزه در معرض فشارها و اتهامات بیشتری قرار خواهم گرفت‎. ‎این جایزه را به همه زنان ‏ایران ،مادرم، مادران فرزندان دربند، و دیگر‎ ‎مادران سرزمینم تقدیم می‌کنم که چگونه رنج کشیدن و در عین ‏حال مقاومت در‎ ‎برابر تبعیض را به ما آموختند، تا چگونه اعتراض کردن را به فرزندانمان و‎ ‎نسل‌هایی که در ‏پی می‌آیند بیاموزیم‎.


آرزو داشتم در این روز بزرگ که مصادف است با صدمین سالگرد روز جهانی زن و‎ ‎یادآور مبارزات حق ‏طلبانه زنان در سراسر دنیا، در میان شما باشم . اما در‎ ‎آخرین لحظات قبل از پرواز سوی دادستانی ایران ‏ممنوع الخروج و از این دیدار‎ ‎محروم شدم. این اتفاق اما چندان غریب نیست چرا که در دیار من، زن بودن و‎ ‎ندای حق طلبی سر دادن یعنی محرومیت و مبارزه‌ای مداوم. افتخار می‌کنم که‎ ‎زنی سکولار و متعلق به ‏جنبشی فمینیستی هستم که پیشینه 100 سال مبارزه‏‎ ‎ومقاومت برای احقاق حقوق زنان را دارد. بیش از صد ‏سال است که ما نیز هم‎ ‎چون بسیاری خواهرانمان در سراسر دنیا برای دستیابی به بدیهی ترین حقوق خود‎ ‎چون حق انتخاب در زندگی فردی و اجتماعی و از جمله حق انتخاب پوشش تلاش‎ ‎کرده ایم. اما هر بار قربانی ‏سیاست دولت‌های ایدئولوژیک شده ایم. به ویژه‎ ‎طی سه دهه پس از انقلاب “اسلامی” بسیاری از دستاوردهای ‏زنان پیشکسوت ما‎ ‎قربانی این سیاست‌ها شد : قوانینی چون قانون حمایت خانواده لغو شد و آزادی‎ ‎در انتخاب ‏پوشش به اجبار در نوع پوشش تبدیل شد و به قالب قانون در آمد‎.


اکنون بیش از سه دهه است که برای کسب حق طلاق و برابری در ازدواج تلاش‎ ‎کرده ایم، گفته ایم داشتن این ‏حق برای مرد که بیش از یک زن داشته باشد‎ ‎تحقیر مضاعف زن است، اما این قانون مردانه همچنان به قوت ‏خود باقی مانده‎ ‎است. سال‌هاست که می‌گوییم چرا هنگام بروز یک حادثه و یا تصادف زن بودن و‎ ‎مرد بودن ‏در تعیین میزان خسارت موثر است و دیه زن نصف دیه مرد است؟‎ ‎می‌پرسیم چرا در قوانین ما «مرد بودن» ‏معیار واحد انسانی به شمار می‌آید و‎ ‎سهم ما زنان نسبت به این واحد، یک دوم و در مواردی حتی کمتر نیز ‏است‎.


می گوییم در جامعه ما درصد بالای تحصیل زنان و تلاش روزمره آنان برای حضور‎ ‎در حوزه‌های اجتماعی، ‏سیاسی و فرهنگی گواهی می‌دهد فرهنگ بسی پیش تر از‎ ‎قانون است و نشان می‌دهد که نمی‌توان همچنان در ‏قانون عقب تر از فرهنگ‎ ‎ماند. می‌پرسیم اگر ایران به کنوانسیون بین المللی مدنی و سیاسی و‎ ‎کنوانسیون‌های ‏بین المللی اقتصادی و اجتماعی پیوسته و پس می‌باید متعهد به‎ ‎اجرای آنها باشد، پس چرا متعهد نیست؟ ‏می‌پرسیم اگر طبق این کنوانسیون‌ها‎ ‎هر نوع تبعیض از جمله تبعیض بر اساس جنسیت ممنوع است چرا ‏قوانین ما چنین‎ ‎تعهداتی را در بر ندارند ، مثلا چرا برای پذیرش زنان در دانشگاه سهمیه‎ ‎جنسیتی قائل ‏می‌شوند؟‎


