نامه مایکل مور به بوش بامزه بود. اصولا ژورنالیسم آمریکایی به نظر من بزرگترین و شاید تنها شیوه ممکن جلوگیری از رفتارهای غلط دولت در آمریکاست. البته اگر در جبهه مخالف حکومت صدها نشریه و دهها تلویزیون وجود دارد، آن طرف هم صدها نشریه و دهها تلویزیون دارند. شیوه طنز موجود در نامه مایکل مور بامزه و جالب است. البته فرق مایکل مور و طنزنویس ایرانی این است که وقتی مایکل مور چنین نامه ای به بوش می نویسد، کسی در دموکراسی آمریکایی جرات ندارد حتی جگرش را هم بخورد، در حالی که اگر یک طنزنویس ایرانی چنین نامه ای بنویسد، حتما مسوولان امنیتی جگرش را می خورند.
74 امضا برای رهایی از نابودی کشور
روش مبارزه پارلمانی مدیریت می خواهد. یکی باید راه بیفتد و کار توضیحی کند و جلسه بگذارد و اعضای مجلس را قانع کند که اگر جلوی رفتارهای احمدی نژاد و شرکا را نگیرند، مملکت نابود می شود و رئیس جمهور فراری از تهران را به مجلس احضار کند. صد البته که نباید تا قبل از رسیدن به نتیجه قضیه را توی بوق کرد. فعلا یک فراکسیون جدید در مجلس در حال تشکیل است که من مطمئنم اگر چنین شود، این نمایندگان برای همیشه خودشان آبروی خودشان می شوند و در تاریخ ایران به عنوان کسانی که به موقع کشور را از بحرانی بزرگ نجات دادند، شناخته می شوند. تا به اینجای کار، تعداد امضاهای سووال از احمدی نژاد به پنجاه نفر رسید. از طرف دیگر دیروز مجلس با اعلام مخالفت خود با یک طرح و یک لایحه دو فوریتی اجازه برداشت پیاپی از صندوق ذخیره ارزی را نداد. این اقدام مهم را به مجلس تبریک می گویم.
محمود در ماناگوآ
همزمان با طرح مشکلات مختلف اقتصادی در تهران، احمدی نژاد در آمریکای لاتین در حال حل این مشکلات است، منتهی نه برای ما، بلکه برای مردم آمریکای لاتین. البته نباید بخیل باشیم، کاش می شد دولتی و ملتی و سرمایه ای داشتیم که ایران می توانست مشکلات بسیاری از ملت ها را حل کند. احمدی نژاد پس از یک سال و نیم که همیشه با بیست نفر محافظ برای سفر می رود، درحالی که سوار ماشین دانیل اورتگا شده بود و اورتگا رانندگی می کرد، از محله های فقیرنشین ماناگوآ دیدن کرد. در تهران، اکثر اقتصاد دانان و گروههای منتقد و حتی ائمه جمعه و مردم از دولت خواستند با گرانی و فقر مبارزه کند. در پاسخ به این خواسته ملت ایران، احمدی نژاد در ماناگوآ اعلام کرد که « تهران قصد دارد که در عملیات ریشه کن کردن فقر در فقیرترین کشور آمریکای لاتین شرکت کند.» آگاهان این اقدام بموقع احمدی نژاد را ستودند. از سوی دیگر همزمان با سووال خبرنگاران از وزیر مسکن در مورد مشکل مسکن و علت افزایش قیمت آن، که باعث خنده وزیر مسکن شد، احمدی نژاد اعلام کرد که شرکت های ایرانی بزودی 40 هزار واحد مسکونی در ونزوئلا می سازند و بخشی از مشکل مسکن ونزوئلا را حل می کنند. آگاهان گزارش کردند که اقدامات رئیس جمهور در این حد محدود نشد، چرا که همزمان با حضور سنگین آمریکا در منطقه که نیازمند آمادگی دولت ایران است، احمدی نژاد اعلام کرد که ایران و ونزوئلا دو میلیارد دلار بودجه برای مبارزه با استیلای آمریکا در آمریکای لاتین مصرف می کنند. ظاهرا احمدی نژاد درخواست کرده است که بودجه سال آینده را فعلا برای آمریکای لاتین تخصیص بدهند تا بعدا در سال آینده بودجه کشور برای فلسطین و لبنان اختصاص داده شود. محمود احمدی نژاد در دیدارش با اورتگا جمله ای را که دیروز از چاوز یادگرفته بود، تکرار کرد و گفت: « ما امروز در دنیا تنها نیستیم. نیکاراگوئه، ایران، ونزوئلا و کشورهای انقلابی همه با هم هستیم و با هم خواهیم ایستاد.» آگاهان گفتند: انشاء الله به پای هم پیر بشین.
