این علمای اسلام و واعظانی که وقتی به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند و مداحان اهل بیت رهبری، کلا در جمجمه شان نجیب خانه ای است. لامروت ها پشت همه چیز و هر فکری تعدادی زن برهنه می بینند. جهنم برایشان محلی است که مریلین مونرو و کیم کارداشیان را پرت می کنند توی کوره آدم سوزی، بهشت هم برایشان جی جی سرایی است که بانوان محترمه در ابعاد ایکس ایکس ایکس لارج حضور دارند و خدمات نقدی و جنسی ارائه می دهند. غرب هم جایی است که از کله سحر به وقت بیگ بن تا دم صبح به وقت لاس وگاس، زن و مرد مشغول کارهای بی ناموسی هستند، حتی علوم انسانی غرب هم هدفش این است که همه دانشجویان دختر را تبدیل به ستاره های استریپ تیز کند.
حتی افرادی مثل یوسف میرشکاک کلا تضاد اصلی در جهان را بین انواع فاعل و مفعول یا بقول خودش کنشمند و کنش پذیر می دانند، در واقع ترکیبی است از فردریش نیچه و اصغر قاتل، حسن عباسی هم از تمام جنگ ویتنام و آنهمه کشت و کشتار در آنجا فقط همین را می بیند که سربازان آمریکایی به دختران ویتنامی تجاوز می کنند، انگار ویتنام همان محله سن دنی پاریس است و علت جنگ ویتنام هم بحران جنسی نیکسون و غیره بوده. حاج منصور ارضی هم یک سال قبل در توصیف دانشگاههایی مثل هاروارد و ام آی تی گفته بود که در پارتی های دانشجویی آمریکا دانشجویان دائما در حال سکس دسته جمعی وسط استخر هستند. یعنی اگر قدرت تخیل این حیوانات عظیم الشان را کارگردانانی مثل خدابیامرز پازولینی یا زالمان کینگ یا تینتو براس داشتند، هفته ای شصت تا جایزه نخل طلا و اسکار و خرس نقره ای نصیب مهدیه تهران و جامعه مندرسین حوزه علمیه قم می شد.
همین دیروز حاج منصور ارضی اعلام کرده که: “عده ای از عناصر دشمن در پی نابودی جامعه اسلامی با فساد هستند.” و اصلا حواسش نیست که فساد اخلاقی جامعه ناشی از فساد اقتصادی و اجتماعی است و آن هم ناشی از همین حکومت اخلاقگرایی است که جامعه را وسط بحران بی اخلاقی و بی فرهنگی پرتاب کرده. آقای مصباح یزدی هم موضوع اصلی فرهنگ غرب را در همین دانسته که “غربی ها می خواهند زنان را برهنه کنند.” بیخودی نیست که تحت عنایات جهانشمول این آقایان پاکستان اسلامی یکی از مراکز تولید پورنوگرافی است و ایران اسلامی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان داستان های پورنوگرافی و کلا منطقه سراسر خون و قیام خاورمیانه جزو اصلی ترین مصرف کنندگان هرز- پیام های اینترنتی است. لامروت ها نمی روند بیمارستان بخوابند خودشان را درمان کنند و همه مردم دنیا را مثل خودشان بیمار نبینند.
لیاخوف، بپا خیز!
یکی از ویژگیهای کم نظیر پارلمان یا همان مجلس نمایندگان در ایران این است که دقیقا برعکس وظیفه ای که دارد عمل می کند. در همه جای دنیا از جمله ایران، وظیفه هر مجلسی که نماینده مردم است، این است که خواسته های مردم را مطرح کند و حق آنان را بگیرد. البته معمولا در کنار مجلس نمایندگان گاهی اوقات ممکن است یک مجلس سنا هم باشد که نماینده حکومت و یا الیت جامعه باشد. اما معمولا وظیفه مجلس نمایندگان که محل تشکیل اش خانه ملت نامیده می شود، دفاع از حقوق مردم است.
