مازیار رادمنش
پس از جلوگیری از برگزاری نماز 60 ساله عید فطر در هنرستان کارآموز، بخشی از مردم و روشنفکران دینی به منزل دکتر ابراهیم یزدی رفته و نماز عید را در آن مکان برگزار کردند. در این مراسم که 75 نفر در آن حضور داشتند، دکتر ابراهیم یزدی گفت: “برای جمهوری اسلامی زشت است که این نماز در نظام شاهنشاهی برگزار می شد اما در نظام اسلامی از برگزاری آن جلوگیری می شود. حداقل مانند شاه عمل کنند؛ در زمان شاه هیچ گاه مزاحم مهندس بازرگان نشدند که چرا نماز می خواند.” یزدی با اشاره به تهدیدات نیروهای امنیتی طی دو هفته گذشته اذعان داشت: آن ها تهدید گرده بودند که با مینی بوس همه شما را خواهیم برد. من هم به ایشان گفتم که بدم نمی آید من را با مینی بوس ببرند. امروز صبح هم از همه فیلم و عکس تهیه کرده اند. خوب است فیلم ها را آرشیو کنند و عکس ها را قاب بگیرند تا برایشان یادگاری بماند. یزدی گفت : این نماز تنها متعلق به نهضت آزادی نبود بلکه بسیاری از گروه ها، انجمن ها و اقشار دیگر مردم در آن شرکت می کردند. اگر نهضت آزادی بهانه است، دراویش گنابادی که دیگر نهضتی و سیاسی نیستند؛ پس چرا با آن ها نیز برخورد می شود وحسینیه آن ها را می بندند؟ مسئله تنها نهضت آزادی نیست. وی با بیان اینکه جریان روشنفکری دینی در حال شکوفایی است و مسئولین نطام این را می دانند و قصد دارند جلوی آن را بگیرند، اظهار داشت : جریان روشنفکری دینی در تمام دنیا رو به گسترش است. ما نمونه آن را در سفر اخیر به افغانستان دیدیم. احمد شاه مسعود یک چمران دوم بود. در گروه او هم شیعه هزاره بود و هم پشتون و هم ازبک. همه با هم بودند و علیه دشمن مشترک فعالیت می کردند. همان الگوی ملی در حال حاضر در دولت افغانستان اجرا می شود. دکتر ابراهیم یزدی در ادامه گفت : این ها حافظه تاریخی ندارند. فکر می کردند که شاه بلد نبود و ایشان بلدند چه کار کنند؛ درحالیکه روزگار به گردن این ها هم خواهد زد.
ابراهیم یزدی کیست؟
ابراهیم یزدی در مهرماه سال 1310 در شهرقزوین، در یک خانواده مذهبی طبقه متوسط به دنیا آمد. او در سال 1316 همراه با خانواده اش به تهران مهاجرت کرد و در محله خیابان ری تهران به مدرسه رفت و در آن منطقه سنتی شهر، پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان های مولوی، بازارچه معیر و ادب، گذراند و برای تحصیلات متوسطه موفق شد که به دبیرستان دارالفنون برود. او در حالی که شاهد مبارزات ملی شدن نفت بود و همراه با رهبران این مبارزه فعالیت می کرد، وارد رشته داروسازی دانشگاه تهران شد و تحصیلات عالیه را در رشته داروسازی در سال 1332 به پایان رساند. او در حال حاضر دبیرکل نهضت آزادی ایران است که از سوی دولت ایران همواره به عنوان گروهی غیرقانونی شناخته شده است.
نهضت مقاومت ملی
پس از کودتای 28 مرداد 1332 که در جریان کودتا دولت دکتر محمد مصدق سقوط کرد، ابراهیم یزدی به نهضت مقاومت ملی که به عنوان یک جنبش مخفی برای مقابله با دولت کودتا توسط گروهی از پیروان دکتر مصدق تشکیل شده بود، پیوست. ابراهیم یزدی تا سال 1339 در نهضت مقاومت ملی فعال بود. او در همین سالها برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت، در حالی که دوستانش در تهران، به این جمع بندی رسیده بودند که باید “جبهه ملی” و “نهضت مقاومت ملی” را با تشدید گرایشات مذهبی و عملگرایانه فعال کنند. این تصمیم در قالب تشکیل نهضت آزادی ایران توسط مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، آیت الله زنجانی، آیت الله طالقانی و برخی دیگر از نیروهای ملی و مذهبی در سال 1339 شکل گرفته بود.