سفر رفتی که از یادم بری دیدم نمی شه، نمی شه…
مسکو، کشف تازه ای کرد و یکی از نمایندگان دومای روسیه گفت: « سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین پاسخ سفر رایس به منطقه بود.» آگاهان با توجه به اینکه مطمئن هستند که دومای روسیه هنوز اطلاع کافی از مسائل ایران ندارد، برای آگاهی بیشتر این دوما ی محترم، موارد زیر را تذکر دادند:
اول: احتمالا سفر این هفته احمدی نژاد به ونزوئلا در پاسخ به سفر رایس به منطقه بود، سفر چهار ماه قبل احمدی نژاد به ونزوئلا هم به دنبال سفر چهارماه قبل یک نفر دیگر به منطقه بود. و علت اینکه احمدی نژاد برخلاف همه روسای جمهور ایران و جهان دو سال پی درپی به سفر نیویورک رفت، این بود که رایس دو سال پشت سر هم از واشنگتن به تگزاس رفته بود….
دوم: این روس ها فکر می کنند که دولت ایران مثل دولت روسیه فقیر است که وقتی رئیس جمهورش با صد تا غربتی می خواهند سفر بروند نیاز به انگیزه داشته باشند. یا اینکه اصولا برای انجام کاری در ایران دلیل وجود دارد. نه، یولداش، نه تاواریش، از این خبرها نیست، در ایران هرکسی کاری که به نظرش رسید جالب است انجام می دهد، بعدا فکر می کند ببیند که کارش درست بوده یا نه.
سوم: بفرض که سفر احمدی نژاد به آمریکای لاتین پاسخ به سفر رایس باشد، یک پاسخ ارزان تر وجود نداشت که به این خانم مستکبر دائم السفر بدهند؟
منابع درآمد اعلام شد
مهم ترین منابع نفتی کشورهای آمریکای لاتین اعلام شد
ونزوئلا: نفت، تراکتور، محمود احمدی نژاد
بولیوی: کوکائین، محمود احمدی نژاد
نیکاراگوئه: محمود احمدی نژاد، چاوز
می ترسم، می ترسم، می ترسم
مدتی است که احساس می کنم عصبی می نویسم. نوشته یکی از بچه های وبلاگ نویس را خواندم، درست نوشته بود. انگار که خودم هم به طنز فرصت نمی دهم بیرون بریزد. گاهی احساس می کنم خواننده ایرانی را هم عصبی ممکن است بکنم. واقعیت این است که ترس عجیبی از جنگی خطرناک دارم. شده ام شبیه آدمی که صدای سوت خمپاره را می شناسد و آن را شنیده است و دارد فریاد می زند و از این که دیگران احساس وحشت نمی کنند شگفت زده است. نمی دانم باید از این احساسم عذر بخواهم یا دیگران را وادار کنم که وضعیت را جدی بگیرند. خدا کند من اشتباه کرده باشم و ایران در معرض خطری جدی نباشد.
