تاریخ نمایش در چین

نویسنده
کسری رحیمی

» صفحه‌ی بیست

 

صفحه‌ی بیستم از کتاب نمایش در چین، نوشته‌ی بهرام بیضایی:

 

«… در عصر کونگ فوتسه‌ی حکیم (شش قرن پیش از میلاد) چند نوع رقص و بازی و جشن وجود داشته. در یکی از این‌ها حرکات رقاصان آهسته و موقر بوده است و رقاصان همه پرها و نی‌های بلندی در دست داشته‌اند که به پس و پیش می‌بردند، در حالی که خود به چپ و راست می‌رفتند. در این عصر کونگ فوتسه شکوه می‌کند که آهنگ‌های اخلاقی قدیم را با نواهای هوس‌انگیز آمیخته‌اند. در این دوره همچنین رقص‌های مذهبی با چوب‌دست که به صورتی هوس‌انگیز درآمده بود لغو و منسوخ شد، ولی ظاهرا دنباله‌ی آن نمایش را پدید آورد.

یکی از عناصر مهم بازی چینی را که «معلق‌بازی» است می‌توان در مراسم بسیار قدیمی نشان داد. نقش‌های نیم‌برجسته‌ی بسیاری هست که گروه نوازندگان و دلقکان و معلق‌بازان را نشان می‌دهد. بعضی از این نیم‌برجسته‌ها نقش‌های قبور است و بعضی وصف مجالس بزم.

یک رسم مهم دیگر، سنت بیرون‌کردن ارواح پلید از جسم و از خانه بود که سالی سه بار توسط لباس‌پوشان رسمی (با لباس خرس، و مسلح به نیزه و سپر) عملی می‌شد. این‌ها خانه به خانه می‌رفتند و جماعتی هلهله‌گر دور آن‌ها بودند. بسیاری هستند که این اسم را مبدا نمایش چین می‌دانند و می‌گویند که عناصر نمایشی بسیاری که همراه این رسم بود تکامل یافته و با زمینه‌های آماده‌ی دیگر اولین شکل نمایش چینی را فراهم کرده. مسلم این است که این رسم حتی در قرن دوم و سوم میلادی هم به همین شکل ادامه داشت و دیگر هیچ چیز روشن نیست، مگر این‌که به احتمال قوی اواخر قرن پنجم میلادی زمان پیدایش نوعی از نمایش‌های تاریخی است، آمیخته با رقص و صورتک، که نحوه‌ی آن‌ها چندان مشخص نگشته است.

در سال ۷۱۴، خاقان شوان تسونگ از سلسلهٔ تانگ که با نام می‌نگ هوانگ مشهور‌تر است مکتبی فراهم آورد، شامل ۳۰۰ نوآموز جوان مرد و زن،به اسم «مکتب باغ امرود». می‌گویند خاقان شبی در کاخ تازه‌اش – قصر یشم- به شدت تحت تاثیر هنر گروهی از بازیگران ماهر قرار گرفته بود که چشمش به ماه افتاد، و این اقتران در او چنان اثر گذاشت که از همان‌جا به صرافت ایجاد مکتبی برای بازیگران افتاد…»

 

چینگ‌شی، نمایش پایتخت

 

چین مساحتی معادل اروپا دارد، و جمعیتی در حدود یک‌چهارم مردم دنیا و با وجود این جدایی فرهنگی در آن کم‌تر به چشم می‌خورد، و روحیه و تمدن یک مایه‌ای که در سراسر آن پخش است، با وجود گرفتن رنگ ویژه‌ی محل در ولایات گوناگون، باز همیشه و همه‌جا قابل بازشناختن است. چینی‌ها با شوق عجیبی نسبت به نمایش خود تعصب دارند، و هرجا که یک جامعه‌ی کوچک چینی به وجود بیاید، (حتی در کشورهای بیگانه) بلافاصله تماشاخانه‌های چینی هم برپا می‌شود. همچنین بر خلاف غرب، ذوق نمایشی در چین منحصر به طبقه‌ی مرفه یا روشن و تحصیلکرده نیست، و حتی طبقات پایین بیش‌تر به آن دلبستگی دارند. تاریخ چین نشان می‌دهد که حامی اصلی نمایش همیشه مردم بوده‌اند نه دستگاه‌های دولتی یا مذهبی و اشرافی. امروزه هم هیچ اشتیاقی در زندگی عامه‌ی چین با عشق آن‌ها به نمایش برابر نیست. راننده‌ای نیست که یکی دو آواز نمایش را زیر لب نخواند، و هنرپیشگان خوب در سراسر ولایات مشهورند.

