شامگاه ۲۴ تیر ۱۳۹۲، خانه سینما پلمب شد؛ آن هم در حالی که ماموران حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آنجا حضور داشتند. اما هنوز مشخص نیست که دقیقا چه نهادی این ساختمان را پلمب کرده است. هرچند سینماگران در تجمعی اعتراضی نسبت به این اقدام، وزارت ارشاد را مسوول دانسته و در پی توافق با نیروی انتظامی و قول گرفتن برای اینکه هیچ کس حق ورود به ساختمان را نداشته باشد، به تجمع خود پایان داده اند. این جمع از سینماگران که در بین آنها چهرههایی مانند رضا کیانیان، کمال تبریزی، فرهاد توحیدی، محمد علی سجادی، رخشان بنیاعتماد، محمد علی طالبی، عبدالحسن برزیده، سیامک شایقی، محمدرضا هنرمند، پیروز کلانتری، بیژن میرباقری، علیرضا داودنژاد، محسن امیر یوسفی، سیروس الوند، حبیب رضائی، همایون اسعدیان، رویا تیموریان، غلامرضا موسوی، مسعود رایگان، محمد سریر، منوچهر محمدی و محمد مهدی عسگرپور دیده می شدند، ۴۸ ساعت فرصت دادهاند تا مشکل برطرف شود. آنها اعلام کرده اند در غیر این صورت پنجشنبه صبح تجمع خود را از سر میگیرند.این مهلت ۲۴ ساعت دیگر به اتمام می رسد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ابتدا در دی ماه ۱۳۹۰ حکم به انحلال خانه سینما داد و وقتی با تلاشهای سینماگران این حکم توسط مرجع قضایی لغو شد، راه مصالحه را یپش گرفت. هیات مدیره خانه سینما به همراه جواد شمقدری، رییس سازمان سینمایی به دیدار محمود احمدینژاد رفتند و تفاهمنامهای امضا کردند، اما ماجرا بر طبق تفاهم پیش نرفت. یک منبع آگاه در گفتوگو با “روزآنلاین”، این حرکت را نمایش سازمان سینمایی برای القای عدم پایبندی خانه سینما به توافقات میداند و معتقد است این سازمان میخواهد یک تشکل بدلی به جای خانه سینما راهاندازی کند. او همچنین تاکید میکند که این حرکتها برای منحرف کردن ذهن دولت جدید از تخلفات گسترده سازمان سینمایی صورت میگیرد.
مشروح گفتوگوی “روز” با این منبع آگاه و همچنین علیرضا داوودنژاد، یکی از سخنرانان تجمع اعتراضی سینماگران را در ادامه میخوانید:
داوودنژاد: شمقدری مساله ما نیست
خیلی از سینماگران با دغدغه حفظ خانهشان در تجمع روز سه شنبه 25 تیرماه خیابان سمنان شرکت داشتند، عکسها و تصاویر اما یک نفر را بیش از همه مشوش نشان میدهد:علیرضا داوودنژاد. او بلندگو در دست از جریانی نفوذی حرف میزند که قصد دارد ایران را از تولید کالای فرهنگی عاجز کند. فریاد میکشد قاچاقچیها مملکت را گرفتهاند؛ عصبانیتر میشود و در نهایت قصد باز کردن پلمب را میکند. او در گفتو گو با “روز” هم از این جریان حرف میزند: “آقای شمقدری مساله ما نیست. ایشان تنها یکی از آدمهای یک جریان است. این جریان تازه به وجود نیامده است. یک جریان ریشهدار قدیمی است که از اوایل انقلاب هم بوده.”
از این کارگردان در خصوص اهداف جریان مدنظرش سئوال میکنم؛ پاسخ داوودنژاد این است: “این جریان میخواهد ایران از تولید کالاهای فرهنگی عاجز بشود. این جریان از اینکه دهها میلیون مخاطب در ایران و منطقه و دنیا بنشنیند پای کانالهایی که فیلمها و سریالهای خارجی دوبله شده پخش میکند و انواع و اقسام کالاهای قاچاق را تبلیغ میکند منفعت میبرد، چرا که آنجاست که میتوانند کالاهای قاچاقشان را از گنجیاب تا قرص لاغری بفروشند.”