سال‌هاست از بالابردن سن کیفری در قانون می‌گوییم اما همچنان با کودکان‎ ‎دختر و پسربالای 9 سال و 15 ‏سال که مرتکب جرم وخطا می‌شوند مانند بزرگسال‎ ‎رفتار می‌شود و تنها تخفیف قائل شده این است که اجرای ‏حکم اعدام محکوم‎ ‎شدگاه به 18 سالگی موکول می‌شود . ما در عین ابراز مخالفت با اعدام‎ ‎می‌پرسیم چرا به ‏اعدام «کودکان بزرگسال شده» پایان نمی‌دهید؟‎


سال‌هاست بسیاری زنان ایرانی در جامعه ما به خاطر ازدواج با مردان افغانی‎ ‎یا عراقی با دشواری فراوان ‏رو به رو هستند چون بر اساس قانون ،تابعیت مادر‎ ‎ایرانی، فرزند او را تبعه ایران نمی‌کند و ما می‌پرسیم ‏چرا؟‎


سال‌هاست ، در جامعه‌ای که قانون آن به دفاع از سنت‌های زن ستیز بر‎ ‎می‌آید، از پایان دادن به خشونت‌های ‏ناموسی و سنگسار می‌گوییم اما همچنان‎ ‎قتلهای ناموسی و سنگسار قربانی می‌گیرد . حال دیگر این جنایات ‏جزو فرهنگ و‎ ‎سنت آن جامعه نیست بلکه نمودار خشونتی است که زیر سایه قانون هر روز‎ ‎پروارتر و ‏قدرتمندترنیز می‌شود‎.


هم اکنون دختران و پسران بسیاری در خیابان‌ها و میادین شهر، به خاطر نوع‎ ‎پوشش شان توسط ماموران ‏پلیس تحت عنوان طرح امنیت اجتماعی مورد بازداشت و‎ ‎توبیخ قرار می‌گیرند‎ .


جنبش‌های اجتماعی درایران از جمله جنبش‌های دانشجویی و کارگری و معلمان با‎ ‎طرح خواسته‌های آزادی ‏خواهانه وعدالت طلبانه خود صداهای گوناگون مدنی در‎ ‎جامعه ما هستند. اما در حال حاضر بسیار از فعالان ‏این جنبش‌ها در زندان‎ ‎بسر می‌برند و جلوگیری از ارتباط گسترده بین این جنبش‌ها بایکدیگر و سرکوب‎ ‎آنها ‏رو به افزونی است‎ .


ما فعالان جنبش زنان به روش‌های گوناگون مدنی، نقش و تاثیر قوانین تبعیض‎ ‎آمیزرا در زندگی مان نشان ‏می‌دهیم . با نقد و اعتراض به قوانین خشونت‎ ‎آمیز، خواهان تغییر آنها می‌شویم. در برابر این اعتراض از ‏سوی حاکمیت‎ ‎محکوم به اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام می‌شویم. اما هیچ وقت به‎ ‎این پرسش پاسخی ‏داده نمی‌شود که اگر ما فعالان مدنی و فعالان جنبش زنان یا‎ ‎شهروندان این جامعه برهم زننده امنیت ملی یا ‏امنیت اجتماعی هستیم ، مدعیان‎ ‎حفظ امنیت مدنی جامعه چه کسانی هستند؟‎


