از جنگ لفظی تا جنگ واقعی

نویسنده

» مقاله کریستین ساینس مانیتور درباره تنش ایران و اسرائیل

اسکات پترسون

 

صدای طبل حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران همزمان با سخنان شبتای شویت مدیر  سابق سازمان اطلاعاتی آن کشور بلند تر شد. وی گفت دولت اسرائیل “نباید دست روی دست بگذارد و منتظر بماند تا دشمن برای حمله به سوی ما بیاید.”

آقای شویت در کنفرانس دانشگاه دست راستی بار ایلن گفت: “از آنجا که یک جنگ مستمر وجود دارد، تهدید دائمی است، و قصد دشمن در این مورد نابودی شماست؛ خط مشی صحیح عبارت از بازدارندگی است و نه تلافی.”

اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران از دیرباز دشمنان قسم خورده هم بوده اند. اما بر میزان غفلت، سوء تعبیر و شیطان دانستن یکدیگر از سوی آنان افزوده شده است. به گفته تحلیلگران، امکان بالا گرفتن مناقشه به طور خطرناکی تا حد یک رویاروئی مستقیم افزایش یافته است. این مسأله سبب شده واشنگتن نسبت به انجام یک حمله یکجانبه از سوی نزدیکترین متحدش اسرائیل هشدار دهد، حمله ای که به طور اجتناب ناپذیر پای نیروهای آمریکایی را به وسط می کشد. این نیروها همین حالا هم در عراق و افغانستان تحت فشار زیادی هستند.

مارتین کرولد تاریخ شناس نظامی از دانشگاه هبروی اورشلیم می گوید: “نگرانی واقعی این است که کسی تحت تأثیر اظهارات خود و رعب افکنی های آن قرار بگیرد. اما اگر قرار باشد شما نتیجه ای از تهدیدات لفظی بگیرید، باید این احساس تداعی شود که احتمال وقوع حمله پیشدستانه غیرممکن نیست. شما نمی توانید این گزینه را از روی میز بردارید. چرا باید این کار را بکنید؟”

انحراف فضای کلی سیاسی اسرائیل به سوی دست راستی ها به این معناست که اظهاراتی نظیر آنچه ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل عنوان کرده، بسیار نادر و کم سابقه بوده اند. وی گفته است ایران در حال حاضر “تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل” محسوب نمی شود.

تریتا پارسی محقق مرکز وودرو ویلسون واشنگتن گفت: “شما وقتی چنین حال و هوای سیاسی دارید، خودتان را در موقعیتی قرار می دهید که جایی برای یافتن راه حل دیگری وجود نخواهد داشت. ممکن است به راحتی در موقعیتی قرار بگیرید که مجبور به دست زدن به عملی شوید، حتی اگر بدانید این یک اقدام غیرعقلانی است، اما شما آن کار را به دلایل سیاسی انجام می دهید.”

هگای رام کارشناس مسائل ایران در دانشگاه بن گورین با این نظر موافق است.

دکتر رام گفت: “من به عنوان یک تاریخ شناس می دانم کنترل امور چگونه از  دست خارج می شود، چگونه ناگهان وضعیتی به وجود می آید که از عهده کنترل آن برنمی آیید و خود را در میانه یک جنگ می یابید. از آنجا که تهدیدات لفظی دو طرف شدید است و درگیر کننده  احساسات است، ممکن است به واقعیت تبدیل شود.”

شماری از کارشناسان مسائل ایران در اسرائیل معتقدند تهدید واقعی تهران محدود است و یا حتی اصلاً وجود خارجی ندارد. اما به گفته دکتر ون کرولد “هیچکس به آنها گوش نمی کند و شما آنها را در سرتیتر اخبار نمی بینید. اکثر اسرائیلی ها به دلیل ترس واقعی و یا به دلیل سیاسی، به نگرانی های هم اضافه می کنند.”

آن نگرانی های چند ساله به رأس هرم محاسبات استراتژیک اسرائیل نزدیک شده است و گاهی اولویت آن از مناقشه موجود با فلسطینی ها و حزب الله تحت حمایت تهران و دمشق هم بیشتر می شود. مسؤولان عالیرتبه اسرائیلی می گویند برنامه هسته ای ایران یک تهدید علیه “موجودیت” اسرائیل است.

