خامنه ای القابش را پس دهد

نوشابه امیری
نوشابه امیری

امروز هزار و یک دلیل وجوددارد که آقای خامنه ای باید القاب پر رنگ و لعابش را پس دهد. او نشان داده نه “فرزانه” است، نه “معظم”. نه لباس رهبری برازنده قامت وی است و نه صفت “عظیم الشان”؛ کژ و مژ شدن خارج از اندازه کشتی بی لنگر ایران به نقطه خطر رسیده در دریای توفانی سیاست. باید کاری کرد.

یکی از القاب آقای خامنه ای، “فرزانه” است. چرا؟ بر اساس کدام شواهد او را “فرزانه”می خوانند؟ برکشیدن احمدی نژاد؟ این نشان از فرزانگی دارد که فردی تحت عنوان رهبر، زمین و زمان به هم بدوزد، دوست و دشمن براند و  از میان پیامبران جرجیس انتخاب کند و او را نزدیک ترین به خود بخواند؟

 این چه فرزانگی ست که هم هاشمی رفسنجانی را بزند هم محمد خاتمی را، هم موسوی را و هم کروبی را؟ آیا از این ۴ نفر، تا همین چندی پیش، کسی کلامی بالاتر از گل نسبت به آقای خامنه ای شنیده بود؟ هیچکدام از اینان از براندازی نظام اسلامی و استقرار حکومتی غیر اسلامی سخنی گفته اند؟ اینان با آبروداری، آبرویی ـ چه مادی و چه معنوی ـ برای حکومت آقای خامنه ای کسب نکردند؟

از همه مهم تر، آیا از میان اینان حداقل خاتمی ـ که رایش شمرده شد آن هم دوبار ـ برای حکومت سیدعلی خامنه ای مشروعیت مردمی نخرید؟ رای مردمان به خاتمی را به حساب خود و نظام اش نگذاشت آقای خامنه ای؟

از سوی دیگر مگر نه اینکه در صدی از مردمان و از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی از این رو بر خاتمی می تاختند و می تازند که او را موجب قوام جمهوری اسلامی می دانند؟ غیر از این است که این مردمان درست به این دلیل به محمود احمدی نژاد رای دادند که بر این باور بودند ـ و هنوز هم هستند ـ که با احمدی نژاد جمهوری اسلامی زودتر می رود؟

ایستادن کناراین احمدی نژاد، نشانه فرزانگیست؟ آقای خامنه ای تا پیش از احمدی نژاد، شعار “مرگ بر دیکتاتور” شنیده بود؟ از سر فرزانگی بود که سپرهای بلای خود به بند کشید تا بی واسطه در برابر مردمان قرار گیرد و تازه یک روزهم جرجیس در خانه اش نشیند و “شرط” بگذارد برای آقا؟

…..

 دیگر عنوان بی مسمای آقای خامنه ای، “معظم” است. معظم! سیدعلی خامنه ای کجایش “معظم” است که بر سر یک وزیر، گیس و گوش جرجیس را می کشد؟ لقب “معظم” کجا برازنده مردیست که خودش هم اهل “جن” بازیست منتها فعلا که “جن”های او با “جن”های برکشیده اش شاخ به شاخ شده اند، “جن” بازی شده است ناپسند!

این چه “معظمی”ست که گاه باختن قافیه، مردمان گریه اش را می بینند اما صدای انتقام جویش از حلقوم این مداح پاچه ورمالیده و آن مداح  لمپن بیرون می زند؟ این چه مرتبت معظمی ست که  یکی باید تاییدیه اش را  در زمان تولد و در بسترزایمان مادربیچاره و اززبان خواهر ناشنوا، بگیرد؟

غیر از این است که آین آقای فرزانه معظم با خود یک “تئوری” پرسابقه اسلامی را نیز به خاک کشیده تا دیگر کسی هوس “ولی فقیه” نکند؟ تا حتی اخوان المسلمین مصر هم از حکومت اسلامی تبری بجوید و سخن از قانون بگوید که مبادا مردمان به یاد آورند منشا قدرت اسلامی و رهبر معظم اش،  آن “بالا بالاها”ست؟ آن “بالا بالا”هایی که مقر و محل بزن بزن مجتبی و مشایی و رسایی و مصلحی و نقدی و رادان و حجازی و گلپایگانی و رحیمی و بقایی و طائب ورضایی و شریعتمداری و … و فرومایگانی از این دست است!

…..

بله آقا! طشت از بام افتاده ست؛ این القاب پس دهید وکار خود آسان کنید. مردمان از فرزانه توقع دارند، از شما که دیگر توقعی نمی رود.