من هر وقت نام « نیروهای واکنش سریع» را می شنوم، یاد اپوزیسیون خارج از کشور می افتم که وقتی احمدی نژاد سرکار آمده بود، تازه متوجه شده بود که خاتمی رئیس جمهور ایران است و حالا که روحانی رئیس جمهور شده، دارد فکر می کند که از چه راهی می تواند احمدی نژاد را از بین ببرد. خبرها تا از تهران به پاریس و واشنگتن برسد لامصب شش سال طول می کشد، طرف هم هنوز در عصر تلگراف است نه تلگرام.
البته اصلا دوست ندارم وقتی یکی افتاده زمین دو تا هم من به او لگد بزنم، ولی بدم نمی آید که وقتی خیلی خوش و خرم و جینگول و مستان نشسته دلی دلی می کند و هنوز دارد به این فکر می کند که از بختیار طرفداری بکند یا کودتا کند علیه خمینی، یک انگشت ملایم بزنم به سمت راست بغلش زیر پرده دیافراگم که حداقل دو سانت از 1357 جلوتر برود.
بقول خدا بیامرز گل آقا درباره یکی از مسئولان کشور می گفت: « شنبه که بهش انگشت بزنی، پنجشنبه می گه آخ!» حالا حکایت فرماندهان و نمایندگان ولی فقیه در سپاه است. آدم بعضی اوقات فکر می کند طرف مثل خرس، ربطی به فیروزآبادی ندارد، شش ماه گذشته را در خواب زمستانی بوده. چنان نظریه از خودش دروکنه که انگار نه انگار ظریفی رفته، ظریفی آمده، نه خانی رفت، نه خانی آمد، شهر در امن و امان است، بخواب سرجات لحاف یخ کرد، برادر!
فرمانده نیروی هوافضای سپاه که احتمالا باید واحد زمان اش دهم ثانیه باشه تازه خمیازه برکشیده و گفته: « اجازه نمی دهیم با آمریکا ارتباطی برقرار شود.» یعنی سر زیر برف، بخش تحتانی وجود در آسمان، اصلا ما ندیدیم چی شد. تازه بعد از اینکه دو سال هفته ای چهار روز، روزی دوازده ساعت ایران و آمریکا با هم مذاکره کردند و رابطه برقرار کردند و شب فراق برای همدیگر گریه کردند و تعداد عکس های ظریف با جان کری ده برابر عکس های ظریف با خامنه ای است، طرف اجازه نمی خواهد بدهد ایران با آمریکا رابطه برقرار کند.
آن یکی حاج آقا عبدالله حاجی صادقی جانشین ولی فقیه در سپاه هم شتلق شتلق از راه رسیده و گفته: « سپاه اهل تعرض نیست، اما اگر لازم باشد کاخ سفید را هم تصرف می کند.» گروهبان گارسیای امت حزب الله، سردار پهناور اسلام هم رفته در نقش ابوبکر بغدادی و گفته: « گردن آمریکا زیر تیغ ایران است.» البته ما که نمی خواهیم بپاشیم توی صورت طرف که یک دفعه حالش دگرگون شود و تازه متوجه شود که لیلی واقعا زن بود، لازم نیست فمینیست باشی یا متوجه قدوبالای تو رعنا رو بنازم باشی، بالاخره یا آدم باید فرقش را بفهمد، یا وقتی رفت توی چشمش، بیخودی آه و ناله نکند.
حالا باز خدا پدر فرمانده نیروی دریایی سپاه را نسبتا بیامرزد که بعد از آزادی تفنگداران آمریکایی گفته: « ممکن بود فاجعه ای رخ بدهد، رفتار ما با آنها بر مبنای اسلام بود.» یعنی ما خودمان می دانیم که نباید خیلی شلوغش کنیم و بالاخره جلوی ملت گفتیم ما زدیم، کسی نگوید خورد، و نهایتا همین که رئیس دفتر خامنه ای گفته: « پیام دستگیری سربازان آمریکایی این بود که “ سر به سر ما نگذارید.“»
یعنی طرف فکر می کند آمریکایی ها ده هزار کیلومتر از این طرف کره زمین آمدند، آن طرف کره زمین که زنگ در خانه رهبری را بزنند و فرار کنند و بروند ته خلیج فارس بخندند که عجب حالی داد. از آن طرف هم خود آقا بعد از ماجرای دستگیری سربازان آمریکایی و آزاد کردنشان گفت که « کار دستگیر کنندگان نظامی آمریکا کار خدا بود.» یعنی کلا اگر شما با صد تا کشتی و صدهزار نیروی سپاه، ده تا سرباز آمریکایی را که در فاصله دو کیلومتری کشورت دستگیر کنی، نیم ساعت بعد هم آزاد کنی، حتما خداوند متعال باید کمک کند، وگرنه به این سادگی که نیست.
فردا آقا اگر دستمالش را هم از جیبش درآورد و دماغش را پاک کرد، حتما باید یک لطف الهی شده باشد، وگرنه رهبر مملکت با سه و نیم تن اهن و تلپ مگر خودش به تنهایی می تواند دماغش را بگیرد؟ حتما خدا باید در این وسط حضور جدی داشته باشد، وگرنه آقا سه سال مفش آویزان می ماند به بینی اسلام و مگر دست غیب از آستین کسی در بیاید و با همان آستینش دماغ مبارک را پاک کند.
البته این را هم داشته باشید که عملا الآن سپاه در کنار سوریه و روسیه و آمریکا دارد با داعش و عربستان و قطر و اسرائیل می جنگد، یعنی کارش عوض شده، ولی حالش همان حال قبلی است. ما هم که نمی خواهیم حالش را بگیریم. شما برو حالت را بکن. ما هم هر جا رفتیم می گوئیم شما می خواستی کاخ سفید را بگیری، ما مرام گذاشتیم که بی خیال بشوی. شما هم فقط بخاطر مرام به این اوباما و کری حال دادی. وگرنه، الآن چنان زده بودی که اوباما را با کاردک هم از کف زمین نمی شد جمع کرد. یعنی یک همچین حالی.