نهضت آزادی خارج از کشور
ابراهیم یزدی اگرچه ادامه تحصیل را جدی گرفت، اما ادامه سیاست را هم جدی گرفت. او ابتدا تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در آمریکا و سپس تشکیلات نهضت آزادی خارج از کشور را به عنوان تشکیلاتی فعال سر و سامان داد. در تشکیلات نهضت آزادی خارج از کشور کسانی مانند دکتر علی شریعتی، دکتر مصطفی چمران و صادق قطب زاده به عنوان اعضای اصلی از سال 1340 فعالیت خود را آغاز کردند. قطب زاده و شریعتی بیشتر در اروپا فعال بودند، اما یزدی و چمران در آمریکا و سپس در کشورهایی مانند لبنان ریشه دواندند. پس از این فعالیت ها بود که ابراهیم یزدی نیز مانند بسیاری از دانشجویان سیاسی فعال خارج از کشور و بخصوص کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که مورد حمله ساواک قرار داشت، دریافتند که دیگر نمی توانند به ایران بازگردند. دکتر یزدی تا سال 1357 در آمریکا باقی ماند و همراه با آیت الله خمینی پس از 18 سال به ایران بازگشت. دکتر یزدی پس از بازگشت به ایران در تشکیلات دولت موقت مهندس بازرگان که بدنه اصلی آن را تکنوکرات های نزدیک به نهضت آزادی تشکیل داده بود و همچنین تشکیل دادگاه های انقلابی که دست به محاکمه سران حکومت پهلوی که پس از انقلاب زندانی شده بودند زد، شرکت کرد.
تحصیلات داروسازی در آمریکا
ابراهیم یزدی در خلال زندگی در آمریکا، در حالی که در دانشگاه “بیلور” درس می خواند به تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا، انجمن اسلامی پزشکان آمریکا و کانادا پرداخت. او مدتی طولانی در شهر هوستون ایالت تگزاس زندگی می کرد. و در هنگام تحصیل در رشته داروسازی با بخش آسیب شناسی و فارماکولوژی دانشگاه بیلور همکاری می کرد. در این مدت او تحقیقاتی در مورد سرطان کرد و مقالات پژوهشی مهمی در این زمینه در نشریات تخصصی پزشکی به چاپ رساند.
پرواز انقلاب، و احساساتی به نام هیچ
ابراهیم یزدی در همان هواپیمایی که آیت الله خمینی را به ایران بازمی گرداند، نشسته بود و گفته می شود یکی از کسانی بود که به عنوان مترجم اصلی دوران اقامت آیت الله در نوفل لوشاتو، تصویر کاریزماتیک آیت الله خمینی را جلوه ای دموکراتیک ببخشد. او با همراهی بنی صدر و دیگر دوستانش که تشکیلاتی قوی در سراسر جهان داشتند، تلاش می کردند، آیت الله خمینی را چنان بنمایند که با افکار عمومی غرب سازگار باشد. پس از این دوره، یزدی به ایران بازگشت. دولت مهندس مهدی بازرگان تشکیل شد، ابراهیم یزدی معاونت نخست وزیر در امور انقلاب را برعهده گرفت و وزیر خارجه دولت موقت شد. موقعیتی که تا 15 آبان 1358، یعنی دو روز پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، همچنان برجا بود.
اشغال سفارت آمریکا و نقش ابراهیم یزدی
بسیاری به خاطر ندارند، اما چند روزی پیش از پیروزی انقلاب تعدادی از سفارتخانه های خارجی از جمله سفارت آمریکا، انگلیس و یوگسلاوی، توسط گروهی از “انقلابیون چپ” اشغال شد. به نظر می رسد بخشی از نیروهای تندروی سازمان فدائیان خلق در این ماجرا نقش داشتند. به عقیده شورای انقلاب که ابراهیم یزدی نیز عضو آن بود، ممکن بود علت این حملات، ایجاد جنجال برای ممانعت از برسمیت شناخته شدن حکومت جدید توسط کشورهای جهان باشد. در مورد سفارت آمریکا، اشغال کنندگان موفق به ورود به سفارت شدند و کارکنان آن، از جمله ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در ایران را دستگیر کردند. ابراهیم یزدی در مشورت با آیت الله خمینی پیشنهاد او را به اشغال کنندگان منتقل کرد و بحران را حل کرد. در نتیجه کارکنان سفارت آزاد شدند و اشغالگران از سفارت بیرون رفتند. ابراهیم یزدی به عنوان وزیر امور خارجه حکومت جدید در ششمین اجلاس غیرمتعهدها در کوبا، هاوانا در سال 1979 به عنوان سرپرست هیات اعزامی و در سی و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1358 شرکت کرد. او در هر دو اجلاس سخنرانی هایی در مورد اهداف انقلاب ایران کرد.
