آقای ضرغامی! یا از دانشگاه عذر بخواهید یا منتظر پاره شدن عکس های دیگران باشید.
در مراسم بدرقه همکار و همفکر سابق تان، علی کردان، هیچ به این فکر کرده اید که فاصله میان یک دروغ تا مرگ چقدر نزدیک است؟ کردان مظلوم از دنیا رفت. چون کسانی که هر روز میهمان ناخوانده خانه های یک ملت بی رسانه اند و دروغ های بزرگتر می گویند، هرگز مجلسی آنان را پای میز استیضاح نمی کشاند و رسوایشان نمی کند. اما کردان به خاطر یک دروغ، استیضاح شد و سپس تحقیر و طرد شد و تنها مرد و جنابعالی با حجم وسیعی از دروغ هایی که در تمام این سالها و به خصوص این روزها به مردم ایران گفته اید، در پست خود ابقا شده اید و کماکان امن و امان بر کرسی رسانه ملی جمهوری اسلامی نشسته اید. تفاوت اینجاست که بنا بر مقاله معروف حسین شریعتمداری، کردان این اواخر مورد تایید مقام رهبری نبود و شما اما هنوز محبوب ایشان باقی مانده اید. برای همین است که دروغ های رسانه تحت نظارت شما اگر چه خانه های ما راویران می کند اما هرگز آسیبی به منصب شما نمی زند. ولی دروغ کوچک کردان (در مقایسه با حجم اخبار ناصحیح صدا و سیما) هم آبروی او برباد داد و هم خانواده بی گناهش را تا همیشه سرافکنده کرد.
جناب ضرغامی
لاید می دانید که مردم، رسانه شما را به نام “رسانه میلی” می شناسند که به میل مسولانش گزارش مرگ ما را با گزارش باردار شدن یک گربه شل یا یک موش کور در آفریقای دور معاوضه می کند. در شب هایی که یکی یکی جوانان شهر نقش زمین می شوند و تن بی جانشان روی دست مادران شان می ماند، گزارشگران شما در راهروهای زندان مشغول تهیه گزارش اختصاصی از اعترافات زندانیان هستند. مرگ ما و دفن دسته جمعی ما راه به راه تکذیب می کنید، اما خبر مرگ دسته جمعی نهنگ ها گزارش ویژه شما می شود. بگذریم از آه و ناله و واگویه های تلخ که دلی از شما نمی برد و برویم سر بازی اخیر پاره شدن عکس امام و گزارش مکرر آن در صدا و سیما که به قول همکار مرحوم تان به خاطر یک دستمال «قیطریه» را به آتش کشیده اید.
رئیس رسانه میلی!
وقتی احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی با موسوی، با یک متن از پیش آماده شده در برابر دوربین های شما نشست و بی مقدمه زبان برای حمله گشود و نه مناظره، باز هم کسی ندانست که این بازی تلخ را چه کسی مدیریت می کند؟ اما
رهبری که بر اساس قانون اساسی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی تحت نظارت وی است، در همان خطبه معروف نماز جمعه پس از انتخابات، گره از این راز گشود آنگاه که گفته بود در مقایسه با آقای هاشمی، ایشان نزدیکی بیشتری با احمدی نژاد احساس می کند. اصلا صحبت آقای هاشمی در این انتخابات نبود.
چرا آقای خامنه ای به جای آنکه میرحسین موسوی را با احمدی نژاد مقایسه کند، همان کرد که احمدی نژاد در جریان مناظزه های تلویزیونی ایام انتخابات انجام داد. یعنی رقابت بین هاشمی و احمدی نژاد پرنگ بود در صدا و سیما و در خطبه آقا. احمدی نژاد و کسی که به ایشان احساس نزدیکی بیشتری می کرد، خوب می دانستند که از محبوبیت هاشمی در توده مردم کاسته شده است کاسته شده و آگاه بودند تنها شیوه ای که بتواند سبد آرای احمدی نژاد را سنگین تر کند
این است که او در صدا و سیمای جمهوری با یک طرفند کهنه سیاسی مدام تلاش کند با طرح سنگین ترین اتهامات، موسوی را در ورطه دفاع از هاشمی بیاندازد تا همین دفاع منجر به کاسته شدن آرای میرحسین شود.
دام سیاسی احمدی نژاد و هوادارانش جواب نداد. اما او کار خودش را کرده بود و شما هم خوب می دانستید سناریوی اصلی این مناظره کجا نوشته شده است. برای همین آنگاه که در نبود احمدی نژاد، موسوی نام او را می آورد
مجری برنا مه اعتراض می کرد اما وقتی در نبود هاشمی و دیگران احمدی نژاد تا توانست نام آنان را برد، نه تنها تذکری از صدا و سیما دریافت نکرد، مهمتر از همه آنکه از وقت طلایی صدا و سیما هم بهره برد تا حرف آخر را هم
او بزند. اما هرگز نامه هاشمی و کسان دیگری که در غیاب آنها نیز از آنان نام برده شد در صدا و سیمای شما خوانده نشد.
جناب ضرغامی!
