۱- داعش با دو تاکتیک پیش رفته است: “ایجاد ترس” و “جنگهای غافلگیرانه”. داعش با مخابره تصاویر سر بریدن و کشتن خبرنگاران خارجی و ادعاهای گزاف مانند گسترش خلافت اسلامی به سراسر منطقه و جهان توانسته به هدف ایجاد ترس دست یابد؛ درحالیکه آمار و ارقام نشان میدهد که قصاب کرواتی منطقه ـ- بشار اسد ـ- به شکلی بسیار بیرحمانه تر و در تعدادی به مراتب بیشتر آدم میکشد و شهرها را ویران میکند اما چون جلوی دوربین سر نمیبرد و جگر نمیخورد، ظاهرا ترسناک بنظر نمیرسد.
اما تاکتیک داعش در اقدامات غافلگیرانه این است که وقتی درگیری در یک منطقه توجه همگانی را به خود جلب کرده، جبهه جدیدی ایجاد کند و حواسها را متوجه آن سازد و بدین ترتیب هم طرف مقابل را سردرگم کند و هم اینکه جبهه هایی که در آن شکست خورده را بی اهمیت جلوه دهد تا روحیه نیروهایش را حفظ کند. از حمله غافلگیرانه به عراق و تصرف مناطق گسترده ای از شهرهای سنی نشین در طول تنها چند روز، تا حمله غیرقابل انتظار به مناطق کردنشین عراق و بعد از آن حمله به ایزدی ها و سپس حمله به کوبانی همه با بکارگیری همین تاکتیک انجام شده است. بنظر میرسد که بعد از طولانی شدن جنگ در کوبانی و مقاومت جانانه کردها داعش میخواهد جنگ را به سمت بغداد ببرد تا توجهات را به سوی جبهه جدیدی بکشاند. میتوان انتظار یک حمله غافل گیرکننده دیگر از سوی داعش را داشت که این بار شیعیان را بیش از پیش به این درگیری بکشاند.
۲- دولت ترکیه با تعیین شروطی که برای حمایت از کوبانی گذاشت، خود را در موقعیت شکننده ای قرار داد. این مساله که حذف داعش در کنار حمله و حذف حکومت اسد به سرانجام می رسد، به لحاظ راهبردی استدلال درستی از سوی ترکیه بود اما چون این مساله بعنوان پیش شرط مقابله با داعش در کوبانی مطرح گردید موجب شد تا ترکیه به لحاظ اخلاقی در افکار عمومی محکوم و مورد سرزنش واقع شود و تعلل غیر قابل توجیه ترکیه در مقابله با داعش و دفاع از کوبانی، اعتراض افکار عمومی و به ویژه کردهای ترکیه و کردهای دیگر کشورها را موجب شود. با شدت گرفتن درگیری ترکیه با کردها در داخل کشور بنظر میرسد که صلح میان دولت ترکیه و کردها در موقعیت شکننده ای قرار گرفته و احتمال دارد در صورت ادامه وضعیت فعلی بزودی درگیری نظامی میان دو طرف پس از سالها از سر گرفته شود. این به معنای این است که ترکیه هم ممکن است درگیر نزاع و تنش داخلی شود.