نزدیک به صد نوع نمایش در چین وجود دارد، که بعضی از آن‌ها شکل‌های ساده‌ دارند، ولی بیشترشان نمایش‌های کامل و پرسابقه هستند. صورت‌هایی مثل «یانگ‌تسو» در ایالت شنسی، «چیونگ‌چو» در جزیره‌ی هاینان یا «کواکو» در هونان، یا شکل درباری نمایش موسوم به «پینگ چو» مشهور است. و مکتب‌های نمایش شهرها و ولایات سچوان، فوکی‌ین، تسین کیانگ، نانکینگ، کانتون، سزه‌شان، غیره. و نیز ناشی از اهمیت خاصی است که به مناسبتی یکی از عناصر نمایش در کل پیدا کرده باشد، مثلا در بعضی موسیقی اهمیت بیش‌تری می‌یابد، بعضی بیش‌تر به واقع‌گرایی می‌پردازند، و بعضی به نمایش‌های خشن قهرمانی توجه دارند. آخرین این انواع، نمایشی است به اسم «چائوهینگ» در شهری به همین نام، که از اوایل قرن نوزدهم شروع شده و بازیکنانش فقط زنان هستند. نقش مرد را هم زنی با صدای خشن دوره بازی می‌کند، و در آن زمینه‌ی تصویری به کار می‌برند.

به این ترتیب نمایش چین را به اسامی و عناوین گوناگون می‌شود خواند، عنوان نمایش بر حسب اسم ولایت و استان فرق می‌کند. اسم‌های کلی هم هست که همه را یک‌جا در بر بگیرد، مثل نمایش باستانی و نمایش ملی ولی عنوان «چینگ‌شی» یا نمایش پایتخت مشهورتر و عام‌تر و صحیح‌تر است، و در این صورت معنای آن نمایش در سراسر چین نیست، بلکه خالص‌ترین نوع ان است که نمایش پایتخت باشد. با وجود این، عنوان نمایش پایتخت شامل کلیتی جامع‌تر می‌شود، زیرا همه‌ی انواع نمایشی چین با وجود تفاوت‌ها روح و جوهر مشترکی دارند و این اصل مشترک همان چیزی است که در نمایش پایتخت گرد آمده و متبلور شده است. پایتخت اغلب، و به خصوص از قرن پانزدهم به این طرف دائما پکن بوده است. بنابراین «چینگ‌شی» یعنی: نمایش پکنی. در زمان جنگ‌های چین و ژاپن که برای مدت کوتاهی پکن «پای‌پینگ» نامیده شد، اصطلاح دیگر هم پینگ‌شی گفته می‌شود.

یافتن علت علاقه‌ی بی‌حد مردم چین به نمایش آسان نیست. شاید چون این تنها سرگرمی عمومی است که هم موسیقی آن و همه‌ی جنبه‌های بصری آن برایشان لذت‌بخش است. شاید چون تنها بیان مشترک عمومی در بیان رنج‌ها و مشکلات است. و شاید چون تنها گریزگاه مردم از مکررات روزمره است و شاید چون هم ارزان و هم قابل فهم است بی‌آن‌که مبتذل باشد و شاید همه‌ی این‌ها.

زبان نمایش چین ترکیب بیانی خاصی است از آواز و مکالمه به اضافه‌ی موسیقی و حرکت و قرارداد. اصل این ترکیب از زمان‌های قدیمی می‌آید. در چین باستان رقص همیشه با شعر آوازی همراه بوده، و شعر آوازی هم با موسیقی. این سه همیشه همدیگر را کامل می‌کرده‌اند. آسان می‌شود توسعه‌های بعدی کلام را در جنین ترکیبی حدس زد. شعر آوازی شعر روایی می‌شود، و موسیقی و رقص با امکانات خود معنی روایت را کامل می‌کنند. در چینگ‌شی، حالت‌ها و حرکت‌های مفهوم‌دار کنایی جای رقص را می‌گیرد، و روایت با مکالمه‌ می‌آمیزد. بازیگر یک‌تنه رقص و آواز و مکالمه و جست و خیز و اشاره های کنایه‌ای را به عهده می‌گیرد، و جای راوی و رقاص و خواننده‌ی قدیم را به تنهایی پر می‌کند. این ترکیب دیگر ترکیب نیست؛ اواز و سخن و حرکت یکی هستند و نمی‌توان آن‌ها را فعالیت‌های جدا فرض کرد. این‌ها همه جوهری واحد می‌شود که بیان هنری چینگ‌شی را تشکیل می‌دهد.

و اما در باب موسیقی نمایش سنتی چین چه باید گفت؟ این موسیقی که دائما در تحول‌بخشیدن نمایش سهم داشته و هرگز از آن جدا نبوده است؟ هر توضیحی راجع به موسیقی چین، در جایی که حتی یک قطعه هم از آن شنیده نشده، مشکل است و با این‌همه از این توضیح چاره نیست. موسیقی چینی به گوش هر غیر چینی همان‌قدر گوش‌خراش است که بهترین و علمی‌ترین موسیقی مغرب به گوش ناآشنای یک چینی. موسیقی چینی در چند شنیدن اول سخت ناهنجار و غریب است، ولی به زودی بین ساز و شنونده پلی که باید بسته باشد می‌شود. سازهای صحنه هم غریب است: زنگ، دقک چوپی، سنج، قانون بادی، بوق، ئرهو، ضرب و طبل، عود و…