دولت تمام تلاشش را می کند که وقت بیشتری را تلف کند که نامزدهای اصولگرایان بتوانند تبلیغات شان را بکنند، اما نامزدهای اصلاح طلبان نتوانند وقتی برای تبلیغات داشته باشند. از طرفی هنوز یک سر لیست دست شورای نگهبان است و ول کن معامله نیست، از طرف دیگر سر دیگر لیست را کروبی و هاشمی گرفته اند و دارند می کشند. این وسط جر نخورد شانس آوردیم. ممکن است فکر کنید که باید در انتخابات چه کنیم؟ تحریم کنیم؟ در انتخابات شرکت کنیم؟ شرکت محدود کنیم؟ تحریم نامحدود کنیم؟ من تا فردا و پس فردا هم تصمیم ندارم تصمیم بگیرم، فقط فکر می کنم باید به چند موضوع توجه کرد.
اول: به همان دلیل که خاتمی از هاشمی و هاشمی از کروبی بهتر است، کروبی از مصباح یزدی و حسینیان بهتر است.
دوم: اگر می توانیم ده نفر از 290 نفر را انتخاب کنیم، بهتر است همان ده نفر را انتخاب کنیم.
سوم: انتخابات فقط برگزیدن یک مجلس نیست، بلکه داشتن فرصتی یک ماهه برای گفتگوی سیاسی در میان ملت است.
چهارم: مجلس هشتم فقط بنا نیست در یک سال باقیمانده دولت نهم قدرت داشته باشد، بلکه پس از انتخابات ریاست جمهوری هم وجود دارد.
پنجم: تمام بازی رد صلاحیت فله ای و تائید صلاحیت قطره ای، برای این بود که مردم در انتخابات شرکت نکنند، تائید صلاحیت های دو هفته گذشته مهم ترین پیروزی واقعا سیاسی نیروهای اصلاح طلب است، حتی اگر از هزار نفر فقط پنجاه نفرشان به درد بخور باشند.
ششم: خودمان را بکشیم هم حداقل 50 درصد مردم در انتخابات شرکت می کنند، فقط با عدم مشارکت آن ده درصد شانس انتخاب سی تا چهل درصد مجلس بعدی را از دست می دهیم. حتما دارید فکر می کنید معنای ریاضی حرف من چیست؟ اصولا در ایران ریاضیات و سیاست خیلی به هم مربوط نیستند.
هفتم: کسانی که وارد مجلس می شوند، کسانی نیستند که از مجلس بیرون می آیند، همین حداد عادل وقتی وارد مجلس شد موجودی منطقی و خردمند به نظر می رسید، درست برعکس افروغ وقتی وارد مجلس شد، موجودی غیرقابل تحمل به نظر می آمد.
هشتم: در هیچ مجلسی بیش از بیست نفر شخصیت بزرگ اثرگذار نیستند، به همین دلیل مهم این است که معتقدان به یک رویه سیاسی مثلا اصلاح طلبی به مجلس بروند، حتی اگر کسانی باشند که تا یک ماه قبل کسی اسم آنها را نشنیده باشد. در مجلس سیاهی لشکرها بیشتر اهمیت دارند تا ژنرال ها.
نهم: آنچه مهم است حضور نیروهای میانه رو و منتقدان دولت احمدی نژاد در مجلس است، فرقی نمی کند که این افراد طرفدار اعتماد ملی باشند و یا اصلاح طلب و یا حتی مثل لاریجانی نورچشمی باشند، همین که آدمهای معقولی باشند بهتر از موجودات نامعقول و دیوانه است.
دهم: اگر کسی برای خریدن نفت و تحریم داروخانه می خواهد به محل رای گیری برود، بهتر است خودش را خسته نکند و بیخودی همه جا را آبپاشی نکند.
نتیجه گیری: اگر فکر می کنید با این مقدمات نظر من این است که باید در انتخابات شرکت کنیم اشتباه می کنید، چون فکر می کنم هنوز تصمیم گرفتن زود است. اصلا با این حرف هایی که من زدم، آدم می تواند نتیجه گیری کند؟
چرا فقط تحریم می کنیم؟
طبیعی است که وقتی به عنوان یک ایرانی به انتخابات فکر می کنیم، اولین کاری که به نظرمان می رسد این است که انتخابات را تحریم کنیم. به لحاظ روانشناسی این تصمیم دلایل فراوانی دارد.
1) تحریم کردن اولین کاری است که به ذهن مان می رسد، دردسر های بعدی را هم ندارد.
2) وقتی در انتخابات شرکت کنیم، مجبوریم از چیزی دفاع کنیم، اصولا این کار برای یک ایرانی سخت است.
3) وقتی انتخابات را تحریم کنیم، می توانیم راحت توی خانه بخوابیم و مجبور نیستیم ریخت نحس کسانی که پای صندوق حضور دارند تحمل کنیم، در عوض تا چهار سال ریخت نحس دولت و مجلسی را تحمل می کنیم که از صبح تا شب خیابان ها را کنترل می کنند.
4) وقتی انتخابات را تحریم می کنیم، خودمان را شریک جنایات حکومت نمی کنیم و اجازه می دهیم این جنایات بیشتر شود.
رهبر کوبا انتخاب شد
و سرانجام کاسترو رفت و یک کاستروی دیگر آمد. تمام جهان دیروز منتظر خبر انتخاب رئیس رهبر جدید کوبا بود. همه فکر می کردند « آیا رائول کاسترو رئیس جمهور خواهد شد؟» و عجیب است که همه هم درست فکر می کردند، چون هیچ احتمال دیگری وجود نداشت.