با همه فشارها، تلاش کرده ایم برای تحقق خواسته‌های حقوق بشر ی وانسانی‎ ‎خود عمل کنیم. کوشیده ایم با ‏بررسی تجربه گذشتگان و تقویت حافظه تاریخی‎ ‎مان،با بهره گیری از تجربیات مبارزاتی فمینیست‌های ‏پپشکسوت مان در ایران و‎ ‎درجهان،با درس گیری از دستاوردها و شکست‌های آنها، با آموختن از تلاش‌های‎ ‎تئوریک و آگاهی بخش آنها در خارج از کشور وتبعید و به مدد تجربه عملی‎ ‎روزمره مان، نه تنها بر غنای ‏نظریمان بیافزاییم که ظرفیت مان را نیز در‎ ‎شنیدن صداها و دریافت دیدگاه‌های متفاوت و متنوع افزون کنیم. ‏بدین سان‎ ‎کوشیده ایم روش‌های مبتکرانه را در گشایش عرصه برای مبارزات حق طلبانه‎ ‎زنان و تغییر ‏موقعیت نابرابر آنان در قانون به کار بندیم‎.


یکی از این تمهیدات بهره گیری از تجربیات خواهرانمان در کشورهای منطقه و‎ ‎تبادل اطلاعات و و انتقال این ‏تجربیات به یکدیگر است. این امر قدرت جنبش‎ ‎زنان در سطح منطقه و فراتر از آن در سطح جهانی افزون ‏می‌کند و جنبش‌های‎ ‎زنان در داخل کشورها را زیر چتر حمایتی شبکه‌های جهانی زنان قرار می‌دهد و‎ ‎به رشد ‏آنان مدد می‌رساند. کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‎ ‎آمیز یکی از روش‌های خلاق جنبش ‏زنان در ایران است که با الهام از فعالیت‎ ‎خواهرانمان درمراکش پی گرفته شده است. حرکتی را که آنان با ‏حمایت دولت شان‎ ‎برای تغییر قوانین به ثمر رساندند ما از پایین و از طریق جمع آوری امضا و‎ ‎با اتکا به گفت ‏و گوی “چهره به چهره” با زنان و مردان برای عمومی کردن‎ ‎مطالبات حقوقی مان پیش گرفته ایم تا با ارائه ‏امضاها به نهاد‌های‎ ‎قانونگذاری و طرح خواسته یک میلیون نفر مبارزه برای تغییر قوانین تبعیض‎ ‎آمیز ‏جنسیتی را گسترش دهیم‎.


اکنون پس از یک سال و نیم، که آغاز به کار این جنبش می‌گذرد گرچه نتوانسته‎ ‎ایم به تغییر این قوانین دست ‏یابیم اما توانسته ایم با گسترش آگاهی، ایجاد‎ ‎بحث و کاربست شیوه گفتگو‌های خلاق و دمکراتیک ، گفتمان ‏برابری حقوقی را در‎ ‎لایه‌های مختلف جامعه و حتی در سطح نهادهای رسمی قدرت مطرح کنیم و آنها را‎ ‎به ‏واکنش یا پاسخ وابداریم . در این فرایند کوشیده ایم به دمکراتیزه کردن‎ ‎جامعه مدنی بپردازیم زیرا بر این ‏باوریم که توجه به حقوق زنان پیش شرط‎ ‎دموکراسی است و نمی‌توان به بهانه حاشیه‌ای بودن مسائل زنان در ‏مبارزه‎ ‎برای دمکراسی خواهی حقوق آنان را قربانی کرد . به اعتقاد ما مسیر دموکراسی‎ ‎خواهی از احقاق ‏حقوق زنان می‌گذرد‎.


