جشنواره ♦ سینمای ایران

مهدی عبدالله زاده
مهدی عبدالله زاده

‏روژین خالدیان: جشنواره لوکارنوی امسال، پذیرای میهمانی بی سر و صدا و مهجور از سینمای ایران بود. ‏‏”ولات افسانه”، فیلم ایرانی-کردی حاضر در بخش مسابقه “سینماگران عصر حاضر” بود که نمایش اش ‏نادیده انگاری رسانه های فارسی زبان و بی توجهی جشنواره و استقبال نه چندان گرم منتقدان و مخاطبان را ‏به همراه داشت. این فیلم نخستین ساخته بلند رحیم ذبیحی در مقام کارگردان است. او به جز این هفت فیلم ‏کوتاه را در کارنامه اش دارد.‏

نگاهی به فیلم افسانه ولات

‎ ‎و بازهم کپی برداری…‏‎ ‎

afsanevellatb.jpg

همچون تمام فیلم هایی که تا به حال توسط کارگردانان کرد ایرانی ساخته شده، این فیلم نیز حکایت نابسامانی ‏آوارگی و ستمدیدگی کرد هاست. این رویکرد که از سال 1999 با فیلم مستند زندگی در مه به کارگردانی ‏بهمن قبادی پاگرفت حالا در کمتر از 9 سال بدل به جریانی در سینمای ایران شده که می توان آن را با ‏جشنواره زدگی متاثر از سینمای عباس کیارستمی مقایسه کرد. فیلمسازانی چون رحیم ذبیحی به همان مشکلی ‏گرفتار آمده اند که پیش از این در پی تقلید و کپی برداری از آثار موفق کیارستمی گریبانگیر شمار زیادی از ‏کارگردانان جوان و جویای نام شده بود. ‏

ولات افسانه بر مبنای ایده ای بکر و تاثیر گذار شکل گرفته است: در روز های برگزاری محاکمه صدام ‏حسین و اعضای برجسته دیکتاتوری رژیم بعث، یکی از قربانیان دد منشی های صدام، در کردستان ایران ‏در پی جمع آوری امضا از سایر قربانیان است تا پس از تهیه طومار، آن را به بغداد ببرد و به دادگاه ارائه ‏دهد. اما دست آخر در حال عبور غیر قانونی از مرز با زن و کودکی دیگر، گرفتار یخبندان می شود و برای ‏نجات جان آن دو به ناچار برای برافروختن آتش، کاغذ های طومار را می سوزاند. زن و کودک پیش از ‏فراهم شدن آتش جان می بازند. فردای آن روز، صدام به دار آویخته می شود، بدون آن که از بیداد او به کرد ‏ها حرفی به میان آمده باشد.‏

از نظر مضمون، این فیلم را میتوان چرخشی اساسی در رویکرد به طرح معضلات کرد ها دانست. این که در ‏چنین اثری، برخلاف رویه مرسوم، دولت ایران تا به این حد مبری از هر گونه سهم در ستم جلوه داده شود- تا ‏حدودی شک بر انگیز و تعجب آور است. نمی توانم به صراحت و اطمینان بگویم که مضمون فیلم از سوی ‏دولت یا معاونت سینمایی هدایت شده، اما دست کم می توانم بگویم که در میان نمونه های مشابه، این نخستین ‏اثری است که به جای طرحِ ستمدیدگی کرد ها در سطح کلان، دست به انتخاب و حذف می زند و بدل به ‏محصولی بی خطر برای رژیم مرکزی ایران می شود. از این منظر، چنین فیلمی که آشکارا سعی در تقلید ‏ساختاری از سبک و سیاق فیلمسازی چون بهمن قبادی دارد، به لحاظ مضمونی با روح حاکم بر آثار او بیگانه ‏است. در حالیکه قبادی، همواره از جفای جبر گونه بر قوم کرد در فغان است و به دلیل نگاه کلان و عمیقش ‏به موضوع، با پرهیز از مصلحت اندیشی هیچ عامل جبر و جفایی را از قصه اش حذف نمی کند، می بینیم که ‏این فیلم از ابتدا صرفا در پی بهره برداری از واقعه تاریخی اعدام صدام است و عملا بخشی از واقعیت را ‏به نفع ایران مصادره می کند. از این رو و در شرایطی که عملا سینمای ایران دشوار ترین سال ها را برای ‏فیلمسازی کرد ها تجربه می کند، می توان احتمال سفارشی بودن این فیلم را دور از ذهن ندانست.‏

این شائبه زمانی قوی تر می شود که ببینیم آن ایده بکر و تاثیر گذار که در ابتدا به ان اشاره شد چگونه با بی ‏تدبیری به یک قصه ی نامنسجم و کم مایه بدل شده. حکایت رسیدن از ایده تا متن در این فیلم حکایت کت ‏دوختن برای یک دکمه است. اساسا می شود گفت که فیلم جز این ایده هیچ حرف و قصه ای ندارد. فیلمساز به ‏پیروی سطحی و کورکورانه از عناصر جذابی که در سبک و سیاق فیلمسازی قبادی دیده می شود سعی در ‏خلق حاشیه های جذاب و ایجاد داستان های فرعی دارد. به عبارتی، او می خواهد با تکیه بر لطائف شیرین و ‏رخداد های تلخ، و نشان دادن توامان آنها الگوی تراژیکمیک را در فیلمش به کار بندد. اما از درک این نکته ‏عاجز می ماند که بدون یک قصه پر مایه و یک تم محوری که می توانست به انسجام اثر بیانجامد، نمی توان ‏نتیجه ای فرا تر از چند موقعیت طنز نه چندان جذاب را انتظار داشت.‏

ساخت این فیلم و روانه کردنش به جشنواره ای چون لوکارنو و حضور بی حاصلش بیش از آن که نگرانی ‏تولید سفارشی در بدنه سینمای مستقل را در پی داشته باشد، زنگ خطری است برای شروع دوباره ی یک ‏روند بی حاصلِ کپی برداری از نوع دیگر. سینمای ایران بیش از ده سال ضرر چنین کوته بینی ها را داده ‏است و نتیجه اش را هم می شود در افول این سینما از دو سال پیش به این سو دید. معضلات کردها آن چنان ‏در سیر تاریخ و جغرافیا گسترده است که می شود سالها درباره آن فیلم ساخت. اما اگر این روند به درازا ‏بیانجامد فیلمسازان دیگری که توان و قابلیت پرداخت به این موضوعات را دارند، از آفتی چنین در امان ‏نخواهند بود.‏