او ادامه میدهد: “البته این یک جنبه اقتصادی آن است. از لحاظ فرهنگی هم کلا ملت را به سمت انفعال و تقلید و مصرف سوق میدهند.”
اما ربط این جریان به دولت و تصمیمش برای انحلال خانه سینما چیست؛ داوود نژاد توضیح میدهد: “ببنید صحبت دولت نیست، این یک جریان سیاسی اقتصادی است که در ایران همیشه وجود داشته بعد از انقلاب ضعیف شده و بعد در یک اشکالی که متناسب با مد روز است ظاهر میشود. گاهی فیگور غربی میگیرد، گاهی فیگور چپ و گاهی مذهبی. برایش فرقی ندارد، چون پای پول در میان است و پول کاری به فرهنگ ندارد، کاری به وطن ندارد، کاری به هویت ندارد، فقط پول است و پول. وقتی مقصد پول است این اتفاقات هم میافتد. این جریان در هر زمانی در هر مکانی متناسب با آن شرایط موضعگیریهایی میکند که این موضعگیریها منجر میشود به افزایش پول، افزایش پول هم منجر میشود به افزایش قدرت و بازهم افزایش قدرت تبدیل شود به افزایش پول و این چرخه ادامه دارد. “
از داوود نژاد می پرسم یعنی شما معتقدید تعطیلی خانه سینما به خاطر پول است؛ میگوید: “به خاطر پول و قدرت. همچنین برای چرخاندن اقتصاد سیاسی و دور کردن جامعه از فرهنگ و تبدیل کردن انسان به یک موجود اقتصادی در جستجوی لذت و منفعت. در این شرایط فرهنگ یک امر تزئینی، تبلیغی و فریبکارانه میشود.”
داوود نژآد معتقد است: “الان و در این برهه زمانی اعمال نفوذ خیلی برای این جریان مهم است چرا که در این دوره از تاریخ، فرهنگ، هنر و رسانه نقش تعیین کننده در زندگی روزمره مردم دارند و می تواند روی افکار و عواطف و تصمیمات مردم اثرگذار باشند. اینها ترجیح می دهند که ایرانی قادر به تولید کالای فرهنگی نباشد، که ما مشتری بازار سیاه قاچاق و نمایشهای غیر قانونی باشیم. ترجیح میدهند ساعتها بنشینیم پای کانالهای ماهوارهای که کالاهای قاچاق را تبلیغ میکنند تا هرچه بیشتر به سمت مصرف برویم. آن وقت است که به جای اینکه ملتی باشیم اهل ابداع و خلاقیت، ملتی اهل تقلید و مصرف میشویم. این بهترین روش است برای اینکه بشود داراییهای یک ملت را از چنگ او درآورد و اجناس بنجل به خوردش داد و از او عروس کوکی ساخت.”
از کارگردان فیلم هایی چون “بچه های بد”،”بهشت از آن تو “ و “مصائب شیرین” می پرسم در صورت ادامه این روال چه خواهد کرد و تصمیمش چیست؛ میگوید: “وقتی گلوی شما را فشار می دهند و سرشما را زیرآب میکنند شما چه چارهای جز دست و پا زدن و گاز گرفتن دستی که گلوی شما را گرفته، دارید؟”
شلوغ میکنند تا پروندههای اختلاس دیده نشود
“این کارها را انجام میدهند تا دوباره ماجرا به اختلاف کشیده بشود و زمینه برای برگزاری مجمع عمومی عده اندکی از سینماگران که تحت حمایت وزارت ارشاد اند فراهم شود. فرصت میخرند تا بتوانند خانه سینمای تقلبی و در حقیقت کاریکاتور خانه سینما را ایجاد کنند تا بتوانند مجمع عمومی خودشان را برگزار کنند.”