بروبیا ادامه دارد
آرامش قبل از طوفان در حال ادامه است. بلر گفته است که جنگ را ما انتخاب نمی کنیم. دیروز دیک چنی به ایران هشدار داد. وزیر دفاع آمریکا هم فعلا در خلیج کاملا فارس کنگر خورده و لنگر انداخته است . وزیر دفاع مذکور گفت که برای بررسی ایران به منطقه آمده است. وی گفت: « دلیل افزایش فعالیت های آمریکا در خلیج فارس مقابله با ایران است.» سولانا هم که همیشه حرف هایش بوی آرامش می داد، گفت: « ایران از حمایت گروههای خرابکار دست بردارد.» جرج بوش هم جدی جدی گفت: « ایران تهدیدی برای صلح جهانی است…. هر ایرانی در عراق دستگیر شود، با وی برخورد می کنیم.» از طرف دیگر ارتش آمریکا اعلام کرد که نیروهای تازه نفس آمریکایی وارد بغداد شدند. دیروز آمریکا باز هم اعلام کرد که آماده گفتگو با ایران است. احمدی نژاد هم بدون اینکه حرفی از انرژی هسته ای بزند، گفت که ایران برای مذاکره با آمریکا مشکلی ندارد. اما دیروز الهام بکلی قضیه را خراب کرد و گفت: « ما برای مذاکره با آمریکا در شرایط مناسب مشکلی نداریم…. و به غنی سازی ادامه می دهیم.» به نظر می رسد دولت با جدیت تمام مشغول عصبی کردن هرچه بیشتر آمریکاست.
این گروه نسبتا خشن
هنر ترجمه واقعا بیداد می کند. سایت آفتاب، این یکی آفتاب را نمی گویم، آن یکی آفتاب از قول وزیر خارجه عراق خبر داد که: « هشیار زیباری به سی ان ان گفت که دفتر اربیل کنسولگری بود و دستگیرشده ها دیپلمات بودند و دولت عراق در جریان رفت و آمد آنها بود.» ظاهرا ترجمه این مصاحبه برای کاهش خطر حمله آمریکا انجام شده بود. چون دو ساعت بعد، رادیو فردا به نقل از رویترز نوشت که بنا به گفته هشیار زیباری « ایرانی های دستگیر شده دیپلمات نیستند و حتی کارت شناسایی که نشان دهد کارمند وزارت خارجه هستند را ندارند، اما مقامات محلی در جریان رفت و آمد آنان بودند.» البته من هم فکر می کنم اگر ما بتوانیم از طریق تغییر ترجمه خبرها جلوی جنگ را بگیریم کار مهمی کرده ایم، اما فکر می کنم کار بسیار سختی است.
معجزه خانوادگی هزاره سوم
به نظر می رسد مشکل فقط از شمسی پهلوون نیست، مشکل خانوادگی است. غلامحسین الهام سخنگوی دولت و وزیر آینده دادگستری توصیفاتی که تا به حال برای احمدی نژاد می شد و او را به یار امام زمان و امام زمان و امام حسین و سایر مقدسین می شد کافی ندانست و احمدی نژاد را به حضرت موسی تشبیه کرد و گفت: « ترس آمریکایی ها از احمدی نژاد مثل ترس فراعنه از موسی هاست.» آگاهان پیشنهاد کردند حالا که قرار است اسم این هاله نورانی را موسی بگذاریم، اسم اعضای ائتلاف خوش خدمت را هم بنی اسرائیل بگذاریم. الهام در کمال صداقت گفت: « دولت برای کاهش گرانی هیچ غفلتی نداشته است.» آگاهان گفتند: برای کاهش گرانی هیچ غفلتی نداشته است، اما برای افزایش آن غفلت داشته است. غلامحسین مذکور گفت: « با همه قوا برای مبارزه با گرانی تلاش می کنیم.» آگاهان پرسیدند: کدام قوا؟ این جمله شوهر فاطمه اره را هم بخوانید تیتر اول روزنامه سرمایه است “در ماه های اخیر بعضی کالاها دارای شتاب افزایش قیمت بوده اند اما برخی هم افزایش قیمت پیدا کرده اند” که باید افزود برخی هم از اول خل بوده اند. و بهترست که برای خودشان و فاطی اره کمی اسپند دود بنمایند. [جمله را دوباره بخوانید و پیش خود بگویید بچه های کشور چطوری پیش این استادان درس می خوانند]