ملت ایران را ساده فرض نکنید. همه می دانند گزارش جانسوز و جانگدازی که شما از پاره شدن عکس آقای خمینی در صدا و سما به کرات پخش کرده اید، ادامه همان سناریوی انتخاباتی است. اما اینبار راز دیگری در آن نهفته است. اینبار حاکمیت خوب دریافته است که علاوه بر چهره های مذهبی و سنتی و انقلابی، بخش قابل توجهی از همراهان جنبش اعتراضی ایران را نسل جوان، روشنفکران و حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور تشکیل می دهند. بر این اساس
دوباره رسانه شما شانه ای شد برای دولت دروغ و هواداران اش تا بازی شوم دیگری را اجرا کنید. باید دام دیگری را پهن می ساختید تا در حلقه وصل میان جامعه سنتی و مدرن هواداران موسوی و کروبی فاصله ایجاد کنید. در
حلقه هواداران این جنبش، رانده شدگان مغضوبان جمهوری اسلامی بسیاری وجود دارند که به ادبیات جدید سران جنبش چشم امید بسته اند و گذشته های قابل نقد آنها را فراموش کرده اند اما در توطئه اخیرتان باید کاری می کردید
تا میرحسین و شیخ مهدی کروبی و سید محمد خاتمی را رو در روی نسلی قرار دهید که به اندازه آنها تعلق خاطر قلبی قوی نسبت به یک عکس ندارند. نسلی که احترام به علاقه مندی های رهبران جنبش را وظیفه خود می داند و بعید به
نظر می رسد که در این روزهای آشفته سراغ عکس آیت الله خمینی بروند اما به گمانم بیشتر از آنکه به دنبال برخورد امنیتی و بازداشت و دستگیری سران جنبش باشید، به دنبال جدا کردن بدنه جنبش از رهبران شان بوده اید. یعنی
همان دام مشابه روزهای مناظره. با این انگیزه که اینبار خاتمی با قاطعیت بگوید: ممکن نیست مردم به عکس امام بی احترامی کنند، میرحسین بگوید: کسانی که به من محبتی دارند حفظ حرمت امام را واجب می دانند و کروبی هم
با همین شدت از مردم بخواهد که به عکس امام بی احترامی نکنند. به خیال آنکه جامعه هوادر میرحسین و کروبی و خاتمی، آنگاه که ببینید رهبران جنبش، عکس را مقدس می پندارند و خطاب به هوادارانشان، حفظ حرمت این عکس را
واجب اعلام می کنند، صدای اعتراضشان علیه رهبران را بالا ببرند و جنبش شقه شقه شود.
آقای ضرغامی!
باز هم بازی جواب نداد. می دانید چرا؟ چون بیشتر رسانه های دنیا گزارش پایین کشیدن و آتش زدن و لگدمال کردن عکس مقامات دیگر جمهوری اسلامی را به کرات در رسانه های خود پخش کرده اند اما شما حتی یک خبر حاشیه ای هم از آن منتشر نکرده اید. همانگونه که توطئه انتشار عکس های مجید توکلی در لباس زنانه، با انگیزه تحقیر او، منجر به تکثیر او شده است و جامعه ای را متحد و منسجم ساخت، اینک انتشار فیلم یک عکس پاره شده یا نشده ازامام نیز، بار دیگر به حلقه وصل رهبران جنبش با بدنه جنبش معترضی ایران بدل می شود. همانگونه که خبرگزاری رسمی دولت و سپاه، (ایرنا و فارس) پس از انتشار عکسی های مجید توکلی در لباس زنانه با خیل عکس های مردان دیگری
به دفاع از او بر آمده بودند مواجه شد و کارکرد خبری اش به راحتی زیر سوال رفت.
اینبار باید شاهد خنثی ساختن توطئه جدید خود توسط نسل خلاق و جوان ایران باشید. اگر چه این این نسل هیچ باور و اعتقادی به خشونت و پاره کردن و به آتش کشیدن ندارد اما معترضان در پاسخ به بی اخلاقی های شما، در تمامی
مراسم های مختلف، گوشه عکس مقامات دیگر جمهوری اسلامی را پار ه می کنند و سپس با انتشار وسیع عکس و فیلم آن، ثابت می کنند که رسانه ملی ایران میلی به انتشار خبر پاره شدن عکس بزگان نظام در سراسر کشورندارد و با
انتشار خبر یک عکس پاره از امام حتی به دنبال تحریک افکار عمومی هم نبوده اید. شما فقط خوب می دانستید که پاره شدن عکس مقام رهبری هرگز واکنش آقایان موسوی، کروبی و خاتمی را برنمی انگیزد اما نشان دادن عکس
پاره ای از آیت الله خمینی می تواند این سه تن را در مواضع ناصحانه ای قرار دهد که نسل جوان از این ادبیات خرسند نشود. اما یادتان رفت که نسل جوان ایران این روزها دارد احترام به علاقمندی های رهبرانی را که تحمل
عقیده مخالف شعارشان است تمرین می کند تا هم خودشان یاد بگیرند و هم به رهبرانشان صبوری کردن و پذیرفتن دیدگاههای متعدد را یاد بدهند.
جناب ضرغامی!
اگر از فردا مدرسه ها، دانشگاهها، ادارات، کوچه ها و خیابان های شهر پرشد از عکس های پاره مقامات کشور، تردید نکنید که موج جدید این نوع مبارزه را شما آغاز گر بوده اید. تا از دانشگاههان ایران به دلیل انگیزه اصلی خبر پاره شدن عکس امام عذر نخواهید هر روز شاهد پاره شدن عکس هایی در کشور خواهید بود که رسانه تحت نظارت شما اجازه انتشار فیلم و خبر حماسه پاره کردن عکس ها را نخواهد داشت.