ماکسیم پینار
به دنبال حملات تروریستی علیه سفارتخانه های اسراییل در هند و گرجستان، تنش ها میان ایران و اسراییل یک پله دیگر افزایش یافت. جمهوری اسلامی مشارکت در این حملات را تکذیب کرده، ولی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، بدون درنگ جمهوری اسلامی را متهم به انجام این حملات کرد. آیا اکنون احتمال مداخله نظامی وجود دارد؟
دو روز پیش دو سوءقصد در هند و گرجستان علیه منافع اسراییلی ها انجام شد و چندین زخمی، ازجمله اعضای پرسنل دیپلماتیک اسراییل، برجای گذاشت. نخست وزیر نتانیاهو بلافاصله واکنش نشان داد و حکومت جمهوری اسلامی را به مشارکت در این حملات متهم کرد [سوءقصد گرجستان به شکست انجامید].
او تا بدانجا پیش رفت که حتی اظهار داشت: “ایران که مسؤول این سوءقصدهاست، بزرگ ترین اشاعه دهنده تروریسم در جهان است.” البته درحال حاضر مدرکی دال بر مشارکت جمهوری اسلامی در این سوءقصدها به دست نیامده و حکومت تهران نیز هرگونه مشارکتی را در این سوءقصدها تکذیب کرده است.
با این حال، اتهام نخست وزیر اسراییل انعکاس گسترده ای داشته، زیرا به دنبال هفته ای بوده است که جمهوری اسلامی طی آن مراسم سی و سومین سالگرد انقلاب اسلامی را جشن گرفته و محمود احمدی نژاد نیز مجدداً در سخنرانی های خود عرض اندام کرد.
محمود احمدی نژاد در زمان سخنرانی تحریک آمیز خود گفت که “چندین پروژه هسته ای مهم طی روزهای آینده اعلام خواهد شد”. این درحالی بود که اسماعیل هانیه، نخست وزیر جنبش اسلامی حماس نیز سخنرانی کرد و موجودیت اسراییل را زیر سؤال برد.
ابهاماتی که پیرامون اظهارات اخیر به وجود آمده نشان از یک ناباوری واقعی ازسوی سران جمهوری اسلامی دارد و به خوبی مشخص است که آنها قصد دارند درخصوص سه مورد ذیل ضعیف ظاهر نشوند:
۱- موفقیت در تولید بمب هسته ای که از دید کارشناسان قریب الوقوع به نظر می رسید، درحال حاضر دیگر به عنوان یک واقعیت مطرح نیست. انجام چندین عملیات توسط نهادهای اطلاعاتی اسراییل [ترور دانشمندان که تکذیب شده ولی محتمل است، حملات کامپیوتری و …] باعث کاهش فاحش در سرعت برنامه هسته ای ایران شده است. محمود احمدی نژاد که بخش بزرگی از سیاست خارجی خود را براساس دستیابی به بمب اتمی پایه ریزی کرده، اکنون شاهد تضعیف آن است.
۲- رویدادهایی که سوریه را به لرزه انداخته به شدت موجب نگرانی جمهوری اسلامی شده. درصورتی که حکومت بشاراسد سقوط کند، حکومت تهران در این منطقه پرتنش که کشورهای آن از رقبایشان محسوب می شوند منزوی خواهد شد. هیچ شکی نیست که نخست وزیر اسراییل نیز اظهارات خود را در زمان دقیقی بیان کرده است.
۳- انتخابات مجلس برای اوایل ماه مارس پیش بینی شده است. اصلاح طلبان ازقبل اعلام داشته اند که در این انتخابات شرکت نمی کنند. دامنه تحلیل ها به سوی موفقیت یا عدم موفقیت محافظه کاران در این انتخابات متمرکز شده. در صورت پیروزی آنها، مواضع احمدی نژاد در برابر رهبر انقلاب خامنه ای تقویت خواهد شد. فراموش نکنیم که این دو نفر اخیراً روابط بسیار پرتنشی با یکدیگر داشته اند که به شدت بر روند حاکمیت تأثیر گذاشته. ازطرف دیگر، ناظران به دقت کشمکش های داخل حکومت را دنبال می کنند.
