تنها صداست که می ماند
غوغای نای بنان
حتا اگر “آمدی جانم به قربانت”، “یار رمیده”، “می ناب”، “خاموش”، و سرود همیشه جاوید ای ایران را هم نادیده بگیریم میتوان فقط به خاطر “الهه ناز” او را مورد ستایش قرار داد.
مردی که در طول 50 سال فعالیتاش برای موسیقی ایران آبرو خرید و هزاران ایرانی را جذب رادیوی نوپای دههی بیست کرد.
صحبت از “غلامحسین بنان” استاد مسلم آواز ایرانی است.هنرمندی که با کمترین تردید میتوان پیشوند “استاد” را قبل از نامش ذکر کرد.
غلامحسین بنان اردیبهشت 1390 به جمع خانوادهی کریم خان بنان الدوله نوری اضافه شد؛این شانس را داشت که خانوادهی پدری و هم مادریاش که نسبتی هم با قاجاریه داشتند از تمکن مالی و ذوق هنری خوبی بهره میبردند.
پدر صدایی زیبا داشت، مادر پیانو می زد، خاله نی می نواخت. خواهرانش نزد مرتضی خان نی داود تار آموزش دیده بودند.
آموزش از 11 سالگی
بنان در یازده سالگی نزد نی داود به یادگیری آواز پرداخت. ضیاءالذاکرین، روحانی خوش صدا و سیف مربیان بعدی آوازی او بودند. او درسال 1321 وارد رادیو شد و نخستین کارهای خود را در برنامه گلها عرضه کرد. او عضو شورای موسیقی رادیو، استاد آواز هنرستان موسیقی تهران و بنیانگذار انجمن موسیقی ایران بود.
استاد آواز ایران در طول فعالیت هنری خود، حدود 350 آهنگ را اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای او را پدید می آورد، زیر و بمها و تحریرات صدای او است که مخصوص به خودش میباشد. بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت. تصنیف زیبا و روح پرور “الهه ناز” او بهترین معرف این ادعا میباشد. بنان را میتوان به حق بزرگترین اجرا کننده آهنگهای سبک وزیری - خالقی دانست. او همچنین در کنار ادیب خوانساری از بهترین اجرا کنندگان آثار صبا و محجوبی محسوب میشود. استعداد شگرف او در مرکب خوانی و تلفیق شعر و موسیقی بارها ستایش موسیقی دانان معاصرش را بر انگیخته است.
بنان استثنایی بزرگ
بنان با هنرمندان بنام آن زمان چون عبادی، کسایی، روح الله خالقی و محجوبی همکاری و همنوایی داشته است.
دکتر داریوش صبور در کتابی با عنوان از نور تا نوا ضمن نگاشتن سرگذشت بنان، نظر همه کارشناسان را درباره صدای او پرسیده و خاطرات و نامههای او را نیز گردآوری کرده است. در این کتاب، خواننده به یک اتفاق نظر بر میخورد. برخلاف بسیاری از داوریهای گوناگون ما ایرانیان در مورد هنرمندان که گاه به تناسب روزگار شیوه افراط و تفریط را بر میگزینیم، در مورد بنان همگان بر یک قول ایستادهاند. شاید بنان را از این جهت بتوان یک استثنا نامید.
غوغای نای بنان
نخستین بار گویا علی دشتی اصطلاح مخملی را در مورد صدای او بکار میبرد. عبدالرفیع حقیقت از غوغای نای بنان میگوید و ابوالقاسم حالت صدای او را اقیانوسی میداند که در حیطه وصف نمیگنجد. روح اله خالقی میگوید: “صدای بنان بسیار لطیف و شیرین و زیبا و خوش آهنگ است. کوتاه میخواند ولی در همین کوتاهی ذوق وهنر بسیار نهفته است.”
صدای بنان و خواب و بیدار
اما آنچه بنان را در زمان خود یگانه میکند تنها صدای خوش او که به خواب و بیدار مخمل میماند نیست. بنان با آشنایی به ادبیات فارسی و شناختی که از دستگاههای موسیقی و نوع بکارگیری آنان دارد شعر و موسیقی را آنچنان استادانه تلفیق میکند که به گوش و جان هر شنونده زیبا مینشیند.
تصادف و نابینا شدن
27 آذر ماه 1336 وقتی بنان با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی عقب بود تصادف کرد و در این سانحه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک دودی استفاده میکرد.
شادروان بنان، برای معالجه به خارج از کشور مسافرت کرد و بعد از برگشت از این سفر تصمیم گرفت در مواضع هنری خود بازنگری کند.
دیگر مثل مرثیه نمیخوانم
او می گفت: “من از این پس کوشش میکنم آثاری اجرا کنم که واجد وزنی شاد و شعری امیدوار کننده است. من جداً از ادامهی شیوهی قدیم که شباهت به مرثیه خوانی دارد خسته شدهام، البته در این زمینه سازندگان آهنگ باید با من یاری و همکاری کنند”. حاصل این تصمیم اجرای ترانههای دلنشین و سادهای است که اتفاقاً از خیلی از تصانیف آن دورهی رادیو زیباتر است.
به گفتهی همسرش، بنان بهترین اثر خود را “حالا چرا” و “کاروان” میدانست و میگفت: “کاروان را برای بعد از مرگم خواندهام”. اواخر عمر هم دلبستگی عجیبی به ترانهی “رویای هستی” پیدا کرده بود تا آنجا که با این آهنگ میگریست.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
آواز ماهور با غزل سعدی به مطلع “ همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی” و آواز دیلمان با شعر سعدی به مطلع “ چنان در قید مهرت پایبندم که گوئی آهوی سر در کمندم” و همچنین آواز اصفهان بر روی غزل “ آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود” از کارهای ماندگار استاد آواز ایران هستند.محل دفن صاحب صدای مخملین ایران در امامزاده طاهر کرج است.