اکنون در عرصه جهان، بسیاری ، کمپین یک میلیون امضا را با خواسته‌های مشخص‎ ‎و عینی اش، با روش ‏مسالمت آمیزش یعنی جمع آوری امضا، با هزینه پردازی‎ ‎کنشگران و وکلای مدافع اش که به رایگان وکالت ‏این این فعالان را برعهده‎ ‎می‌گیرند می‌شناسند. تا کنون بیش از 50 نفر از فعالان کمپین شامل زنان و‏‎ ‎مردان ‏برابری خواه در تهران و شهرستان‌ها که غالبا متعلق به نسل جوان ما‎ ‎هستند حین جمع آوری امضا در فضای ‏عمومی نظیر مترو و پارک و دیگر مکان‌های‎ ‎تجمعات زنان یا هنگام برگزاری کارگاه‌های آموزش حقوق زن ‏و یا فعالیت‎ ‎نوشتاری در وب سایت این کمپین ( تغییر برای برابری )بازداشت ، یا دادگاهی‎ ‎و یا تهدید به ‏بازداشت شده‌اند . هم اکنون دو نفر از فعالان حقوق زن‎ ‎همچنان در زندان بسر می‌برند‎.


در دل همین حرکت، مادران اعضای کمپین نیز فعال شده اندتا با حمایت از‎ ‎فرزندان بازداشت شده خود و پی ‏گیری وضعیت و خواسته‌های آنها در این مقاومت‎ ‎مدنی حامی و همراه شان باشند. ورود مادرها ، پدرها و ‏دیگر افرادخانواده به‎ ‎جنبش‌های برابر ی خواهانه و صلح جویانه شعاع این حرکات را گسترده تر کرده‎ ‎و ‏ارتباط بین جنبش‌ها ی متفاوت را افزایش داده است. اکنون بسیاری از‎ ‎فعالان جنبش‌های دانشجویی و کارگری ‏همچنان در زندان هستند و خانواده‌های‎ ‎آنان اعضای فعال این جنبش‌ها محسوب می‌شوند‎.


امروز آوازه کمپین “ تغییر برای برابری” نه تنها با کوشش کنشگران آن در‎ ‎داخل که به مدد حامیان این کمپین ‏و شبکه‌های جهانی فمینیست‌ها و مدافعان‎ ‎ایرانی حقوق بشر و نیز فعالان غیر ایرانی،مرز‌های جغرافیایی را ‏پیموده‎ ‎است. فعالیت‌های مجدانه افراد و سازمان‌ها ونها دهای حقوق بشری و فمینیستی‎ ‎و نیز رسانه‌های خبری ‏در پی گیری وضعیت فعالان جنبش زنان در ایران و‎ ‎انعکاس خواسته‌ها و تلاش آنها در محافل بین المللی ‏ستودنی است . به راستی‎ ‎می‌توان گفت که اگر ما زنان ایران با تکیه به واقعیت‌های عینی و ملموس‎ ‎سیاسی و ‏اجتماعی جامعه مان به در افکندن طرحی برای بیان اولویت‌ها و‎ ‎خواسته‌هایمان قادر شده ایم ، این خواسته‌ها ‏با تلاش فعالان جنبش‌هاو‎ ‎نهادهای حقوق بشری در سراسر دنیا دنبال شده و هر چه بیشتر بازتاب یافته‎ . ‎درواقع تداوم جنبش ما در گرو کوشش جمعی حق طلبان داخلی و بین المللی بوده‎ ‎و هست‎ .


جنبش برابری خواهانه در ایران ، امرو ز به یمن این ارتباط و این مشارکت‎ ‎فعالانه تداوم دارد و هم این هر ‏روز به ما قدرتی افزون تر می‌دهد. و البته‎ ‎مخالفت نیروهای زن ستیرو عدالت ستیز را نیز در تقابل با ما ‏گسترده تر‎ ‎می‌کند. اما جه باک ! فعالیت مسالمت آمیزی که به آن ایمان داریم مقاومت‎ ‎مدنی مان را افزایش ‏داده است . و این واقعیت مداوما به ما نیرو می‌بخشد‎ : ‎نیروئی که در زندگی روزمره ما جاری ست ، زایاست ‏و خلاق است و شور آفرین‎ ‎است و قدرت بخش . و به جان پاسش می‌داریم‎ .‎