عروس ما صداش می آد، صدای کفش پاش می آد
بابا این عروس خانم هم چه عشوه ای دارد. یک روز سرما خورده، یک روز کف پایش مور مور می شود و نمی تواند برای صلح خاورمیانه از خانه بیرون برود، یک روز توی دلش آشوب می شود و انگاری که آبستن حوادث است. فعلا همه دارند کل می کشند که عروس خانم از پشت پرده دربیاید. مرعشی گفت: « ضرورت دخالت هاشمی در پرونده هسته ای احساس می شود.» عباس عبدی هم بعد از میلیاردها سال بالاخره یک جمله ای گفت که در آن هیچ کدام از لباس های هاشمی بادبان نشده بود. عبدی گفت: « از مواضع هاشمی در مسائل هسته ای حمایت می کنم.»
زنده باد شهرام جزایری
خوشم می آید. این پسر آدم مهمی در تاریخ ایران است. شهرام جزایری اولین ایرانی است که نه تنها از پولدار بودنش دفاع می کند، بلکه شهامت دارد و می گوید که پول درآوردن کار مهمی است. شهرام جزایری در حالی که روزهای دفاع دادگاه چند صد ساله اش را به عنوان یکی از قربانیان سیاست در اقتصاد می گذراند، گفت: « چون به کسی وابسته نیستم گرفتارم.» وی در حالی که می خندید، ادامه داد: « در ایران به راحتی می شود پولدار شد.» البته آگاهان برای شهرام جزایری توضیح دادند که وی در حال حاضر زندانی است. وی گفت: « 160 میلیارد تومان سرمایه دارم.» وی ادامه داد: « به شیوه پول درآوردنم افتخار می کنم.»
من از روز ازل….
شما دقت کردید که قورمه سبزی ایران، بهترین و بی نظیرترین قورمه سبزی در خاورمیانه است؟ و دقت کردید که خوراک کله گنجشکی ایران در تمام دنیا حرف اول را می زند و ژاپنی ها با وجود اینکه در همه زمینه ها پیشرفت کردند، اما هنوز هم این ما هستیم که کله گنجشکی را به این خوبی و سرعت درست می کنیم؟ فکر می کنید چرا ما برای کشیدن یک تونل دو کیلومتری رسالت که سالی ده تا مثل آن در دنیا ساخته می شود نه ماه وقت صرف می کنیم ولی تونل مانش با 50 کیلومتر طول در عمق 39 متری دریا در پنج سال ساخته می شود؟ دلیلش ساده است، ما سه هزار سال یا به عبارتی پنج هزار سال و اگر کسی چیزی به ما نگوید هفت هزار سال تاریخ داریم و طبیعتا دو سال و بیست سال و سی سال برای ما چیزی نیست. مثلا دقت کردید که مغولها در اوایل قرن هفتم به ما حمله کردند و ما تا وقتی تصمیم بگیریم با آنها مبارزه کنیم، صد و هشتاد سال گذشته بود و همه شان ایرانی شده بودند و وقتی بیرون شان کردیم داشتند از غصه گریه می کردند و می رفتند. برای همین است که برای ما اصلا مهم نیست که هشت سال بجنگیم و بعد سی سال طول بکشد تا اجساد کشته های مان را بگیریم و دفن کنیم. در همین راستا، رئیس مرکز پاکسازی میادین مین کشور گفت: « ایران در پاکسازی مین حرف اول دنیا را می زند.» وی بدون اینکه اعلام کند که از پایان جنگ 17 سال گذشته است، گفت: « ناطق آلوده به مین تا پنج سال آینده کاملا پاکسازی می شود.» البته آگاهان پیش بینی می کنند تا آن زمان ما باید بیست و پنج سال هم مناطق مین گذاری شده جنگ شش روزه با آمریکا را پاکسازی کنیم.