حمله قریب الوقوع اسراییل؟
در چنین شرایط پرتنشی باید سخنرانی اخیر در مورد حمله بازدارنده اسراییل به تأسیسات هسته ای ایران را تحلیل کرد. فیگارو در مقاله ای به یافتن شاخص هایی پرداخته که احتمال حمله یک جانبه ازسوی اسراییل را تقویت می کند. با اینکه استدلالات مطرح شده در این مقاله چندان محکم نیست، ولی با توجه به اینکه مشکلات بسیارند، به نظر من بسیار سخت بتوان در این ماجرا به موفقیتی دست پیدا کرد.
مطمئناً مشاهدات اسراییل درخصوص پیشرفت قابل توجه برنامه اتمی ایران درست است. ولی آیا این مسأله باید باعث وقوع یک جنگ شود؟ من اینطور فکر نمی کنم و برایش چندین دلیل دارم:
- حمله یکجانبه ازسوی اسراییل این کشور را از حمایت ایالات متحده محروم خواهد کرد. فراموش نکنیم که باراک اوباما بزودی در کمپین انتخاباتی خود را برای انتخاب مجددش آغاز خواهد کرد و یک درگیری جدید که ازسوی یک متحد دیکته شده برای او بسیار زیان آور است.
- اسراییل در سطح منطقه و جهان منزوی می شود و احتمالاً متحمل تحریم هایی نیز خواهد شد. این نکته ای است که می توان حداقل براساس حقوق بین المللی پیش بینی آن را کرد، حتی اگر اسراییل تاکنون به لطف حق وتوی آمریکا از محکومیت های شورای امنیت قصر دررفته باشد. درصورت ماجراجویی یکجانبه اسراییل، آیا واشنگتن باز هم در کنار دولت یهود خواهد ماند؟
- موفقیت در این عملیات بسیار نامشخص است، زیرا حکومت جمهوری اسلامی تأسیسات خود را در زیر زمین در چندین محل متفاوت در سراسر کشور پخش کرده. بی شک آسیب هایی به تأسیسات خواهد رسید، ولی نابودی کامل زیرساخت های آن طبق اعتراف خود نظامیان قابل پیش بینی نیست.
- اسراییل با انتخاب گزینه حمله به تأسیسات ایران خود را در معرض ضدحملات در چندین جبهه قرار می دهد. پاسخ جمهوری اسلامی به اقدامات حزب الله، سوریه و حماس افزوده خواهد شد. آیا اسراییل هزینه های جانی چنین ماجراجویی را برآورد کرده است؟
- در پایان اسراییل به مثابه کشوری شناخته خواهد شد که این منطقه بسیار حساس را به آتش کشیده. انعکاس و بازتاب جهانی آن چه در زمینه سیاسی [واکنش کشورهای اروپایی]، چه اقتصادی [افزایش قیمت نفت و دیگر کالاها] بسیار گسترده خواهد بود.
این اولین باری نیست که اسراییل اینگونه علیه ایران تهدید می کند. بی شک فضای حاضر به دنبال وقوع بهار عربی و تراژدی به راه افتاده در سوریه قدری خاص شده، ولی اسراییل هیچ نفعی از رویارویی مستقیم با ایران نخواهد برد. روابط اقتصادی این دو کشور به بیش از یک میلیارد دلار می رسد و آن طور که از شرایط پیداست، اسراییل در صورت رویارویی، در بلند مدت به عنوان بازنده شناخته خواهد شد.
درپایان، یادآوری این نکته ضروری است که حتی اگر بتوان بیم اسراییل از دستیابی ایران به بمب اتمی را درک کرد، ولی استفاده از این نوع بمب از سال ۱۹۴۵ هرگز اتفاق نیفتاده و حتی باعث شده تا برخی کشورهای متخاصم با یکدیگر به روابط آرام و متعادلی برسند؛ هند و پاکستان یک نمونه از چندین نمونه است. به عقیده من، هدف جمهوری اسلامی نابودی اسراییل نیست، بلکه ایجاد یک چیدمان جدید در منطقه خاورمیانه است.
منبع: نوول ابزرواتور، ۱۴ فوریه