مجلس شورای اسلامی بخصوص همین مجلس موجود و در واقع بجز مجلس ششم و بخشی از دوران مجلس اول و دوم، همیشه مجلس نمایندگان در ایران کارش متوقف کردن مردم و جلوگیری مردم از رسیدن به حقوق شان است. یعنی آنقدر که مجلس تلاش می کند تا فیلم خوب برای مردم ساخته نشود، مردم آزادی لباس پوشیدن نداشته باشند، قیمت کالاها پائین نیاید، جنگ حتما رخ بدهد تا مردم کشته شوند، آلودگی هوا در حدی باشد که حداقل ماهی ششصد نفر از مردم بخاطر سکته قلبی بمیرند، تمام تلاش به عمل بیاید تا کنسرت های موسیقی که مردم دوست دارند برگزار نشود، اگر کسی به صورت مردم اسیدپاشیده است، مجلس تمام تلاش اش را به عمل می آورد که اسید پاشان شناسایی نشوند، اگر مردم از سیاستمدار، هنرمند، روشنفکر، نخبگان و متفکرانی خوششان می آید، مجلس تمام تلاش اش را می کند که مانع آنان شود، و این ویژگی مجلس ایران به نظر من نه فقط در مقایسه با مجالس دموکراتیک اروپایی، بلکه حتی در قیاس با مجالس پاکستان و افغانستان و روسیه و ترکیه و عراق هم منحصر بفرد است.
حتی در کشورهای خیلی دیکتاتوری اطراف خودمان هم معمولا در هر مجلس سی چهل درصدی از نمایندگان سعی می کنند گاهی اوقات از حقوق مردم دفاع کنند، ولی این تلاش مجلس شورای اسلامی که با همه توانش تلاش می کند تا مانع هر نوع چیزی که مردم به آن علاقمند هستند بشود، قابل ستایش است. یعنی کلا “یه دونه اند”
وزیر ارتباطات گفته که نمایندگان مجلس به وزیر ارتباطات کارت زرد نشان داده و از او خواسته اند از افزایش باند اینترنت بشدت جلوگیری کند. از طرفی مجلس همچنان بر ممانعت از برگزاری کنسرت های موسیقی پافشاری می کند و به گفته برخی رسانه ها تعداد کنسرت های لغو شده در ماههای اخیر به بیست کنسرت رسیده است. در همین حال سخنگوی وزارت ارشاد گفته که “امیدواریم مسائل داخلی کشور حل بشود تا شجریان برای اجرای موسیقی به داخل کشور بازگردد.” البته این نکته مهم است که مجلس در واقع به این دلیل مانع دولت و مردم می شود که زورش به حکومت نمی رسد. نمایندگان مجلس خودشان را به چهار قطعه مساوی تقسیم کردند تا اردوغان به ایران سفر نکند، ولی اردوغان رسما اعلام کرد “نمایندگان مجلس در حدی نیستند که برای من تعیین تکلیف کنند.” آخرش هم طرف به ایران آمد و با رهبر و رئیس جمهور مذاکره کرد و مجلس هم به روی مبارکش نیاورد که نه تنها در راس امور نیست، بلکه در ذیل امور هم نیست.
البته یواش یواش بقول معروف گذر پوست دارد به دباغخانه ملت می افتد. وزارت کشور اعلام کرده که کارکنان دولت، وزرا و هر کسی که مسئولیت رسمی دارد، تا ۲۸ خرداد وقت دارد که استعفا بدهد چون شش ماه بعدش انتخابات مجلس شورای اسامی برگزار می شود. دوستان محکم بنشینند روی صندلی هاشان که قرار است تسبیح دو سه دور بچرخد و سیب برود بالا و این ور و آن ور بشود، ببینیم بالاخره آخر کار کت تن کیه. چنان پوستی از این نمایندگانی که در این چهار سال بدون ترس از ملت و بدون واهمه از لیاخوف نشستند و گفتند و برخاستند. اهاااااای کجااااااییی لیااااااااخووووووووووووووف!