راه حل مفید
خدا پدرت را بیامرزد که بالاخره مشکل ما را حل کردی. تا دیروز هر وقت می خواستم در مورد طرفداران احمدی نژاد بنویسم، تا می آمدم بنویسم « راست» ها، یادم می آمد که او مهم ترین حامی بقایای کمونیسم و سوسیالیسم در جهان است. و وقتی می آمدم بنویسم « اصولگرایان» یادم می افتاد که این اساتید به هیچ اصولی اعتقاد ندارند، و وقتی می خواستم بنویسم « محافظه کاران» یادم می آمد که این گروه نه تنها از چیزی محافظت نمی کنند، بلکه همه چیز را بسرعت ویران می کنند. اما راه حل آقای بادامچیان بخش مهمی از مشکل ملی ما را حل کرد. اسدالله بادامچیان گفت: « احزاب معتقد به اصل ولایت فقیه عادل در یک جناح و احزاب سکولار در جناح دیگر قرار بگیرند.» آگاهان پیش بینی کردند که اگر این جناح بندی صورت بگیرد، آن بیست درصد گروه اول در یک جناح می مانند و چون هیچ حرب سکولاری نداریم، جناح دوم هم خالی می شود. باز هم برای هشتاد درصد مشکل داریم، ولی باز جای شکرش باقی است که بیست درصد مشکل مان حل شده.
گام به گام، با کفش ملی
این افغانی ها دارند رکورد ما را می زنند و به جای اینکه به قول رحیم صفوی ما بزودی ابرقدرت منطقه شویم، احتمالا افغانستان پوز زنی می کند و شوخی شوخی ابرقدرت منطقه می شود. در همین راستا، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدراعلام کرد که « زنگ خطر تولید هروئین کریستال در افغانستان به صدا درآمد.» آگاهان توضیح دادند که این اولین باری است که در سال گذشته یک کشور منطقه در یک نوع فساد از ما جلو افتاده است. نیروی انتظامی اعلام کرد: عوضش در 9 ماه آینده 740 جنایت در ایران اتفاق افتاده که کسی نمی تواند روی دست ما بزند.
اعدام وحشیانه
کینه توزی هم چیز وحشتناکی است. من نمی دانم چرا وقتی یک نفر را محکوم به مرگ می کنند، چرا در هنگام مرگ هم او را آزار می دهند؟ تازه وقتی هم می خواهیم بگوئیم رفتار کسی خشن است، می گوئیم رفتارش حیوانی است. جان مادرتان! کدام حیوانی این وحشیگری که ما انسانها می کنیم، انجام می دهد؟ عواد البندر و برزان التکریتی دیروز صبح اعدام شدند. ظاهرا عراقی ها در کمال خشونت این کار را کردند. ممکن است کسی بگوید آن دو کشته هم وحشیگری کرده بودند که چنین کشته شدند. منظورم از این موجودات وحشی شامل آنها هم می شود. نکته این که انگلیس و آمریکا این اقدام را محکوم کردند.
برسر دوراهی، به من بگوئید چه کنم
چند روزی است که دارم تصمیم می گیرم که طنز این صفحه را کوتاه کنم و این حالتی که در آن بیشتر مرور خبرهاست تغییر بدهم و حجم مطلب را بکاهم و بیشتر به طنز بپردازم. به نظرات شما نیازمندم. لطفا نظرات مخالف تان را برایم بفرستید و بگوئید که ترجیح می دهید کوتاه و طنز بنویسم یا همین غلطی را که می کنم ادامه دهم. ضمنا نوشته های تان را فقط به ای میل زیر بفرستید.