از یک انقلاب به انقلابی دیگر

نویسنده

» شرح

انقلاب، ایران و “گل سرخ”

 

سپیده فارسی ۱۳ ساله بود که انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاد. او که متولد تهران است، یکی از مخالفان بی‌پروایی بود که تردیدی برای حضور در خیابان‌ و عکس‌برداری از معترضانی که از پیامدهای پرمخاطره این عمل بی‌خبر بودند به دل راه نمی‌داد. ولی دیکتاتوری مذهبی‌ها انقلاب را منحرف کرد و آن را از بین برد.

اکنون بیش از ۳۵ سال از آن دوران می‌گذرد. سپیده فارسی در کافه‌ای در پاریس تعریف می‌کند که چطور مورد حمله چند نفر باتوم به دست قرار گرفته. او به روزنامه لاکروا می‌گوید: “من می‌دویدم. دوربین‌ام افتاد. من موفق به فرار شدم. بعد که وضعیت آرام‌تر شد، توانستم آن را پیدا کنم. روکش فلزی‌اش کاملاً شکسته شده بود.”

او در سن ۱۶ سالگی دستگیر شد و ۸ ماه را در زندان گذراند. پس از خروج از زندان امکان حضور در دانشگاه را پیدا نکرد. ویزایش برای ایالات متحده رد شد، ولی او توانست در سال ۱۹۸۴ به پاریس برود و در رشته‌ی ریاضیات لیسانس بگیرد؛ ریاضیات رشته‌ای بود که او به مدت ۱۰ سال تدریس می‌کرد، اما از علایق خود یعنی عکاسی و سینما هم دست نکشید. او می‌گوید: “من در تابستان ۱۹۸۰ دوره‌ای را در ایران دیده بودم. برای ما فیلم‌هایی را تعریف می‌کردند، ولی نشان نمی‌دادند.”

 

از تهران بی‌مجوز تا گل سرخ

در فرانسه چند فیلم کوتاه را کارگردانی کرد و پس از آن چندین فیلم مستند، از جمله “تهران بدون مجوز” را ساخت که در سال ۲۰۰۸ با یک تلفن همراه برداشته شده بود تا به این شکل از سانسور و محدودیت‌هایی که علیه کارگردانان در ایران اعمال می‌شود دوری بکند. این تکنیک به او اجازه می‌داد تا بتواند از نظامیان، نیروهای انتظامی و ساختمان‌های رسمی‌ای که عکسبرداری از آنها ممنوع است، تصویر بگیرد.

در سال ۲۰۰۹، درحالی که سپیده فارسی تازه از تهران بازگشته بود، مردم ایران به شکلی گسترده به خیابان‌ها رفتند تا در انتخابات ریاست جمهوری از نامزدهایی که کمتر محافظه‌کار بودند حمایت کنند: میرحسین موسوی و مهدی کروبی. ولی نتایج انتخابات به هیچ وجه تکاپو و جنبشی را که در سطح جامعه ایجاد شده بود نشان نمی‌داد. پس از یک انتخابات دروغین و ساختگی، محمود احمدی‌نژاد بار دیگر به عنوان رییس جمهور انتخاب شد. مردم ایران ۳۰ سال پس از انقلاب اسلامی بار دیگر به خیابان‌ها ریختند و سرکوب‌ سهمگینی از سوی حکومت آغاز شد.

سپیده خود در زمان اعتراضات مردمی در پاریس بود و “یک حس خشم، یأس و ناتوانی” وجودش را فراگرفته بود. او نمی‌توانست به ایران بازگردد، چرا که بی‌شک بازداشت می‌شد. او می‌گوید: “در پاریس هر روز علیه دولت تهران تظاهرات می‌کردیم: در سن میشل یا در برابر سفارت ایران. من توئیت می‌کردم و با تلفن تماس می‌گرفتم. سرکوب حکومت محمود احمدی‌نژاد در سال ۲۰۰۹ چندان تفاوتی با آنچه در سال ۱۹۸۰ روی داده بود، نداشت.”

او این جنبش مردمی را به شکلی جذاب در فیلم خود “گل سرخ” که این روزها در فرانسه روی پرده است، به تصویر کشیده. اعتراضات در صدای زمینه به گوش می‌رسد، ولی فیلم یک داستان عشقی را در یک آپارتمان، پشت درهای بسته، بین زوجی که یک نسل با یکدیگر تفاوت سنی دارند روایت می‌کند: سارا یک دانشجوی جوان که معتقد به تغییر است و علی که امیدها و سرخورده‌گی‌های انقلاب سال ۱۹۷۹ را تجربه کرده؛ درست شبیه سپیده.

 

فروغ فرخزاد؛ هم‌چنان الهام‌بخش

سپیده فارسی در زنده‌گی خود همانند سینما قصد دارد نشان بدهد که زنان ایرانی بسیار بیشتر از آنچه در غرب تصور می‌‍شود آزاداندیش‌ هستند. سارای جوان هم در فیلم “گل سرخ” او چنین نقشی را ایفا می‌کند. سپیده برای خلق این شخصیت از شاعر بزرگ و کارگردان ایرانی، فروغ فرخزاد، الهام گرفته. او می‌گوید: “او زنی آزاداندیش بود که از دوران خود به مراتب جلوتر و رها از قید و بندها و محدودیت‌ها بود؛ و صدای زنان را با قدرت به گوش جامعه می‌رساند.” او در سال ۱۹۶۷ در سن ۳۲ سالگی از این دنیا رفت. آیا دلیل آن خودکشی بود؟ یا تصادف؟ سپیده می‌گوید: “هیچ کس به درستی نمی‌داند، ولی آثار او که به مدت ۱۰ سال پس از انقلاب ممنوع بودند، الهام‌بخش چندین نسل از مردم ایران است.”

 

اکران عریان و پنهان

گل سرخ” در ایران پخش نخواهد شد، چرا که آن را یک فیلم “هرزه‌نگار” و “توهین کننده به مقدسات” می‌دانند. با این حال، این فیلم به لطف معجزه‌ی تکنولوژی از تاریخ ۱۲ ژوئن به صورت رایگان روی اینترنت قرار گرفته تا ایرانیان و افغان‌ها [پدر بزرگ سپیده اهل شهر هرات در غرب افغانستان است] بتوانند آن را ببینند. او می گوید: “مطمئنم که این فیلم در مدت زمان بسیار کمی به صورت پنهانی در ایران دست به دست خواهد شد.”

او می گوید که این فیلم توانسته از “چارچوب”های سینمای ایران درخصوص “جنبش سبز” و بدن زن رها باشد. این انتخابی است که او و مینا کاوانی، بازیگر نقش سارا، پذیرفته‌اند، چرا که می‌دانند دیگر نمی‌توانند به کشور خود بازگردند. سپیده فارسی می‌گوید: “هیچ یک از ما در ساخت این فیلم تردیدی به دل راه ندادیم و دلیل‌مان «آزادی در آفرینش» یا در یک کلام «آزادی» بود.”