۳- حکومت ایران بنظر میرسد که تا اینجا از درگیری منطقه تا حد زیادی در امان بوده و حتی خود را پیروز این نزاع میبیند. نزاعی که موجب شده تا جهان توجهی به کشتار قصاب منطقه - که هم پیمان جمهوری اسلامی است - نشان ندهد و در مقابل درگیر جنگ با داعش شود که در ظاهر جزو مخالفان اسد به شمار میروند؛ اگرچه داعش بیشترین خدمت را به حکومت اسد کرده و بطور متقابل منافع یکدیگر را تامین کرده اند. از سوی دیگر جمهوری اسلامی با استفاده از آنچه در کوبانی میگذرد، فرصت را مناسب یافته تا از تعلل ترکیه در مقابله با داعش و درگیری آن کشور با کردها بهره ببرد و موقعیت ترکیه را بعنوان رقیب منطقه ای خود و دشمن سرسخت حکومت اسد تضعیف کند. استفاده از این فرصت موجب شد که در ایران و در شهرهای کردنشین که کوچکترین تظاهرات اعتراضی با برخورد شدید حکومت مواجه میشود، اجازه انجام تظاهرات در دفاع از کوبانی داده شود. با این اقدام جمهوری اسلامی سعی کرد نشان دهد که حامی کردهای منطقه است و کردها در ایران میتوانند آزادانه در حمایت از کوبانی تظاهرات کنند درحالیکه در ترکیه نمیتوانند. در اصل این تظاهرات به این دلیل تحمل شد که شعارها علیه ترکیه داده می شد وگرنه اگر تنها قرار به اعلام همبستگی کردهای ایران با کردهای کوبانی بود و یا در تظاهرات شعارهایی هم علیه کشتار مردم سوریه توسط اسد داده میشد، بسیار بعید بود که حکومت ایران اینگونه تظاهرات را تحمل کند.
۴- بی ثباتی سیاسی در ترکیه و جنگ و درگیری در یک کشور دیگر در منطقه به نفع هیچ کشوری و بویژه مردم منطقه نیست. بروز جنگ و درگیری در کشورهای بزرگ منطقه اگر رقیبان آنها را در کوتاه مدت خوشحال میکند، در دراز مدت دودش به چشم کشورهای دیگر و همسایگان خواهد رفت. استراتژی اقدامات غافلگیرانه توسط داعش و ضدیت ایدئولوژیک این گروه با گرایش شیعه، دیر یا زود موجب باز کردن جبهه جدیدی برای نزاع با شیعیان خواهد بود و پای ایران را به این درگیری میکشاند. از سوی دیگر بالا گرفتن تنش میان حکومت ترکیه و کردها و وجود درگیری در مناطق کردنشین عراق و سوریه، مناطق کردنشین ایران را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد. حمایت جمهوری اسلامی از اسد بهترین بهانه را به دست گروههای افراطی سنی داده و موجب بدبینی شدید مسلمانان منطقه و اعراب نسبت به ایران شده است (نظرسنجی های اخیر نشان میدهد که متاسفانه ایران در میان مردم کشورهای منطقه محبوبیت بسیار پایینی دارد).
این منطقه پتانسیل زیادی برای آشوب و جنگ و درگیری دارد. بازگشت ثبات به این منطقه نیازمند این است که ترکیه، ایران و عربستان بعنوان سه بازیگر اصلی در بحرانهای موجود، اراده همکاری و بازگرداندن آرامش به منطقه را داشته باشند. ادامه این نزاع و آشوب در دیگر کشورهای منطقه، ایران را به جزیره ثبات تبدیل نمیکند بلکه دیر یا زود آتش را به مرزها و درون ایران میکشاند. باید در نظر داشت که ترکیه و عربستان از متحدان قدرت مندی در میان بازیگران جهانی برخوردار هستند درحالیکه جمهوری اسلامی حامیانی از جنس بشار اسد و روسیه دارد که هر دو در جهان منزوی هستند. برای خاموش کردن آتش این بحران، باید در یک توافق متقابل و منطقه ای، جمهوری اسلامی از حمایت از حکومت اسد دست بردارد و در مقابل عربستان هم حمایت خود را از نیروهای جهادی و تکفیری قطع کند و ترکیه نیز در کنترل مرزهای خود و مبارزه با داعش تعلل نکند. در این صورت احتمالا از حضور ایران در ائتلاف شکل گرفته برای مقابله با داعش هم استقبال خواهد شد. این ائتلاف جهانی تنها زمانی موفق به مهار بحران در منطقه خواهد شد که آتش آدم کشی و ویرانی برافروخته شده توسط داعش و اسد را همزمان خاموش کند. حل بحران داعش بدون حل بحران سوریه امکان پذیر نخواهد بود!