در روز 13 آبان سال 1358 سفارت آمریکا یک بار دیگر اشغال شد، اما این بار اشغال کنندگان از نیروهای مسلمان بودند. گروهی از دانشجویانی که خود را “دانشجویان مسلمان پیرو خط امام” می خواندند و کسانی مانند عباس عبدی، ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی، معصومه ابتکار و بیطرف عضو آن بوده و زیر نظر روحانی رادیکال، موسوی خوئینی ها دست به این کار زده بودند، سفارت آمریکا را در ساعات اولیه روز اشغال کردند. در ابتدای کار ظاهرا قرار بود، اشغال سفارت آمریکا بیش از سه روز بطول نینجامد. به همین دلیل مطابق معمول، دولت موقت از ابراهیم یزدی خواست به سفارت برود و مشکل را حل کند. اما قبل از آنکه ابراهیم یزدی بتواند به سفارت برسد، آیت الله خمینی در تلویزیون و بطور علنی و صریح حمایت خود را از اشغال سفارت آمریکا اعلام کرد، آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید و گفت که سفارت آمریکا “لانه جاسوسی” است. ابراهیم یزدی از همانجا به دفتر کارش برگشت. همه اعضای کابینه موقت مهندس بازرگان از جمله ابراهیم یزدی و مهندس مهدی بازرگان به نشانه اعتراض فردای آن روز استعفا کردند. آنان اعلام کردند که اشغال سفارت آمریکا در تضاد با منافع ملی کشور است.
اشغال سفارت آمریکا جهت گیری انقلاب ایران را تغییر داد؛ از یک سو تمام گروههای مخالف دولت و حکومت که بعدا توسط حکومت قلع و قمع شدند، از جمله مجاهدین خلق و فدائیان خلق و حزب توده و چپ ترین گروههای سیاسی دولت لیبرال بازرگان را سازشکار خوانده و از مواضع ضدامپریالیستی آیت الله خمینی حمایت کردند و از سوی دیگر رقبای سیاسی بازرگان در میان اطرافیان آیت الله خمینی، از جمله روحانیون انقلابی، حزب جمهوری اسلامی، دانشجویان تندروی طرفدار آیت الله خمینی و تقریبا موجی عمومی از مردم کشور که هر روز برای تائید اقدام اشغالگران جلوی ساختمان عظیم سفارت سابق آمریکا در خیابان طالقانی اجتماع کرده و سرود پیروزی می خواندند، رودرروی دولت موقت ایستادند. اشغال کنندگان سفارت که از آمریکا می خواستند، شاه را برای مجازات تحویل ایران بدهد، برکناری دولت موقت بازرگان را به عنوان یکی از مهم ترین اهداف شان اعلام کردند.
دادگاههای انقلاب اسلامی
یکی از مهم ترین اختلافات میان دولت موقت و مخالفان تندروی آن، شیوه برخورد با عوامل حکومت سابق بود. تقریبا همه نیروهای سیاسی کشور دائما تظاهرات می کردند و خواستار اعدام های بیشتر بودند، سازمان فدائیان خلق، مجاهدین خلق، حزب توده ایران، تندروهای مذهبی و حتی ملی مذهبی هایی مانند دکتر پیمان از اعدام بیشتر و عدم سازش در مقابل دشمنان انقلاب و عوامل رژیم سابق دفاع می کردند. یزدی که خود مدتی برگزار کننده این دادگاهها بود، بتدریج در کنار بازرگان به طرفداری از دادگاه های علنی و عادلانه برای وابستگان رژیم سابق پرداخت. این اعتراضات به دادگاههایی صورت می گرفت که بصورت غیرعلنی، بدون محاکمه، و بسرعت توسط دادگاه انقلاب که ریاست آن را آیت الله صادق خلخالی برعهده داشت، برگزار می شد. بازرگان و دیگر اعضای دولت موقت خواستار دادگاه علنی و عادلانه بودند.