تحلیلگران می گویند نتیجه این محاسبات می تواند به یک جنگ ناخواسته منجر شود.

 پارسی می گوید: “از اواسط دهه 1990 سیاست نمایشی ایران به صورت یک تهدید چشمگیر منطقه ای و جهانی وجود داشته است، و این غرب و خصوصاً ایالات متحده را تا حدی بر آن داشته که موضع افراطی تری را علیه این کشور اتخاذ کنند.”

نویسنده کتاب ائتلاف خیانتکارانه، معاملات پشت پرده اسرائیل، ایران و ایالات متحده، می گوید: “مردم بسیاری در اسرائیل که در دهه 1980 با ایران سر و کار داشته اند، و البته در دهه 1970 با آن مراوده داشته اند، این کشور را خوب می شناسند و کمتر وارد این گود می شوند. فاصله میان درک عملی و صحبت های فراوان از تهدید ایران … وضعیت خطرناکی را برای اسرائیل ایجاد می کند، زیرا تهدید متصور از ایران را به یک پیشگویی قابل تبدیل شدن به واقعیت مبدل می کند.”

در همین حال، دکتر رام می گوید حملات افراطی لفظی در هر دو طرف وجود دارد.

ریون پداتزور رئیس مرکز گفتمان استراتژیک کالج علمی نتانیا در سمینار هفته گذشته درباره ایران، هفت گزینه پیش روی اسرائیل را به نقد کشیده است: “اکثر این گزینه ها بد هستند و یکی از آنها که کمتر بد است، و در نهایت باید به آن تن بدهیم، ارعاب آشکار به شیوه هسته ای است.” آقای پداتزور که از دیرباز منتقد سپر دفاع موشکی بوده است، می گویئد این گزینه در صورت وقوع یک حمله هسته ای، “بی معنا” خواهد بود.

پداتزور می گوید اسرائیل باید زردادخانه هسته ای خود را آشکار کند و “قواعد بازی” را برای ایران روشن کند. “قاعده اصلی این خواهد بود که شما باید بدانید اگر موشکی از ایران به جهت غربی شلیک شود، چه اتفاقی خواهد افتاد. ما منتظر نخواهیم ماند تا ببینیم آیا این موشک هسته ای است یا خیر، بلکه به طور خودکار موشک های خودمان را شلیک خواهیم کرد و قم، تهران، تبریز، اصفهان و بقیه شهرها را نابود خواهیم کرد.”

پداتزور معتقد است اگر این موضع شفاف شود، جلوی تهران گرفته خواهد شد.

وی می گوید: “من فکر نمی کنم هیچ چیزی در میان منافع ملی ایران وجود داشته باشد که بتوان بر اساس آن  کشتن فقط  200 هزار یهودی را توجیه کرد.”

ون کرولد نیز درباره بازدارندگی به شیوه هسته ای بحث کرده است. او در سال 1997 به کریستین ساینس مانیتور گفت: “وقتی مائو و استالین بمب هسته ای ساختند، آرام گرفتند” و اگر ایران هم به تسلیحات هسته ای دست پیدا کند، “تأثیر مشابهی بر آنها خواهد داشت زیرا جنگ دیگر تفریحی نیست بلکه تبدیل به خودکشی می شود.”

این تاریخدان اعتقاد دارد بازدارندگی در مورد برخی کشورها کارآیی دارد اما گفته می شود ایران غیرمنطقی است و قابل ارعاب نیست. او می گوید ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل از او پرسیده بود “آیا ما زیاده روی نکرده ایم؟ تا جائیکه ضرر آن به دلیل ترساندن خودمان بیش تر از نفع آن شده است”؟

ون کرولد می گوید بازدارندگی هسته ای “در همه موارد دیگر و در تمام نقاط دیگر دنیا کارآمد بوده است. بنابراین چرا در خاورمیانه کارآیی نداشته باشد؟”

 

منبع: کریستین ساینس مانیتور- 22 ژوئن