یکی از شهروندان بازداشت شده در نا آرامی های اخیر با نام مستعار “مریم” با انتشار شرحی در مورد آنچه طی دوران بازداشت بر او رفته،بار دیگر اتفاقاتی را که در زندان ها روی داده است به موضوع بحث روز تبدیل کرد.
“مریم” که دختری جوان است مکان دستگیری خود را میدان بهارستان و زمان آن را مراسم تحلیف ریاست جمهوری در اواسط ماه گذشته عنوان می کند. مریم که گزارش او در سایت میدان زنان درج شده،در توصیف فضای آن روز از “شدت امنیتی بودن” بهارستان سخن می گوید و تاکید می کند کسی جرات نداشت حرکتی کند یا شعاری سر دهد. او سپس از “زن میانسال و شجاعی” می گوید که بر روی کاغذ نوشته بود: “شاه صدای مردم را دیر شنید”.
مریم عکسی از آن زن می گیرد. آن زن پس از مدت کوتاهی با حمله ماموران امنیتی مواجه و با زور سوار اتومبیل سبز زنگی می شود. ماموران سپس برای پراکنده کردن مردم به صورت آنها اسپری فلفل می پاشند و به ضرب و شتم آنان می پردازند.
”مریم” پس از آن تصمیم می گیرد برای گریز از مهلکه به منزل بازگردد، اما در میانه راه با زنی از ماموران امنیتی روبرو می شود که به بهانه اینکه تنهاست از مریم می خواهد او را همراهی کند و به این ترتیب او را به داخل کوچه ای خلوت می کشاند. در آنجا دیگر ماموران امنیتی از راه می رسند و از او می خواهند سوار “ون” شود. مریم تصمیم به فرار می گیرد اما ناکام می ماند و در همان حال زن چادری که وی را به کوچه خلوت کشانده بود ناپدید می شود.
مریم در ادامه نقل خاطرات تلخ خود برای “میدان زنان”،در توصیف احساس اش پس از بازداشت، از “ترس بسیار” و “خیل سوالات خشمناک مامور امنیتی 50 ساله” ای سخن می گوید: “اون جا چه غلطی می کردی؟ سر چهار راه به پلیس چی می گفتی؟ لیدری می کردی؟”
مریم می کوشد مامورین را قانع کند که تنها رهگذری ساده بوده و از سر کنجکاوی توقفی در محل اعتراضات داشته،اما آنها تاکید می کنند که وی در فیلم های تجمع دیده شده است. پس از آن مریم چشم بند را بر چشمهایش می بیند و به ناکجا آباد منتقل می شود.
مریم حدس می زند مکانی که وی به آن منتقل شده یک “پایگاه مقاومت” بسیج بوده است. این دختر در آنجا با دکتری مواجه می شود که از او می خواهد قرص های بدون برچسبی را بخورد. درخواستی که با امتناع مریم روبرو می شود. بازجویی مریم با پرسش درباره تلفن های زده شده به وی و روابط خصوصی اش آغاز می شود: “کیست که مدام به تو زنگ می زند؟ جواب می دهد: دوستم. بازجو می پرسد: چه دوستی؟ جواب می دهد: دوست پسرم. بازجو می پرسد: فقط همین یکی رو داری؟ پس این همه شماره پسر توی گوشی ت چیه؟ جواب می دهد: اقوامم هستند. مگر آدم شماره هر کسی را دارد یعنی با او رابطه دارد؟”
این پرسش و پاسخ ها دختر جوان را بسیار مضطرب می کند، دختری که عکس های خصوصی اش در موبایل نیز مورد بررسی و کنکاش بازجو قرار می گیرد: “این عکس های مستهجن چی هستند؟” این سوالات برای مریم ترسناک است چرا که حدس می زند به بهانه عکس های تکی بلایی بر سر او آید: “حالم بد بود می ترسیدم از هوش بروم و بلایی سرم بیاورند. سعی می کردم خود را هوشیار نگه دارم. از ماجرای تجاوزها چیزهایی شنیده بودم.”
پس از آن بازجو به تفتیش عقاید مریم دست می زند و از او می خواهد بگوید در انتخابات ریاست جمهوری به چه کسی رای داده است. آیا عضو کمپین یک میلیون امضا و فعالین زن است. آیا با خانم شیرین عبادی-برنده صلح نوبل- و شادی صدر-حقوقدان- آشنایی دارد.
پس از بازجویی مریم همراه با 15 زن دیگر به زندان اوین منتقل می شود و سر انجام با وثیقه سنگین 50 میلیونی آزاد می شود.
مریم از آخرین شب بازداشت خود و انتقال زنی به بند قرنطینه اوین هم سخن می گوید. زنی که به گفته مریم بر اثر اصابت ضربه ای محکم، پیشانی اش “فرو” رفته بوده است. زنی که چهره اش برای مریم آشنا بوده است. زن مذکور خانم هاله سحابی دختر مهندس عزت الله سحابی است. در واقع خانم سحابی همان زنی بوده است که مریم در روز اعتراض به تحلیف محمود احمدی نژاد عکسش را گرفته بود.
جالب آنکه پس از تصمیم کمیته ویژه پیگیری مجلس برای بازدید از زندان، درست یک روز پیش از ورود هیات پارلمانی به اوین، مسئولان این زندان برای مناسب بودن اوضاع بازداشت شدگان، برای زندانیان این بند “یخچال” می آورند.
در دیدار نمایندگان مجلس با زندانیان، یک مادر و دختر بازداشت شده در توضیح رفتار هایی که حکایت از سادیسم جنسی و رفتار غیر انسانی برخی ماموران امنیتی داشته است گفته اند: “وقتی آنها بازداشت شده اند به آنها گفته شده خم شوند و دو مرد داخل ون و در تمام طول مسیر روی کمر آنها نشسته اند.”
هاله سحابی نیز تاکید کرده که همراه با وی دختری بازداشت شده است، که یک مامور “لباس شخصی” در داخل ماشین بر روی پاهای او نشست. این رفتار ها در حالی افشا شده که اخبار جدیدی در خصوص احتمال تجاوز به بازداشت شدگان پسر و دختر در زندان ها منتشر شده و مهدی کروبی اعلام آمادگی کرده است مدارک و مستندات خود را در خصوص این فجایع در اختیار رئیس مجلس و مقامات قضائی قرار دهد.