اینها را یک منبع آگاه در خانه سینما به “روز” میگوید و ادامه میدهد: “یک بخش از تفاهم نامهای که امضا شد این بود که مجمع عمومی خانه سینمای دولتی، کان لم یکن تلقی بشود. من فکر میکنم تمام این کارها برای این بود که بزنند زیر بازی و وانمود کنند خانه سینما مخالف تفاهم است و بروند به سمت برگزاری مجمع عمومی خودشان، که همینطور هم شد.”
این منبع آگاه ادامه میدهد: “آن جمع دولتی، مجمع عمومی خودش را تشکیل داد و انتخابات خودش را با نام جعل شده خانه سینما انجام داد. در حالی که مبتنی بر اساسنامه -چه اساسنامه قبلی خانه سینما چه اساسنامه اصلاح شده، چه حتی نسخه اساسنامهای که وزارت ارشاد ادعا دارد که در شورای عالی خانه سینما تصویب شده است- کار آنها خلاف است.”
او انتخابات خانه سینمای دولتی را مخدوش میخواند و میگوید: “برای مثال کسانی برای هیات مدیره انتخاب شدند که اساسا نماینده صنفشان نیستند. مثلا آقای محتشم را عضو هیات مدیره کردهاند و به عنوان چهره پرداز از او نام میبرند در حالی که انجمن چهرهپردازی هم اعلام کرده ما ایشان را به مجمع عمومی معرفی نکرده و اصلا در این مجمع شرکت نداشتهایم. همینچنین شخصی را از جلوههای ویژه در هیات مدیره گذاشتهاند که این انجمن هم گفته ما به ایشان نمایندگی ندادهایم. از این موارد زیاد است. بنابریان این انتخابات مخدوش است و کسانی هم که انتخاب شده اند نماینده سینمای ایران نیستند و جایگاهی در سینمای ایران ندارند.”
این منبع آگاه ادامه میدهد: “حالا وزارت ارشاد، این مجمع را که سراپا جعل و دروغ است به رسمیت شناخته و انتخاباتش را تایید کرده، بعد هم آقای وزیر دستور داده که اموال و ساختمان خانه سینما را تحویل اینها بدیم. دوشنبه شب هم آمدند و در ورودی را پلمب کردند.”
این منبع آگاه در خانه سینما اختلاسها و ویژهخواریهای سالهای اخیر را هم در اقدامات سازمان سینمایی موثر میداند: “من فکر میکنم حالا که نزدیک به رفتنشان است میخواهند یک خاکریزی درست کنند که دولت آینده را گرفتار کند. این بلاها را سر خانه سینما آوردند که همه توجهها برود به آن سمت تا بودجههای قابل توجهی را که توانستند در این دوره بگیرند، اختلاسهایی که شده، و بودجههایی که به سمت دفاتر خاص سرازیر شده را پنهان کنند. ویژهخواریهای بسیاری شده و پروندههای باز مختلفی دارند. حالا برای اینکه نور به آن بخش تابیده نشود این دعواها لازم است ودر آینده هم باید این درگیریها وجود داشته باشد که کسی سراغ آن پروندهها نرود.”
از او میپرسم آیا از سوی خانه سینما با دولت جدید برای حل این مشکل، ارتباطی گرفته شده؟پاسخ میدهد: “بله، ارتباط گرفتیم. آقای روحانی صراحتا عنوان کرده بودند در ماه اول فعالیت دولتشان مسائل خانه سینما را حل میکنند. به همین دلیل براساس مواعیدی که داده شده برای آینده نگرانی چندانی نداریم اما اگر تا آن موقع صبر کنیم و این اختلافات همینطور عمیق و ریشه دار باشد و مثل الان دوباره ساختمان بگیرند، مجمع تشکیلی بدهند و بخواهند اسم را مصادره بکنند برگرداندن همه اینها برای دولتی که تازه سر کار آمده و طبیعتا ملاحظات خودش را هم دارد سخت است.”
او در پایان میگوید: “تلاش ما این است که در همین دولت و همین ایام باقی مانده وضعیت خانه سینما را روشن کنیم.”