مجلس شورای اسلامی
بعد از استعفای دولت، دکتر ابراهیم یزدی و دیگر اعضای نهضت آزادی ایران، در انتخابات اولین مجلس شورای اسلامی شرکت کرده و به رقابت انتخاباتی پرداختند. در این دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز برگزار شده بود و تقریبا هر چهار رقیب اصلی، یعنی جلال الدین فارسی (عضو سابق مجاهدین خلق)، دکتر احمد مدنی (عضو جبهه ملی)، دکتر حسن حبیبی( عضو سابق جبهه ملی) و ابوالحسن بنی صد ر(عضو سابق جبهه ملی و نهضت آزادی) متعلق به جریان ملی مذهبی بودند، اما گوئی همه آنها مسابقه رقابت برای انقلابی تر بودن گذاشته بودند. ابوالحسن بنی صدر توانست چنان رفتار کند که همگان گمان کنند مرد برگزیده آیت الله خمینی است و رئیس جمهور کشور شود، اما پشت صحنه انقلاب اتفاقات دیگری در جریان بود. نیروهای نهضت آزادی در انتخابات اولین مجلس شورای اسلامی موفق شدند شش کرسی مهم را به دست آورده و مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، مصطفی چمران، احمد صدر حاج سید جوادی، هاشم صباغیان و یدالله سحابی وارد مجلس شدند. این افراد روزی که وارد مجلس شدند، تازه از در حکومت بیرون رفته بودند، اما چهار سال بعد، در سال 1362 وقتی می خواستند از مجلس بروند، اولین دری که نزدیک شان باز شده بود، درهای زندان بود. در چهار سال 1358 تا 1362 حکومت به دست روحانیون افتاده بود، ایران در جهان در انزوای کامل قرار داشت، جنگ موضوع جدی کشور بود و بخشی از کشور برای مدتی طولانی در دست حکومت صدام حسین بود، دانشگاهها تعطیل شده بود و چیزی به نام مطبوعات مخالف و گروههای سیاسی مخالف وجود نداشت، مجاهدین خلق و بنی صدر به فرانسه رفته بودند و هیچ چیز در کشور شبیه روزهای گرم و پرشور 1358 نبود.
نهضت آزادی و جنگ
با حمله سراسری عراق از زمین و هوا به ایران، در شهریور سال 1359 دکتر یزدی نیز همراه با سایر اعضای نهضت آزادی از تلاش کشور برای مقاومت در برابر عراق حمایت می کردند. اما از زمانی که خرمشهر آزاد شد و ایران توانست بخش وسیعی از کشور را از دست عراق دربیاورد و امکان صلح بوجود آمد، نهضت آزادی با ادامه جنگ مخالفت کرد. جنگ تا شش سال پس از آن که ایران توانست کشور را از دست عراق دربیاورد، ادامه یافت. در این شش سال، یزدی و سایر اعضای نهضت آزادی بارها نامه های سرگشاده ای به آیت الله خمینی نوشتند و به ادامه جنگ اعتراض کردند. این نامه ها و نوشته های در آن سالهای فشار حکومت بر همه مخالفانش، در دفتری در یک ساختمان چهار طبقه در خیابان آیت الله مطهری تهران، منتشر می شد. همین نامه ها باعث شد یزدی و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی در سال 1364 دستگیر شده و به زندان بیفتند.
رد صلاحیت شده ها
پس از مجلس اول، جز در مورد انتخابات اول و دوم شورای شهر توسط اصلاح طلبان، با وجود اینکه همواره نهضت آزادی برای هر انتخاباتی نامزد ورود به قدرت سیاسی می شد، اما صلاحیت آنان به دلیل مخالفت با ولایت فقیه، مخالفت با سیاستهای نظام و مخالفت با دولت رد می شد. در دهه شصت، عزت الله سحابی و برخی از همراهانش به دلیل اعتراض به سیاستهای نهضت آزادی از این تشکیلات کناره گرفتند و جریان پر نام و آوازه، اما بدون تشکیلات ملی مذهبی را ایجاد کردند. در سال 1373 مهندس مهدی بازرگان، دبیرکل و بنیانگذار نهضت آزادی درگذشت، در مراسم درگذشت او عطاء الله مهاجرانی، معاون وقت رئیس جمهور، پسر آیت الله خلخالی، مهم ترین مخالف بازرگان در دوران دولت موقت و بسیاری از دانشجویان پیرو خط امام که باعث سقوط بازرگان شده بودند، اما پس از چندی خودشان نیز زندانیان حکومت شده بودند، شرکت کردند. پس از بازرگان، ابراهیم یزدی دبیر کل نهضت آزادی ایران شد.
