اتوبیوگرافی خنثی با طعم جنگ !

نویسنده
یوسف محمدی

» پرده نقره‌ای/ اکران تهران

چ/ نویسنده وکارگردان: ابراهیم حاتمی کیا، مشاورهنری کارگردان : بهرام عظیم پور، مدیربرنامه ریزی : مصطفی احمدی، دستیارکارگردان: علیرضا صالحی، منشی صحنه: الهام راد، تهیه کننده : مهدی کریمی، مدیرتولید : سید علی قائم مقامی، مدیرفیلمبرداری: حسین جعفریان، صدابردار: بهمن اردلان، طراح صحنه ولباس : عباس بلوندی، طراح چهره پردازی: مهرداد میرکیانی، تدوین : مهدی حسینی وند

بازیگران: فریبرزعرب نیا، سعید راد، مریلا زارعی، بابک حمیدیان، مهدی سلطانی، اسماعیل سلطانیان، امیررضا دلاوری، خسروشهراز، مژگان خالقی، پیام لاریان، رضا نوری.

خلاصه داستان: روایت مقطعی ازجنگ درمنطقه پاوه درکردستان که جدالی نافرجام میان ارتش آزاد کرد ونیروهای دولتی، ورود چمران به چنین موقعیتی باعث شکل گیری فضایی متفاوت در منطقه می گردد.

انقلاب ایران درسال ۵۷ وتبعات حاصل ازآن ازنگاه جامعه شناختی تا به امروزهم درزیرساخت های جامعه نمود دارد. حضورجناح ها ونیروهای متضاد درچنین اتفاقی باعث شکل گیری نگرشی درسالهای بعد ازانقلاب گردید که حیات آن را می توان به سادگی درسالهای اولیه جنگ ایران – عراق ردیابی کرد. روزهای آغازین جنگ به دلیل حضورنیروهای داوطلب، سپاه، ارتش و… واجد ناگفته هایی ست که تا به امروزکمتردرسینمای ایران به آن پرداخته شده است. گسست میان اقوام ایرانی ودرخواست جدایی طلبی، موضوعی ست که دردوره هایی ازتاریخ ایران برخی ازاقوام به آن دامن زده اند. جامعه کردنشین ایران یکی ازآن اقوامی ست که می توان به سادگی حضوربرخی ازچنین افرادی را درآن مشاهده نمود. تمرکز براختلاف های قومی وتفکرات قبیله ای به دلیل محدودیت ها وفشارها همیشه یکی ازمضمون هایی ست که درسینمای ایران تبدیل به تابوگردیده است. چنین ساختاری درژانرسینمای جنگ هم قابل مشاهده است. ابراهیم حاتمی کیا فیلمسازی ست که پس ازسالها دوری ازچنین ژانری با ساخت “چ” به شیوه فیلمسازی خود بازگشته است. جهان فیلمنامه برمبنای تقابل نیروهای آزاد کرد با نیروهای سپاه درشهرپاوه شکل  می گیرد. ساخت روایی اثربا حضوردونیرومحرکه دیگردرساحت فرمیک قصه تکمیل می گردد، حضور مصطفی چمران درمیان نیروهای دولتی وفرمانده نیروهای آزاد کرد “ازدوستان گذشته چمران درآمریکا”

فیلمسازدرساختارفرمیک، گزینش های متناسبی با فضاها ولوکیشن های متفاوت اثرش انجام داده است. همین اتفاق باعث شکل گیری ریتم وضربآهنگی منسجم دردرون قاب وبیرون قاب می گردد. سکانس افتتاحیه با ورود هلی کوپتری که چمران درآن حضوردارد درآسمان پاوه، آغازمی گردد. فیلمسازاولین نشانه خود را درفصل فوق به مخاطب عرضه می دارد. “نگاه چمران به پرنده یی که آزادانه درآسمان پروازمی کند” پرنده به مثابه نشانه یی شمایلی مبدل می گردد که عنصرجنگ را درنقطه مقابل آزادی قرارمی دهد. طرح چنین نگرشی درفصل آغازین ناتمام نمی ماند وفیلمسازبا طراحی نشانه های گوناگون تا به انتهای اثرچنین دیدگاهی را گسترش می دهد. حاتمی کیا درانتخاب زوایای دوربین، نحوه برش نماها وبرقراری ارتباط ارگانیک میان آنها، انتخاب متناسب بازیگران وهدایت شان، بکارگیری هوشمندانه ترکیب بندی درصحنه های داخلی، خلق صحنه سقوط هلی کوپترو… بسیارموفق عمل می کند؛ اما اثر زمانی درمواجهه با خواست های مخاطب کم توان می گردد که نمی تواند ارتباط هارمونیکی میان محتوای طرح شده وجلوه های بصری وفرمیک برقرارکند. محوری ترین کاستی دراین زمینه درشخصیت چمران قابل مشاهده است. هرچه رویدادها درساختارمحوری قصه گسترش می یابد حضورچمران تنها به حضوری فیزیکی بدل می گردد. طراحی دیالوگ های تبلیغاتی – شعاری، طراحی رفتارهای منفعل در مواجهه با حوادث منطقه ازوی تصویری کم رمق بوجود می آورد که مخاطب قرابتی با آن نمی یابد. گرچه فیلمسازتلاش می کند تا درفصول میانی با طرح زندگی خصوصی چمران درلبنان واستفاده از مجموعه تصاویری که همسروفرزندان اورانشان می دهد جهانی متفاوت با جهان زمان حال روایت کند. حاتمی کیا به چنین روایتی هم بسنده نمی کند وزنی را به بدنه قصه می افزاید تا بخشی ازناگفته های خود درارتباط با جنگ را به مخاطب انتقال دهد. همسرسیروان “مریلا زارعی” به نمادی اززنانی تبدیل  می گردد که به هیچ وجه خواهان جنگ نیستند وتنها درپی آرامش اند. فیلمسازفصل پایانی قصه اش را با به تصویرکشیدن محاصره نیروهای دولتی توسط ارتش آزاد کرد به پایان می رساند. سکانس پایان بندی هم بدون رعایت توالی منطقی رویدادها به اتمام می رسد. درست درلحظه ای که مخاطب درانتظارمواجهه ودرگیری میان نیروهای کرد وچمران است، فیلمسازبا ارجاع به رویاهای چمران با خانواده اش اثررابه پایان می رساند. “چ” اتوبیوگرافی خنثی وکم اثری است که درحوزه محتوا چندان موفق عمل نمی کند، اما درامی منسجم درحوزه فرم است که نشان ازبازگشت قوی حاتمی کیا به عرصه سینمای جنگ دارد.