نهضت بازگشت به نهضت
در اردیبهشت سال 1369 نامه ای با امضای 90 نفر برای رئیس جمهور وقت، هاشمی رفسنجانی نوشته شد. مهم ترین امضا کنندگان این نامه مهندس بازرگان، حاج سید ابوالفضل موسوی زنجانی، علی اردلان، محمد بسته نگار، مهندس عبدالعلی بازرگان، دکتر محمد حسین بنی اسدی، دکتر فرهاد بهبهانی، دکترنورعلی تابنده، مهندس محمد توسلی حجتی، دکتر غلامعباس توسلی، محمد توسلی، دکتر حبیب داوران، عبدالله رادنیا، دکتر شهریار روحانی، مهندس کورش زعیم، دکتر یدالله سخابی، عباس سمیعی، حسین شاه حسینی، ابوالفضل میرشمس شهشهانی، مهندس هاشم صباغیان، احمد صدر حاج سیدجوادی، دکتر اصغر غروی، مهندس مصطفی کتیرایی، حاج محمود مانیان، دکتر اسدالله مبشری، سید جواد مادرشاهی، حاج محمد محمدی اردهالی، مهندس علی اکبر معین فر، خسرو منصوریان، مهندس نظام الدین موحد، مهندس رضا مسموعی، مصطفی مسکین، سرهنگ غلامرضا نجاتی، مهندس علیرضا هندی، دگتر ابراهیم یزدی و مهندس حبیب یکتا زیر آن را امضا کرده بودند. حاصل این نامه دستگیری بسیاری از این افراد و شکنجه آنان و وادار کردن بسیاری از آنان به اقرار علیه خویش و دوستان شان بود. اکثر این افراد یا عضو نهضت آزادی و یا جزو نیروهای ملی مذهبی مختلف بودند. پس از این دوره، نهضت آزادی تحت فشار شدیدتری قرار گرفت. فشاری که تا پس از دوم خرداد 1376 ادامه پیدا کرد.
دوم خرداد 76 دوباره نهضت آزادی را زنده کرد. آنها فعالیت خود را از سر گرفتند و به ارتباط با طرفداران خود ادامه دادند. پس از حذف مطبوعات اصلاح طلب، پروژه دستگیری نیروهای ملی مذهبی در زمستان 1379 آغاز شد. بیش از 20 نفر از این افراد مجددا دستگیر شده و به زندان رفتند. دکتر یزدی برای یک سال به آمریکا رفت. شاید بسیاری از نیروهای حکومتی امیدوار بودند که یزدی در آمریکا باقی بماند، اما او در آنجا نماند، برگشت و به ایران آمد، مدتی به دادگاه انقلاب رفت و سرانجام باز هم به کارش ادامه داد. زمان و وقایع انقلاب ایران و جمهوری اسلامی به سوی دیگری پیش رفت، حالا بسیاری از کسانی که زمانی علیه یزدی در دولت اقدام می کردند، امروز با او زیر یک بیانیه را امضا می کنند. بسیاری از نیروهای سیاسی مذهبی و ملی مذهبی و ملی که ریشه فعالیت شان مهندس بازرگان و نهضت آزادی بود، پس از تجربه نیم قرن مجادله سیاسی در کنار نهضت آزادی قرار می گیرند، به نظر می رسد روشنفکران مذهبی تنها راه سازگاری مسلمانان با دنیای مدرن در کشورهای اسلامی هستند. ابراهیم یزدی چنین فکر می کند.
کتاب های دکتر ابراهیم یزدی
1) آخرین تلاش ها در آخرین روزها( گزارش تحلیلی انقلاب اسلامی سال 1357)
2) مبانی ژنتیک ملکولی( انتشارات اطلاعات)
3) تغییرات جهشی در مواد ژنریک( 1365)
4) سه جمهوری، انتشارات جامعه ایرانیان، 1378
5) خطی در دریا( 1379)
6) خاک های رسی و پیدایش حیات( 1380)
7) کالبدشکافی توطئه: بررسی کودتای 28 مرداد 1332( 1381)
8) دکترین امنیت ملی( 1382)
9) جنبش دانشجویی ایران، از 132. تا 1340( 1383)